تاریخنگاری به عنوان یکی از شاخههای فرهنگ، دربردارنده و بازگوکننده بخش مهمی از هویت دینی و ملی جامعه ما است؛ همواره نگارش تاریخ از زوایا و دیدگاههای متفاوت، از سوی مورخان مورد کنکاش قرار گرفته و آثار بسیاری از سوی جریانهای مختلف فکری و سیاسی با دیدگاههای موافق و مخالف به ویژه از نظر روایت، تحلیل و ارزیابی، در داخل و خارج از کشور در این حوزه تولید شده است.
از میان جریانها و طیفهای مختلف، تشکیلات بهائیت توجه ویژهای به تاریخ دارد و در سالهای اخیر نویسندگان بهائی در آثار منتشرشده خود سعی کردهاند که از جایگاه و اهمیت تاریخ در رسیدن به اهداف خود بهره ببرند.
نگارنده با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اصلی بهائیت، درصدد آن است تا به شناخت تاریخنگاری از منظر تشکیلات بهائیت بپردازد و زوایای مختلف آن را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.