روابط ایران و رژیم صهیونیستی اسراییل آنگونه که یعقوب عبدی اشاره میکند به طور کلی به دو دوره همکاری استراتژیک و خصومت آشکار تقسیم میشود. دوره محمدرضاشاه، دوره همکاری استراتژیک و تاکتیکی میان ایران و اسراییل است و دوره جمهوری اسلامی، دوره دشمنی آشکار و صریح میان ایران و رژیم صهیونیستی میباشد. روابط ایران و اسراییل در دوره شاه را باید در دو سطح تحلیل داخلی و بینالمللی بررسی کرد.
رژیم پهلوی از طریق کودتای نظامی با حمایت و دخالت مستقیم مشاوران نظامی امریکایی تثبیت شده بود و بنابراین وابستگی استراتژیک به ایالات متحده داشت. دینی که محمدرضاشاه در قبال امریکا داشت حمایت از منافع امریکا در منطقه خلیجفارس، خاورمیانه و به ویژه آسیای میانه و قفقاز بود که حوزه نفوذ دشمن بزرگ امریکا یعنی اتحاد جماهیر شوروی بود. به عبارت دیگر، امریکاییها در یک موفقیت بزرگ توانسته بودند همسایه جنوبی اتحاد جماهیر شوروی را که بزرگترین کشور خاورمیانه هم بود تحت نفوذ درآورند.
به نظر نگارنده در بررسی روابط خارجی محمدرضاشاه، سطح تحلیل بینالمللی دارای اهمیت و وزن بیشتری بوده و به همین دلیل سطح داخلی را تحتتأثیر قرار میداد. به عبارت دیگر وضعیت جامعه بینالملل و جایگاه ایران در آن (هم جایگاه فعلی ایران و هم جایگاه پیشبینیشده برای آینده)، نقش تعیینکننده سیاست داخلی ایران را بازی میکرد. در دوره محمدرضاشاه و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، امریکا جایگزین استعمار پیر انگلیس در ایران گردید. به تدریج آشکار شد که ایران و اسراییل از سوی طراحان استراتژی ایالات متحده به عنوان قدرت منطقهای متحد امریکا در نظر گرفته شدهاند. آنگونه که هانتینگتون اشاره میکند بر مبنای طرح امریکا، قدرتهای غالب منطقهای یا «هیولاهای محلی» شروع به ایجاد شدن کردند: برزیل در امریکای جنوبی، آفریقای جنوبی در جنوب آفریقا، اسراییل در خاورمیانه، ایران در خلیجفارس، هند در شبه قاره و ویتنام شمالی در هندوچین.
در تحقیق حاضر، سابقه همکاری رژیم شاه در طرحهای نظامی منطقهای با اسراییل و نقش نظامیان ایرانی در حمایت از موجودیت اسراییل بررسی شده است. همکاری میان رژیم پهلوی و اسراییل پس از به رسمیت شناختن اسراییل توسط ایران و عمدتاً از سال ۱۳۳۳ش (۱۹۵۴م) یعنی دوران پس از مصدق آغاز شد. این تعاملات که در ابتدا در قالب همکاریهای محدود اقتصادی آغاز شده بود، به همکاریهای گسترده نظامی- امنیتی و تأمین نفت اسراییل- به ویژه در دورههای بحرانی رژیم صهیونیستی برای مثال در دوران جنگ با اعراب و تحریم نفتی غرب توسط اعراب- منتهی شد. اتحاد استراتژیک شاه و رژیم صهیونیستی از نیمه دوم دهه ۳۰ تا دهه ۵۰ شمسی (نیمه دوم دهه ۵۰ تا دهه ۷۰ میلادی) بود که ایران و اسراییل به عنوان بازوهای منطقهای امریکا مطرح شدند.
در این دوران، این دو کشور در چند عرصه با یکدیگر همکاری کردند. در عرصه بینالمللی برجستهترین همکاری ایران و اسراییل، در قضایای مربوط به فلسطین به ویژه جنگهای اعراب و اسراییل و تأمین نفت اسراییل از سوی شاه بود. همکاری ساواک و موساد، دخالت نظامی و اطلاعاتی ایران و اسراییل در مسائل منطقهای به طور مستقیم یا ناآشکار و پنهانی، و خرید تسلیحات از اسراییل، نمونههای دیگری از همکاریهای دو رژیم بود. در این دوران، روابط این دو نظام بیشتر در دو چهارچوب اقتصادی- استراتژیک (نفت) و نظامی- امنیتی بوده است.
همکاریهای نظامی ایران و اسراییل که مورد مطالعه این پژوهش است، عبارتاند از: آموزش نیروهای نظامی و اطلاعاتی ایران و مبادله اخبار میان دو کشور، کمک نظامی- اقتصادی (نفت)-اطلاعاتی ایران به اسراییل در زمینه اعراب و گروههای مبارز فلسطینی، خرید تسلیحات از اسراییل، دخالتهای نظامی- اطلاعاتی ایران و اسراییل به ویژه در عراق، دخالت نظامی ایران در شورش داخلی عمان و همکاری ایران و اسراییل به منظور بهرهبرداری از جنگ داخلی یمن.
لازم به ذکر است که درباره آمار و اطلاعات مربوط به موضوع تحقیق، منابع مطمئن و دقیقی یافت نشد و محققان و نویسندگان ایرانی و خارجی به مصاحبه و خاطرات، اسناد منتشرشده از جمله اسناد لانه جاسوسی و اطلاعات روزنامهای استناد کردهاند. به علاوه درباره آمار کلی همکاریهای نظامی- تسلیحاتی و اقتصادی نیز- به جز آمار تقریبی فروش نفت- منبعی در دسترس نیست.