هدف انقلاب اسلامی ایران تنها دگرگونی صورت قدیم نظام سلطنتی نبود، بلکه می خواست کل ساختار اجتماعی ایران قبل از انقلاب را نابود کند. بنابراین ضروری بود که علیه همه قدرت های تثبیت شده در چنین جامعه ای به مبارزه برخاسته و همه امتیازهای به رسمیت شناخته شده برای بسیاری از جریان ها، افکار و اندیشه ها را براندازد و شیوه های زندگی و میثاق های جدیدی را بنا نهد. یکی از نخستین اقدامات انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره)، در جهت خلاصی ذهن مردم از برداشت های نظم شاهنشاهی، در هم کوبیدن برداشت های فرمانبری از اقتدار رژیم پیشین و سپردن امور به دست مردم و وادار کردن جامعه به اندیشه و تفکر پیرامون راه های رسیدن به یک جامعه آزاد، آباد و انسانی بود.
اگرچه این اقدام در ابتدا منجر به هرج و مرج انقلابی شد، اما در زیر این سطح ظاهراً پر هرج و مرج، یک قدرت گسترده متمرکز در حال شکل گیری بود که همه قدرت های پراکنده و ضعیف تر را در یک ساختار نظم سیاسی جدید سازماندهی می کرد و آن قدرت مردم در بستر یک اندیشه دینی، حول یک نظریه سیاسی جدید، تحت عنوان نظریه ولایت فقیه بود. نویسنده در این مقاله به دنبال آن است که فعالیت های سیاسی- راهبردی امام خمینی را که طی مراحلی منجر به فروپاشی نظام شاهنشاهی در ایران و رهاسازی افکار ملت ایران از سیطره عادات نظام شاهنشاهی و جریان های غرب گرایی شد، بررسی و تبیین نماید.