پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، پيامدهاي مستقيم و غيرمستقيمي بر نظام بينالملل و عناصر و فرآيندهاي دروني آن داشت. خروج ايران از اردوگاه غرب و تقابل اساسي با نظام بينالملل، تأثيرات عميقي بر معادلات منطقهاي وارد كرد. عامل بسياري از اين تأثيرات را ميبايست در ويژگيهاي منحصر به فرد اين انقلاب، چه در بعد نظري و چه در بعد اجرايي جستوجو نمود. اگرچه قرن بيستم شاهد تحولات وقايع متنوعي از اين جنس و در اين سطح بود، اما هيچ كدام از اين وقايع در چنين گسترهاي بازتاب نداشت و تأثيرگذار نبود. از جمله ويژگيهاي تأثيرگذار و حيرتآور انقلاب اسلامي براي غرب و حتي جهان اسلام، احياي افكار و انديشههاي اسلامي در سراسر جهان بود. تلاش و برنامههاي غرب تا آن روز صرف شده بود كه ريشههاي اسلام در جوامع مختلف خشكانده شده و مفاهيم و آموزههاي آن تقليل يابد. بر همين اساس دايماً بر اين نكته تأكيد ميشد كه بايد اسلام را در صفحات تاريخ جستوجو كرد، چرا كه ديگر اثري از آن در جوامع باقي نمانده است. البته در اين راه تلاشهاي آتاتورك نهايت بهرهبرداري را در راستاي حذف اسلام از جوامع براي غرب ارايه كرده و تمام اميدها را براي بازگشت به اسلام از ميان برده بود.
مهمترين تأثير انقلاب اسلامي براي احياي ارزشها و آگاهيهاي اسلامي، القاي تفكر اسلام سياسي بود. اسلامي كه به زعم بسياري در صفحات كهن تاريخ، فرتوت شده و از اذهان رخت بربسته بود، اينك با هستهاي قدرتمند و امواجي فراتر از مرزهاي ملي بازگشته و به جريان افتاده بود. در واقع، پيروزي انقلاب اسلامي نشان داد كه اديان و به ويژه دين اسلام با گذشت زمان و توسعه مدرنيزاسيون نه تنها به پايان راه نرسيدهاند، بلكه مجدداً به عنوان مهمترين راه نجات بشريت از ظلم و بيدادگري احياشده و دنياي ماديگراي معنويتگريز را متوقف ساخته و دريچهاي از معنويات و اعتقادات مذهبي در راستاي رستگاري و رهايي بشر از قيد قدرتهاي استعمارگر گشوده است. سلسله تحولاتي كه در ايران رخ ميداد، علاوه بر تغييرات بنيادين در نظام سياسي و جامعه ايران، فراسوي مرزها نيز حركت ميكرد و بقاي خود را در گسترش ايدئولوژي در ابعاد جهاني ميديد. به اعتراف دوستان و دشمنان، مخالفان و موافقان انقلاب، بيشترين تأثير اين انقلاب در جهان اسلام و عرب مشهود است. در بخشي از اين منطقه، انقلاب منبع الهام و تحرك و براي برخي ديگر انقلاب اسلامي ايران و امواج حاصل از آن منبع تهديد جدي ثبات بوده است.
هراس دولتهاي خاورميانه و عرب، ناشي از احساس جنبههاي تهديدي انقلاب اسلامي بوده است. تمامي كساني كه از ماديگرايي افراطي در رويكرد به غرب، نفرت و انزجار پيدا كرده بودند، با پيروزي انقلاب اسلامي شادمان گشته، تشويق شده و روحيه و هويت جديدي يافتند. در حقيقت انقلاب اسلامي براي آنها الهامبخش بوده و موجب حركتهاي نوين و قابل ملاحظهاي در جهان اسلام شد كه در آن تفاوتهاي عمده شكلي و محتوايي در آنچه در گذشته رخ ميداد ميتوان يافت. در گذشته جوامع اسلامي و رهبران آنها در مقابل امواج تجددگرايي و غربزدگي حالتي منفعلانه داشتند. پيروزي انقلاب اسلامي آموزه جديدي در بعد نظري و عملي در اختيار آنها قرار داد كه از مواضع انفعال خارج شده، بيدار شوند و خود را در حالت تهاجمي و داراي نقش بازيگري قرار دهند.
