«انقلاب اسلامی»، « رهبری امام خمینی» و «جمهوری اسلامی»، تنها واژه هایی بودند که در دهه ۵۰ کم و بیش بر زبان مردم جاری شدند و از اوایل سال ۱۳۵۶ این شعارها عمومیت یافت و همه جریان های سیاسی احساس می کردند اگر نجنبند خیلی دیر خواهد شد و فاصله ای که میان آنها، مردم و انقلاب ایجاد شده به هیچ وجه از بین نخواهد رفت. چرخش ایدئولوژی ها آغاز شد و هر جریانی تلاش می کرد در مرکز فرماندهی انقلاب یعنی نوفل لوشاتو گلیم خود را پهن کرده و درویشی و پشمینه پوشی و خرقه فروشی پیشه کند تا شاید فرجی حاصل شود و آب رفته به جوی بازگردد. شنیدن تب و تاب های آن دوران از زبان آنهایی که وقایع را از نزدیک حس کردند و با نبض اتفاقات دمساز بودند خالی از لطف نیست.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حمید روحانی؛ رئیس بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر بیتردید از جمله کسانی است که از سالهای نجف همراه امام و دلداده و مورخ نهضت او بودهاند. صحبت های ایشان در حقیقت شکستن سکوت بخشهای ناگفته تاریخ انقلاب اسلامی است. آنچه در این مقاله عرضه میشود، یادداشت های ایشان از ابتدای بهمن سال ۱۳۵۷ تا پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط نظام پادشاهی میباشد.