تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نقش فرهنگ و عناصر فکری و فرهنگی، به ویژه فرهنگ مذهبی، در ایجاد تحولات انقلابی و تغییرات اجتماعی چندان مورد توجه نظریهپردازان انقلاب نبود. اما در پرتو واقعیات انقلاب اسلامی ایران، تحولات قابل ملاحظهای در عرصه نظریهپردازی انقلاب به وجود آمد.
انقلاب اسلامی و نقش غیرقابل انکار مؤلفههایی مثل فرهنگ، هنجارها، انگارهها، هویت، دین و ایدئولوژی در صورتبندی انقلاب وکم رنگ بودن عناصر ساختاری، اکثر این نظریات را به چالش کشید. با وقوع انقلاب ایران، یک زمینه فرهنگی اسلامی تازهای در نظام بینالملل ایجاد شد که بازاندیشی در رویهها و نظریههای فهم سیاست بینالملل را اجتنابناپذیر میساخت و با افزایش نقش و اهمیت بازیگران غیردولتی بر این امر تأکید میکرد.
فراتر از این، انقلاب اسلامی ایدهها، انگارهها، ارزشها و هنجارهایی را در قالب نظم سیاسی دینی وارد نظام بینالملل کرد که موجب بازگشت دین و هویتهای دینی به عرصه روابط بینالملل شده است؛ نهادهای که از منظر نظم و نظام بینالملل سکولار لیبرال یک ورودی آشوبساز به شمار میرود، چون نظم وستفالیایی قدیم و پساوستفالیایی نوین بر اصل و فرض عدم نقشآفرینی دین در روابط بینالملل استوار است. از این رو، تأثیرگذاری دین به عنوان یک متغیر سیاسی مستقل و تعیینکننده در سیاست خارجی و روابط بینالملل، نظم و نظام لیبرال سکولار حاکم را به چالش کشید؛ این مسئله به مثابه تضعیف ارکان، اصول و مفروضههایی است که رشته روابط بینالملل بر آن بنا یافته است.
بدینسان انقلاب اسلامی ایران از طریق ایجاد تأثیرات عملی در روابط بینالملل، بر حوزههای نظری و نظریهپردازی نیز تأثیرگذار شد. یکی از این پیامدهای نظری را میتوان به چالش کشیدن نظریههای جریان اصلی روابط بینالملل به ویژه واقعگرایی و نوواقعگرایی و در عین حال توسعه نظریههای معناگرایانهای چون سازهانگاری دانست. سازهانگاری به عنوان یکی از مهمترین نظریههای مطرح در روابط بینالملل در دهه گذشته، بیش از آنکه (یا در کنار آنکه) به عنوان یک نظریه محتوایی در مورد روابط و نظام بینالملل باشد، نوعی فرانظریه است که تمرکز آن بر بحثهای هستیشناختی و معرفتشناختی میباشد. سازهانگاری اهمیت ابعاد غیرمادی حیات اجتماعی، نقش زبان، قواعد، هنجارها، هویت و… در تکوین روابط بینالملل را مورد توجه قرار میدهد؛ به تکوین متقابل کارگزاران و ساختارها میپردازد؛ و به رغم دولتمحوری موجود در مباحث، قابلیت جذب کارگزاران غیر دولتی را نیز از لحاظ نظری دارد.
با توجه به آنچه گفته شد این سؤال مطرح میشود که انقلاب اسلامی ایران چگونه بر نظریه سازهانگاری در روابط بینالملل تأثیر داشته است؟ فرضیه مقاله این است که انقلاب اسلامی ایران از طریق اهمیتدادن به ساختارهای غیر مادی، ایدهها و انگارههای انقلابی در سیاست خارجی کشورها، تأکید بر نقش تنظیمی و تکوینی ارزشها و هنجارهای دینی در تنظیم و تکوین روابط و جامعه بینالمللی و نیز توجه به تعاملات ساختار و کارگزار نقش تعیینکنندهای در تضعیف بنیادهای نظری سنتی روابط بینالملل و توسعه و گسترش نظریه سازهانگارانه در روابط بینالملل داشته است.
در اندیشه سازهانگاری دولتها تنها بازیگران عرصه روابط بینالملل نیستند و بازیگرانی همچون سازمانها و نهادهای فراملیتی، سازمانهای دولتی و غیر دولتی نیز به نحو مؤثری ذینفوذ هستند. جالبترین و پردامنهترین بحث سازهانگاری تعریفی است که از مناسبات قدرت ارائه میدهد. به عقیده آنان یک دولت قدرتمند لزوماً نباید صاحب قدرت اقتصادی و نظامی و… باشد، بلکه دولت قدرتمند باید توانایی ایجاد آنچنان فضای هنجاری را داشته باشد که بتواند به راحتی به خلق و ایجاد رفتارهای مورد نظرش بپردازد. از این نظر دیپلماسی رسانهای در راستای اهداف سازهانگارانه مطرح میگردد، چرا که رسانه میتواند مؤثرترین ابزار انتقال فرهنگ و سرانجام اعمال قدرت باشد.
نسخه کامل PDF