محمد موسوی دهموردی
حسام خاتمی
کشور عراق همواره در سیاست خارجی ایران جایگاهی خاص داشته است. طی نیم قرن گذشته نگاه ایران و عراق به یکدیگر، نگاهی امنیتی بوده است، اما در وضعیت جدید با وارد شدن عناصری تازه در حوزه سیاسی عراق، جایگاه این کشور در سیاست خارجی ایران اهمیت بیشتری یافته است.
در واقع، «گرایشها از تخاصم و تضاد به دوستی و همکاری در بین دو کشور میل کرده است. عراق پس از صدام واجد عناصر و تحولاتی است که تغییر در ساختار قدرت و هویت آن باعث دگرگونیهایی در ژئوپلیتیک منطقه و رویکردهای بازیگران خاورمیانهای شده است.» در واقع از زمان فروپاشی عثمانی و شکلگیری دولت عراق در غرب ایران، سیاستهای متخذه از سوی دولتمردان آن کشور همواره به عنوان منبع تهدید علیه امنیت ملی ایران به شمار آمده و این کشور به ندرت روابطی دوستانه با ایران داشته است.
اختلافات ارضی و مرزی به همراه مسائل مذهبی همچون تبعیض علیه شیعیان در عراق و مسائل قومی و نژادی همانند مناقشه عرب و عجم، حضور اکراد در دو سوی مرزهای ایران و عراق، به همراه خوی توسعهطلبی حاکمان بغداد از جمله عوامل اصلی تنش یا منازعه میان دو کشور در نیم قرن اخیر محسوب میگردند.
اما پس از سقوط صدام حسین و بعثیهای عراق و افزایش نفوذ و قدرت شیعیان در ساختار سیاسی این کشور، نوعی اتحاد و ائتلاف میان ایران و عراق شکل گرفته و تهدیدات گروه تروریستی داعش و لزوم مقابله با آن نیز بر دوستی و ائتلاف و اتحاد دو کشور افزوده است. در این مقاله سعی خواهد شد تا با نگاهی به تاریخچه، مختصات و اهمیت کشور عراق، به تاریخ روابط ایران و عراق در دوران معاصر پرداخته شود.