دکتر اصغر منتظرالقائم

دکتر محمدعلی چلونگر

عبدالعلی ترابی ورنوسفادرانی

عزاداری در زمان پهلوی

از آغاز ورود تشیع به ایران در قرن نخستین هجری در قم، فرهنگ و شعائر شیعی به آرامی‌ در ایران نفوذ کرد تا اینکه در زمان صفویه و با رسمیت مذهب تشیع، فرهنگ و مؤلفه‌های فرهنگی و شعائر شیعی، در تار و پود جامعه ایرانی ورود کرده و در گذر زمان بر عمق و گستره و شکوفایی آن افزوده گشت. در این عصر علمای شیعه موفق به تمدن‌سازی شدند و راهبردهای فرهنگی گسترده‌ای برای مهندسی فرهنگی جامعه ایرانی طراحی و اجرا کردند.

در این فرآیند، مکتب حسینی و مؤلفه‌های قیام سیدالشهدا(ع) که خود شالوده‌ای از عناصر اصلی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مذهب تشیع و دین اسلام است و دارای ماهیت فکری، عقیدتی و عاطفی شگرف و پیوستگی عمیق با جان و فکر جامعه شیعی می‌باشد، تأثیری نمایان‌تر، عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌یافت. فرهنگ حسینی که همان فرهنگ دین‌مداری و سریان اندیشه‌های اسلامی‌ در رگ‌های جامعه اسلامی ‌و شیعی و فرهنگ آزادی‌خواهی عملی، فکری و معنوی و کرامت انسانی است، با فعالیت حکیمانه ائمه اطهار(ع) در بستر سوگواری و عزاداری در مصایب و قیام حسینی پایدار مانده و نسل به نسل در فکر و روح و جان جامعه شیعی منتقل گشت. از این منظر عزاداری حسینی در دوره‌های مختلف تاریخی کارکردهای گوناگون می‌یافت.

یکی از دوره‌های مهم تاریخی ایران در دوران معاصر دوره حکومت رضاشاه پهلوی است. در این بازه تاریخی، حکومت پهلوی به خاطر ماهیت خویش و به سبب وابستگی به استعمار اقدامات و سیاست‌های فرهنگی مختلفی را در جهت مقابله با فرهنگ اسلامی و شیعی و نفوذ و سریان دادن فرهنگ و آداب غربی در جامعه شیعی ایران پی گرفته و به انجام رسانید تا هر چه بیشتر زمینه سلطه استعماری و چپاول اقتصادی را برای انگلستان فراهم آورد. در این میان محافل عزاداری حسینی به سبب ماهیت خویش که قبلاً به آن اشاره کردیم، مأمنی برای تقابل با این سیاست‌ها قرار می‌گرفت که البته در هر مورد شدت یا ضعفی داشت. از همین منظر در این مقاله تلاش بر آن بوده است که با تکیه بر اسناد، منابع اصلی و منابع تحقیقاتی، کارکرد فرهنگی‌ای که محافل عزاداری حسینی در این دوره تاریخی داشت، بررسی گردد.

نسخه کامل PDF