دکترعلی علوی سیستانی
یکی از اشتباهات تاریخ نگاری نهضت مشروطه، تقلیل آن به چند فرد شاخص در چهار جبهه مشروطه خواه (که خود به دو گروه دینی و روشنفکری تقسیم می شود)، مشروعه خواه، دربار و سفارت است. این بسیار طبیعی است که جریان ها هرگز به افراد تقلیل نمییابند. کمترین انحرافی که در تقلیل جریان ها به افراد رخ می دهد، تنزل سطح جریان ها و به عبارتی، نحیف شدن آنها می باشد.
نهضت مشروطه، بزنگاه و تلاقی اندیشه سیاسی غرب با فقه سیاسی شیعه است و حتی میتوان آن را نوعی خفیف از تلاقی فلسفه سیاسی غرب با فلسفه سیاسی شیعه دانست. این موضوع نه تنها در نهضت مشروطه بلکه در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی هم قابل مشاهده است. در این مقاله سعی بر آن است تا این مسئله مطمح نظر قرار گیرد که در انقلاب اسلامی نه الگوی مشروطه و نه جمهوری بلکه اندیشه و محتوای اسلامی مد نظر قرار داشته است.