دکتر مظفر نامدار
میگویند تاریخ چالشپذیر است و تاریخ زمان حال نیز چالشپذیرترین نوع آن است. در سال ۱۳۴۰ وقتی امام خمینی(س) به صورت جدی و جانانه وارد حوزه سیاست و مبارزه با رژیم پهلوی و پشتوانههای داخلی و خارجی آن شد، اکثر گروهها و جریانهای سیاسی، اسلام و روحانیت را تأثیرگذار جدی در حوزه دگرگونیهای اجتماعی نمیدانستند. اما دیری نپایید که در کمتر از دو دهه، اساسىترین دستاورد اندیشه شیعه در دوران معاصر در تأملات سیاسى و رویکرد تاریخى معمار کبیر انقلاب اسلامی و پایهگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى(س)، رقم خورد.
امام خمینى با برخوردارى از بینش تاریخى عمیق، تمامى مجاهدتهاى نظرى علماى شیعه از دوران غیبت تا عصر حاضر را به رشته تدوین کشید و در دوران سلطه غرب بر عرصه اندیشه، اجتماع و نظم اجتماعى، طرح جدید و تفسیر نوینى را از نسبت انسان با طبیعت، جامعه و نظم سیاسى ارایه کرد.
امام خمینى با پشتوانهاى از دانش وسیع در شریعت، نفوذ کلام، عمق فهم سیاسى، قدرت بالاى انطباق شریعت با مقتضیات زمان، شجاعت و روحیه سازشناپذیرى و از همه مهمتر عرفانى لطیف و مردمگرا، در مدت کوتاهى هستههاى اساسى تحولى بنیادى را بر شالوده باورها و سنتهاى تردیدناپذیر معارف اسلامی، تأسیس کرد و با این رویکرد، باب علم در حوزه نظریههاى انقلاب و مدل نظامهاى سیاسى را که دهها سال، زیر سلطه تغییرناپذیر فلسفه سیاسی غرب دست و پا مىزد، مجدداً مفتوح ساخت.
نهضت امام خمینی وقتی در ایران آغاز شد که مردم از دو واژه نه تنها گریزان و سرخورده بودند بلکه نفرت داشتند: یکی واژه حزب و دیگری واژه روشنفکر. این دو واژه در حافظه تاریخی ملت ایران تداعی تفرقه، تقلید، وابستگی، عمله استبداد و استعمار، خیانت، مقابله با اعتقادات، فرنگیمآبی، سرسپردگی به بیگانه، لاابالیگری، فساد اعتقادی و اخلاقی، بیبندوباری و تحقیر فرهنگ ملی را داشت.