بهزاد قاسمی

عبدالواحد عبادی

خیزش مردم مصر

وابستگی سران رژیم‌های گذشته کشورهای انقلابی منطقه (به خصوص مصر) به امریکا و دخالت‌های متعدد ایالات متحده در امور داخلی آنان، منجر به خیزش‌های مردمی منطقه علیه تداوم حیات رژیم‌های عربی اقتدارگرا و مورد حمایت واشنگتن شد. به هر تعبیر اگر تحولاتی که از سال ۲۰۱۱ در مصر آغاز شد را خیزش عربی، ملی، اسلامی و مذهبی و یا ترکیبی از مجموعه عوامل به هم پیوسته بدانیم، نکته اساسی و حلقه وصل همه این جریان‌ها و گرایشات مقابله با سیاست‌های امریکا بوده. ولی به ‌رغم وجوه ضد امریکایی حرکت‌های مردمی مصر، دوره انتقالی پس از سقوط مبارک تلاش برای نزدیکی به امریکا صورت گرفته است. چون با ناتوانی امریکا در مهار تحولات سال ۲۰۱۱ و جنبش مصر استراتژیست‌های ایالات متحده را به فکر موج‌سواری برای روی کار آوردن نیروهای مدنظر خود با هدف مهار بعد اسلام‌خواهانه و اسلام‌گرایانه ضد غربی و ضد سکولاریستی انداخت.

بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است: امریکا چه راهبرد و استراتژی در قبال تحولات مصر به خصوص دوره انتقالی طراحی و عملی کرد؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که پیگیری پروژه دموکراسی هدایت‌شده توسط امریکا از یک سو و وابستگی رهبری دوره انتقالی از سوی دیگر باعث شد تا خواسته‌های اصلی مردم به حاشیه رفته و جنبش از اهداف اساسی خود دور شود. در حقیقت علت این مسئله را باید در استراتژی ثبات/ امنیت و سرکوب جنبش‌های انقلابی با هدف حفظ ثبات و جلوگیری از تسری تفکرات انقلابی به جوامع تحت نفوذ ایالات متحده در تحولات خاورمیانه و مصر که از اولویت اصلی دیپلماسی خود بوده جست‌وجو کرد.

نسخه کامل PDF

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *