از اردیبهشت تا شهریور سال ۷۴ انجمن اسلامی مهندسین وابسته به نهضت آزادی ایران نشستهایی در زمینه رابطه دین و حکومت در تهران برگزار کرد که تعدادی از اعضا و هواداران این گروه دیدگاههای خود را پیرامون نسبت حکومت و دین در این سمینار ارایه دادند و تمام این دیدگاهها در مجموعهای به نام دین و حکومت در سال ۱۳۷۸ منتشر شد.
در یکی از این نشستها ابراهیم یزدی ادعا کرد طرح و بحث و بررسی رابطه دین و دولت در جامعه کنونی ما واکنش به تجربه بعد از انقلاب اسلامی است و قبل از انقلاب چنین سؤال و ضرورت پرداختن به آن کمتر به ذهن مبارزین سیاسی، ملی- مذهبی یا مذهبی و صاحبان اندیشه دینی خطور میکرد. وی مدعی شد البته بودند افرادی یا گروههایی که این سؤال را در چهارچوب بحثهای جامعهشناختی مطرح میساختند، اما حداقل در میان روشنفکران دینی کسی به طور جدی نمیپرسید که دین و دولت چه رابطهای با هم دارند یا میباید داشته باشند؟ یا سرشت و محتوای حکومت اسلامی و رابطه آن با جمهوریت چیست؟ وی سپس مدعی شد که وقتی کتاب حکومت اسلامی امام منتشر شد تا انقلاب اسلامی کسی از این کتاب خبر نداشت.
اگرچه در ادعاهای ابراهیم یزدی و اغلب کسانی که در این نشستها حضور داشتند، حقیقت انکارناپذیر بیگانگی و جهل گروههای بهظاهر روشنفکری ایران، با فرآیند دگرگونیهایی که در عمق جامعه و در متن تودههای مردم در حال وقوع بود، به خوبی نمایان است؛ لیکن سطحی بودن این ادعا و عدم شناخت مدعی از تحولات سیاسی- اجتماعی ایران آنچنان خودنمایی میکرد که اعتراض بعضی از همفکران و هممسلکان وی را در همین نشستها به همراه داشت…