نظام مشروطه سلطنتی نظامی بود که رضاخان و سلسله پهلوی را به وجود آورد و آن را در ایران قانونی کرد. مسئولیت عقب ماندگی، فقر و ناکامی های ایران در پیشرفت، متوجه نظام مشروطه سلطنتی و رژیم پهلوی بود. با گسترش اعتراضات مردمی در ۱۳۵۶، بسیاری از روشنفکران انتظار داشتند، تعدیل در قدرت دیکتاتوری به وجود آید و بر اساس قانون اساسی مشروطه، شاه سلطنت کند نه حکومت. در این میان تنها یک صدا بود که سازش نمی پذیرفت و به چیزی کمتر از سقوط نظام پادشاهی در ایران رضایت نمی داد و آن امام خمینی(ره) بود. امام نه تنها بر رژیم کهنسال پادشاهی در ایران مهر بطلان زد بلکه طراحی های مدیریت استراتژیک، ومدیریت بحران و بسیاری از تئوری های حوزه مطالعات استراتژیک و مدیریت بحران غربی را که سالیان دراز آن را در مستعمرات خود تجربه کرده بودند، به سخره گرفت.
نویسنده در این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد انقلاب اسلامی چگونه به رهبری امام خمینی اسطوره ابر قدرتی امریکا را از هم پاشید و علی رغم تمامی توطئه های غرب و رژیم پهلوی، امام تنها به پشتوانه ملت ایران یک انقلاب اجتماعی بزرگ را رهبری کرد و راه نجات را برای مردم ایران از شر دیکتاتوری باز کرد.