بازخوانی نظریه دیکتاتوری منور دوره رضاخانی،در قالب انقلاب مخملی
جریانهای روشنفکری عصر انقلاب اسلامی در پرتو اندیشه امام خمینی
دکتر مظفر نامدار
فهم تفاوت استیداد قاجاری(استبداد کلاسیک )با استبداد پهلوی(استبداد مدرن)، فهم دو مقطع حساس تاریخ تحولات دوران معاصر ایران است .به نظر می رسد. شناخت نحوه استحاله انقلاب مشروطه در استبداد رضاخانی به نوعی به تفاوت ساختاری این دو نوع استبداد بستگی دارد. نویسنده در این مقاله تلاش میکند در پرتو اندیشه امام خمینی، ضمن برشماری تفاوت ساختاری این دو نوع از استبداد، علل بازگشت جریان های روشنفکری غربگرا و سکولار عصر جمهوری اسلامی را به گفتمان های ارتجاعی و ضد عقلی این ایدئولوژی تحلیل نماید. سیاست های ضد فرهنگی رضاخان و الیگارشی وابسته به حکومت وی، در مقابله با دین و فرهنگ ملی ایران، بازتابی از این ایدئولوژی بود. با شناخت دقیق ماهیت نظام حکومت استبدادی رضاخان، به نوعی میتوان خاستگاه اصلی و اساسی جنبش های اجتماعی این دوره به ویژه ریشه های انقلاب اسلامی را نیز تحلیل کرد.