تصویر روزنامه اطلاعات ۲۰ اسفند ۱۳۵۷

20 اسفند 1357

آیت الله طالقانی: این حجاب اسلامی، ساخته من و فقیه و اینها نیست نص صریح قرآن است:

خطری که ما حس می‌کنیم اینست که خانم‌ها را دوباره به ابتذال بکشانند

اشتباه می کنند خانم‌های ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند اینها از حیثیت آنها کم خواهد شد و از شخصیتشان کاسته خواهد شد، نه، بلکه از این جهت که قطع نظر از مسلمان بودن حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی اصالت است. اگر یک کشوری بخواهد مستقل باشد معنایش این نیست که فقط دروازه هایش را محدود کند بر روی دنیا ؛ اینست که سنتش را حفظ کند، معارف را حفظ کند، شخصیت ها را حفظ کند.

اینست معنای استقلال واقعی، متأسفانه این نحوه بی حجابی که در این سالیان، سالیانی که از زمان رضاشاه تا بحال پیش آمده بر اکثر زنها مسلمان ما تحمیل شده است. این را باید بدانند ما نمی خواهیم بگوئیم که زنان به ادارات نروند و هیچ کس هم نمی گوید. زنان یک عضو فعال اجتماع ما هستند، بخصوص زنهای ما در چنین مرحله ای از انقلاب.

آیت الله طالقانی آنگاه با اشاره به مبارزه های زنان ایران در انقلاب اسلامی ایران گفتند: این روح انقلابی در بین زنهای ما باید حفظ بشود و باید اینها همیشه این روح انقلابی را داشته باشند و این منوط به این هست که زنهای ما به آن تجمل پرستی ها و به آن ابتذال هایی که کشانده شده بودند برنگردند. اصل مطلب اینست، نباید هم برگردند، اگر این انقلاب باید ادامه پیدا کند، وقتی که ما این اصل را در نظر بگیریم میدانیم خطری که خانم ها حس می کنند خیال می کنند که گفته امام خمینی یا علمای دین اینست که اینها توی خانه هایشان بروند و تو سری خور باشند و مهجور بمانند ولی خطری که ما حس می کنیم اینست که آنها را دوباره به ابتذال بکشانند.

آیت الله طالقانی سپس به ضرورت حجاب زنان اشاره کردند و افزودند. این حجاب اسلامی یعنی حجاب وقار , حجاب شخصیت، ساخته من و فقیه و اینها هم نیست، نص صریح قرآن است، آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است، شخصیت انسانی و ملی اش در کشورهای ما، اگر ما می خواهیم سرتاپا مقلد باشیم، خوب بشویم .  اما اگر بخواهیم همانطور که به خودمان برگشتیم، به خودمان رجوع کردیم، به فرهنگ خودمان می خواهیم برگردیم و قدرتمان می خواهیم از خودمان باشد، استقلال ما باید از خودمان باشد، سنت های خودمان را باید زنده کنیم. آیا این مانع از آن است که کار اداری داشته باشند. مانع از این است که کارفرما داشته باشند، نه به شرطی که در راه خدمت باشد. ما اسلام, قرآن و مراجع می خواهند زنان ما شخصیتشان حفظ بشود اصل مسأله این است…

                                                                 روزنامه اطلاعات ۲۰  اسفند ۵۷، صفحه ۷

 توضیح اینکه این رخداد قبل از رفراندمی بود که مردم با بیش از ۹۸ درصد جمهوری اسلامی را انتخاب کردند.

 

تصویر روزنامه کیهان ۲۰ اسفند ۱۳۵۷

20 اسفند 1357

انحلال «سپاه دین»

ابوالحسن فرهی، سرپرست سازمان اوقاف، گفت: «سپاه دین، که زمان رژیم طاغوتی نه به منظور ترویج دین بلکه در جهت هدف های دیگر رژیم تشکیل شده بود، منحل شد.» (اط ۲۰/۱۲ ص ۲)

در اواسط آبان ۱۳۵۰، در تکمیل مواد انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، سپاه دین تشکیل شد و زیر نظر سازمان اوقاف قرار گرفت. محمدرضا پهلوی طی دستوری در ۲۴ مرداد ۱۳۵۰ فرمان تشکیل سپاه دین را صادر کرد که براساس آن مشمولان خدمت وظیفه عمومی که در رشته های دینی و علوم و معارف اسلامی تحصیل کرده بودند تحت سرپرستی نهادهای وابسته به حکومت به منظور تبلیغ دین به مناطق محروم می رفتند. این، تلاشی حساب شده برای دخالت دولت در امور دین و قطع رابطه مردم با روحانیت بود.

امام خمینی در ۲۱ آبان ۱۳۵۰ در مخالفت با این تصمیم شاه، در پیامی از این تشکیل به سپاه نامیمون و نغمه ناموزون خانمانسوز تعبیر کردند و خطاب به ملت ایران نوشتند: «… آنها در تجربه های طولانی خود فهمیدند که علمای معظم اسلام و وعاظ محترم با مجاهدت پیگیر خود، … با کمال قدرت پست های خود را حفظ کرده و مساجد و مجامع را در خدمت قرآن کریم و اسلام عزیز در دست دارند لهذا این نقشه خطرناک را کشیده اند تا به خیال باطل خود، دست علمای اعلام و مبلغین را کوتاه کرده، اسلام را به وسیله عمال خود بازیچه قرار دهند و اساس دیانت را برچینند.»

مأخذ: صحیفه امام، ج ۲

 

مخالفت همسران پنج نفر از اعضای کابینه دولت موقت انقلاب اسلامی و موافقت یکی از همسران اعضای دولت با حجاب اسلامی

در مصاحبه روزنامه آیندگان، با همسران: داریوش فروهر، وزیر کار و امور اجتماعی؛ عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت؛ اسدالله مبشری، وزیر دادگستری؛ حسن نزیه، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و صدر حاج سیدجوادی، این عده با حجاب اسلامی مخالفت کردند؛ در این بین همسر مصطفی کتیرایی، وزیر مسکن، ضمن موافقت با حجاب آن را دستور دین برشمرد (آی ۲۰/۱۲ ص ۱ و۲ و ۱۱)

 

اعلام ناپدید شدن ۴۰۰ زندانی سیاسی در ۱۰ سال آخر حکومت پهلوی در جلسه کانون زندانیان سیاسی دوره استبداد

عبدالکریم لاهیجی، سخنگوی «جمعیت حقوقدانان ایران»، در این باره گفت:

«زندانیان سیاسی مفقودالاثر همگی کسانی هستند که یا در زندان ها خودکشی کرده اند و یا در جریان درگیری ها کشته شده اند. در مقابل سؤال ما که اگر این افراد خودکشی کرده و یا در جریان درگیری به شهادت رسیده باشند باید پرونده ای شامل برگ معاینه جسد و گزارش پزشک قانونی و همچنین عکس جسد وجود داشته باشند سکوت می کردند … در جریان انقلاب که اسناد و مدارک بسیاری از زندان و اداره اطلاعات و امنیت کشور به دست مردم افتاد و آنها غالباً این مدارک را تحویل کمیته ها داده اند، جمعیت های حقوقی تلاش وسیعی را برای دسترسی به این پرونده ها و مطالعه جزئیات آنها آغاز کردند. ما درصدد هستیم تا با بررسی این پرونده ها مشخص کنیم که ۴۰۰ زندانی سیاسی ای که از ده سال قبل تاکنون مفقودالاثر هستند به چه سرنوشتی دچار شده اند» (کی ۲۰/۱۲ ص ۱ و ۸)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *