توطئه روحانی ستیزی در خاطرات منسوب به آقای منتظری
دکتر سیدحمید روحانی
اسلامزدایی و روحانی ستیزی از توطئههای استعمار بوده و هست. توطئه ای که دشمنان اسلام با به بازی گرفتن گروههای مختلف تأثیرگذار سیاسی و اجتماعی به ویژه از میان روحانیت- با توجه به میزان نقش و حضور آنان در جامعه و سیاستگذاریها- تلاش شوم خود را در براندازی اسلام و خدشهدار کردن چهره اسلام پی میگیرد. این سیاست سیاه از پیش از دوره مشروطیت یا به بیان دقیقتر در دوره معاصر، از زمان حکم جهاد در جنگ ایران و روس و دستور دفاع از نوامیس ملت در برابر فزون خواهی گریبایدوف(سفیر تزار) که منجر به حمله مردم به سفارت روسیه و قتل گریبایدوف گردید، پایهریزی شد و تا به امروز ادامه دارد و چهره کریه او در عملکرد روشنفکرمأبان غربزده یا روحانینماهای منحرف نمایان است.
اما زشتی آن، هنگامی بارزتر و تأسفانگیزتر شد که تیشه را به دست ریشه دادند؛ روحانی نماهایی که با لباس دین و مذهب، آگاهانه و یا ناآگاهانه و از سر بیخردی به مبارزه علیه اسلام پرداختند. این عملکرد بیش از هر چیز در نوشته ها و آثار آنان معطوف است. هرچند، گاهی این نوشته ها به ایشان منتسب می شود، اما این از بار مسئولیت آن نمی کاهد؛ چراکه با ساده انگاری، ضربات تأمل برانگیزی را بر پیکر اسلام و جامعه روحانیت وارد آوردهاند. خاطرات منسوب به آقای منتظری نیز از همین آثار است که آگاهانه در پی ضربه وراد کردن به جامعه روحانیت و به بیان درستتر، اسلام است. بنابراین، به دلیل اهمیت موضوع، در مقاله پیش رو به جنبه روحانیستیزی با هدف اسلامزدایی در کتاب خاطرات منتسب به آقای منتظری پرداخته شدهاست.