دیدگاه ایرانی در درک تحولات اخیر جوامع اسلامی
سید جواد طاهایی
درک یا شناخت، برخلاف برخی تصورات رایج، عبارت از طبقهبندی، توانایی توضیح دادن و معنادار ساختن، توصیف نحوه تکوین تاریخی یک پدیده یا شیء و داشتن اطلاعات مربوط و غیره نیست؛ بلکه درک، توانایی تعیین نهایی هویت است؛ گونهای بازشناسی یا نگرش مجدد که طی آن تمامیت و کلیت، نهایتاً مورد اشعار قرار میگیرد. شناخت، مولود نگاه دوم است.
در درک تحولات اخیر کشورهای اسلامی در شمال آفریقا و خاورمیانه، به رهیافتی نیاز داریم که ما را در موقعیت رویارویی با کلیت یا تمامیت این تحولات قرار دهد و به عبارتی، تحولات را در یکبارگی و وحدتشان به ما بنمایاند؛ این، شرط فهمیدن و شناخت است.
مقاله حاضر میگوید به مدد، یا بر بستر بازشناسی عمیقتر پیامهای انقلاب اسلامی، در متن تحولات جوامع عربی ظهور یک «انسان جدید خاورمیانهای» قابل درک میشود؛ انسانیت جدیدی که از پیله تاریخی انفعال به در آمده و اینک فعالانه میخواهد زمینه حال و زمانه آینده را از آن خود سازد. انقلاب اسلامی اصل مقومی (پرنسیپ) را در اختیار ما مینهد که به مدد آن تمامیت یا کلیت این تحولات قابل درک میشود و همچون کلیدی ما را به درون منطق این تحولات هدایت میکند. این مقاله میگوید جایگاه انقلاب ۵۷ در این مقام بیبدیل و یگانه است.