سند منتخب در این شماره، دقیقاً در اوج شرایط انقلابی ایران در سال ۱۳۵۷ صادر شده است. مطالعه این سند نشان میدهد که:
۱. دشمنان انقلاب اسلامی به رغم بوق و کرناهای تبلیغاتی تا چه اندازه در فهم شرایط انقلاب اسلامی ناتوان بودند؛ و اگر نه چگونه امکان داشت در آن شرایط انقلابی، مناخیم بگین نخستوزیر اسراییل چنین پیشنهاد احمقانهای به شاه کند و وارد کشوری گردد که در خیابانهای تمامی شهرها و پایتخت این کشور اصلیترین شعار مردم مرگ بر اسراییل باشد. این سند نشاندهنده سطح شعور کسانی است که خود را در چشم دیکتاتورهای حاکم بر کشورهای اسلامی هیولای شکستناپذیری نشان میدادند اما از تحلیل ساده یک شرایط بحرانی و ویژه نیز عاجز بودند.
۲. برخلاف ادعاهای دشمنان انقلاب و تحلیلهای وارونهای که ارایه میدهند، شاه ایران در اوج هوشیاری و بیداری از انقلاب اسلامی شکست خورد و اینگونه که بعضی میگویند مصلوبالاراده نبوده است؛ زیرا متوجه میشود که در آن شرایط آمدن نخستوزیر رژیم منفوری مثل اسراییل به ایران چه اثرات جبرانناپذیری در رویههای عوامفریبانه رژیم برای ساکت کردن مردم خواهد گذاشت.
۳. رهبری امام در انقلاب اسلامی آنقدر هوشمندانه و فرهمندانه بود که توانست رژیمی را در اوج قدرت و حمایت کشورهای خارجی و هوشمندی شاه و سازمانهای پلیسی آن، از اریکه قدرت به پایین کشد.