جهان در سده بیستم با دگرگونیهای گسترده و رویدادهای گوناگونی روبهرو شد که مهمترین آن دو جنگ بزرگ جهانی بود. در این دو جنگ شدیدترین و کوبندهترین آسیبها بر کشورهای اسلامی وارد شد. در نخستین جنگ جهانی، کشور پهناور اسلامی تجزیه شد. توطئه و بند و بست پشت پرده برای واگذاری سرزمین فلسطین به صهیونیستها مورد نظر و تصویب قرار گرفت. مهرههای خودفروخته و سرسپرده به نامهای شاه و امیر و رئیسجمهور بر کشورهای تکه پاره شده سرزمین اسلامی گمارده شدند. مسلکهای ارتجاعی و واپسگرایانه و اندیشههای خرافی و نژادپرستانه مانند وهابیگری، شیخیگری، بابیگری، و بهاییگری و تزهای استعماری جدایی دین از سیاست و اسلام منهای روحانیت، اسلام ایرانی، اسلام عربی و اسلام ترکی زیر پوشش پان ایرانیسم، پان عربیسم، پان ترکیسم و… را برای کمرنگ کردن و به انزوا کشانیدن اسلام راستین مطرح کردند و روی آن مانور دادند و با این ترفند امت اسلامی را از یکدیگر جدا کردند و آتش اختلاف را میان آنان شعلهور ساختند. در برخی از کشورهای اسلامی، اسلام را از رسمیت انداختند و رژیم لائیک را حاکم کردند و عالمان اسلامی را به شدت سرکوب ساختند. در پی جنگ دوم جهانی، ایران و برخی از دیگر کشورهای اسلامی زیر چکمه دژخیمان و تجاوزگران عربدهکش جهانخوار قرار گرفت و با اشغال این کشورها به غارت منابع زرخیز و ویران کردن سرمایههای مادی و معنوی ملتها پرداختند.
به دنبال جنگ دوم جهانی توطئه اشغال فلسطین به اجرا درآمد. صهیونیستهای خونخوار با دست زدن به عملیات تروریستی سرزمین فلسطین را اشغال کردند و میلیونها تن از مردم بیپناه آن سرزمین را آواره ساختند.
استعمار انگلیس که با سرنیزه رضاخان نتوانسته بود اسلام را در ایران از رسمیت بیندازد، نقشه و نیرنگ دیگری در راه به بیراهه کشاندن اسلام راستین و رواج دادن اسلام تحریف شده، یک بعدی و خرافی، به کار گرفت. پس از شهریور ۲۰، گروهها و جریانهایی بازیگر صحنه شدند که داعیه اسلاممداری داشتند، برخی از آنها این اندیشه را رواج میدادند که در عصر اتم و قرن بیستم سخن از طهارت و نجاست و اینگونه امور مایه «وهن» اسلام است و اسلام، تنها، دین مبارزه است و با این اندیشه، حزبی به نام سوسیالیستهای خداپرست تشکیل دادند، رهبری این حزب را محمد نخشب به عهده داشت و روشنفکرانی مانند دکتر علی شریعتی از اعضای فعال این حزب بودند…
نسخه کامل PDF