از جمله مشکلات بزرگ انسان ها و جوامعی که دچار دگرگونی و انقلاب شده اند؛ این است که پیوسته در معرض بازگشت به دوره پیش از انقلاب قرار دارند. جامعه ایرانی نیز همواره در مقابل این سؤال بزرگ قرار دارد که، چه علل و عواملی باعث شد که تعدادی از مبارزان انقلابی و کسانی که برای به ثمر رسیدن نظام جمهوری اسلامی سال ها مبارزه، رنج زندان و دفاع عقیدتی از حوزه سیاست و حکومت دینی را بر خود هموار کرده بودند، به ناگهان به عنوان یک چهره مدافع از صحنه سیاست های نظام و دفاع از نظریه انقلاب نه تنها خارج شدند.
بلکه به عنوان یک مخالف بر علیه ساختارها، نهادها، سازمان ها و گرایش هایی که خود، یکی از پایه گذاران و نظریه پردازان آن بودند، مبارزه کردند. آقای منتظری به هر تعبیری، یکی از شخصیت هایی بود که در جایگاه مذکور قرار داشت. در این مقاله، ابتدا شقوق مختلف و علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری را بر اساس دیدگاه ها و نظریاتی که تا کنون مطرح شده و یا امکان علمی و تاریخی تبیین چنین انگیزه هایی وجود دارد، مورد بررسی قرار داده، سپس به تبیین و تحلیل این انگیزه و عوامل در عملکرد نظری و اجرایی ایشان پرداخته خواهد شد.