بيداري اسلامي به عنوان يك پديده متأثر از نهضت فكري جمهوري اسلامي، در عصر امروز در قالب يك جنبش اجتماعي و سازماني ظاهر شده است. اين جريان در عرصه منازعات سياسي و امنيتي علاوه بر اينكه موجوديت و نفوذ خود را به اثبات رسانيده، ميرود تا به قدرت بلامنازع نقشآفرين در سطح جهاني تبديل شود. بدون ترديد انقلاب اسلامي عامل عمده بيداري اسلامي است و نقش ويژهاي در روند بيداري ملل مسلمان منطقه ايفا كرده است.
پديده انقلاب اسلامي، پس از چند سده به شكل عملي و عيني، اسلام و جوامع اسلامي را از انزوا و سكون خارج كرد. انرژي آزادشده از آن به عنوان موتور محركه همه تحركات و خيزش جريانها و جنبشهاي اسلامي از يك سو مردم مسلمان منطقه را به حق و حقوق و تواناييهاي خود آگاه كرد و از سوي ديگر طلسم شكستناپذير بودن غول استبداد و اختاپوس استعمار و امپرياليسم را ابطال نمود و اين مسئله خود جسارت و اعتماد به نفس را به ملتهاي منطقه برگرداند. در چنين وضعيتي بود كه به تعبير اقبال لاهوري تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوري اسلامي در فرآيند ظهور، تثبيت و توسعه خود در داخل، به عامل منحصر به فردي در احياء پايداري و توسعه بيداري اسلامي، و در شرايط كنوني به مركز سازماندهي تمدن نوين اسلامي تبديل شد. جمهوري اسلامي ايران با تأكيد بر اصل استقلال از قدرتهاي شرقي و غربي و تكيه بر عزم و اراده ملي، نه تنها با تزلزل مواجه نشده بلكه توانسته در عرصههاي مختلف به توسعه و پيشرفت دست يابد كه نمود آن را در بيشتر نامهاي علمي و حتي در زمينههاي هستهاي، نظامي، اقتصادي و… ميتوان مشاهده كرد. انقلاب اسلامي در چارچوب جمهوري اسلامي ايران و گفتمان انقلاب اسلامي بازتوليد شده و استمرار مييابد. تداوم انقلاب اسلامي به مثابه استمرار تأثيرات و پيامدهاي منطقهاي و جهاني آن است.
از اين رو، پيامها و بازتابهاي انقلاب اسلامي امروزه بيش از گذشته نظام منطقهاي خاورميانه و نظام بينالملل را تحت تأثير قرار داده است؛ به طوري كه انقلاب اسلامي ايران در ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران يك عنصر و عامل تعيينكننده سياستهاي منطقهاي و بينالمللي است. اينكه انقلاب اسلامي كه خود از دل مذهب بيرون آمده است به احياء دين و تجدد حيات اسلامي در ايران و جهان مدد رسانده است در تولد، تجديد حيات و تدوام جريانها و جريان سياسي اسلام معاصر در سه دهه اخير نقش كليدي داشته است، مورد اتفاقنظر تمام محافل سياسي جهان اعم از دوستداران ايران، رقيبان و كشورهاي خصم است. لذا با توجه به آنچه گفته شد، پرسشهاي اصلي و مهم اين مقاله اين است كه انقلاب اسلامي چطور و چگونه بر جريانها و جنبشهاي پيشبرنده پديده بيداري اسلامي و نيز حركتها و خيزشهاي مردمي كشورهاي عربي خاورميانه تأثير گذاشته است؟ ابعاد و آثار و اين تأثيرات كداماند؟ و چشمانداز آينده تحولات مربوط به بيداري اسلامي كنوني جهان عرب به چه سمتوسويي خواهد رفت؟
نسخه کامل PDF