تطبیع یا عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی که از سوی امارات و سپس بحرین اعلام و در واشینگتن در اواخر شهریور در قالب توافقنامه امضا شد و امریکا نیز به عنوان میانجی بر پای آن امضا نهاد، اتفاق تازهای نیست.
در واقع امارات متحده عربی و بحرین روابط قدیمی خود با رژیم صهیونیستی را علنی و رسمی کردند. اتفاقی که ممکن است در آینده نزدیک با کمی تأخیر از سوی مراکش، عمان، کویت، قطر، عربستان و سودان نیز بیفتد؛ چراکه متأسفانه بسیاری از کشورهای مسلمان و عرب در خفا این رابطه را داشته و دارند.
هماکنون تشخیص این مهم که برندگان این اتفاق، امریکا و اسرائیل و بازندگان قطعی آن کشورهای عربی هستند، نیاز به تلاش و تفکر عمیق ندارد. ولی باید در پیشبینی نظمی که از این پس در منطقه با حضور صهیونیستها حاکم میشود، کمی تأمل و درنگ کرد و اینکه بعد از این، جمهوری اسلامی با چه شیوهای به اهداف خود در تقابل با این نظم عمل کند.
بدون شک بهترین و مهمترین سرمایه جمهوری اسلامی، مردم مخالف تمام کشورهای اسلامی و عربی در قبال این تحولات و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند. تلاش صهیونیستها و دولتمردان عرب در مانورهای تبلیغاتی و بهظاهر مردمی و فعال کردن تشکلهای بهاصطلاح مردمنهاد در نزدیک کردن ملتهای مسلمان و یهود با هم، اقدامی مذبوحانه در همین راستا است تا اوضاع، طبیعی جلوه داده شود؛ حال آن که مسلمانان در این کشورها عمیقاً با صهیونیسم و رژیم صهیونیستی مخالف و از آنها متنفر هستند.
تجربه ناموفق از ۷۲ سال وصله بودن به بافت و ساختار منطقه، حاکی از آن است که پروژه ملتسازی اسرائیل نه تنها خود با مشکل مواجه است، بلکه در ارتباط با ملتها هم ناموفق بوده است؛ و اگر مصداق بارز و برجستهای از آن را در مصر و اردن مثال بزنیم، مطلبی به گزاف نگفتهایم.
هماکنون مردم مصر و اردن با سابقه امضای توافق دولتهایشان با اسرائیل در دورترین نقطه از همزیستی و وفاق با صهیونیستها قرار داشته و نیز در مواجهه با دولتمردان خود به آنان درسی فراموشناشدنی برای سازش با اسرائیل دادهاند که سرنوشت سادات و ملک عبدالله اول عبرت این درس است و دور نیست که این مشق دوباره نوشته شود؛ در بحرین و امارات.
کتاب پیرامونی اثر جدیدالانتشار بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مروری دارد بر تلاش اسرائیل برای یافتن یار در منطقه از میان اعراب و اقوام و ملل دیگر؛ کتابی که به وضوح مقدمه مفصلی از برنامه فعلی صهیونیستها برای عادیسازی روابط با امرای عرب را بازگو مینماید.
این اثر در دو بخش تألیف و ترجمه، بهترین مجموعه در بازشناسی سیاست و استراتژی اسرائیل از ابتدا تاکنون برای ایجاد و بسط روابط با کشورهای منطقه و همچنین اقلیتهای کرد، مارونی، دروزی و… است.
دور جدید از اجرای این استراتژی علاوه بر ایران در دوره اول، همچنان به دنبال سرمایهگذاری در ترکیه، اتیوپی، سودان، یونان، قبرس، آذربایجان و کشورهای پیرامونی دیگر است.
یوسفی آلفر به عنوان یک مجری و متفکر در حوزه استراتژی پیرامونی، تجربیات و آورده علمی خود در این عرصه را به عنوان حاصل عمر خود در این اثر گرد آورده است.
در کنار متن آلفر، تحقیق ابتدایی اثر به عنوان مقدمه، مجموعه کاملی است از هر آنچه تاکنون در این حوزه گفته و نوشته شده؛ و در مجموع پرونده کاملی از این راهبرد صهیونیستی برای مخاطب ایرانی فراهم آمده است.