بارها این ضربالمثل را شنیدهایم؛ «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.» این ضربالمثل اگر در گذشته صرفاً در امور فردی مورد استفاده قرار میگرفت و به ندرت مشاهده میشد که گروهها و جریانهایی که داعیه مبارزه با رژیم پهلوی را داشتند از این ضربالمثل در حوزه سیاسی و اجتماعی استفاده نمایند؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور تعیینکننده ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی، و ناکامی جهانخواران در اجرای نقشههای جهانخواری خود، دانش «چراغشناسی»، «خانهشناسی» و «مسجدشناسی» تمامی گروهها و جریانهای معارض و مخالف با انقلاب اسلامی، سلطنتطلبها، بنگاههای خبرپراکنی صهیونیستها، آژانسهای مزدور «بی.بی.سی» و «سی.ان.ان» و «وی.او.ای» و «رادیو فردا» و سایر عمله و اکرههای چپ و راست داخلی آنها، ارتقا پیدا کرد. به گونهای که برای این ضربالمثل عامیانه، مستندات آفاقی و انفسی، آیه و روایت، دلایل فقهی و شرعی و جایگاه تاریخی دست و پا کردند. در هر جایی که حضور ایران را مانع سیطره صهیونیستها، امریکاییها، انگلیسیها، وهابیون، تکفیریهای داعشی و… دیدند و نتوانستند نقشه پلید تجزیه کشورهای اسلامی و به تبع آن، نقشه تجزیه ایران را به مرحله اجرا درآورند، افسانه «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» را در بوق کردند…