ترکیه به موزاییکی از گروههای دینی مسلمان و غیر مسلمان، شهره است. این کشور که مرزهای نهاییاش در موافقتنامههای بینالمللی لوزان تعیین شد، از لحاظ تنوع دینی ادامه وضعیتی محسوب میشود که در دوره شش قرن حیات امپراتوری عثمانی تداوم داشت، اما آنچه جمهوری ترکیه را از امپراتوری عثمانی متمایز میکند، این است که این جمهوری توانست قلمرو اقلیتهای شناختهشده این کشور را محدود کند؛ بندهای ۳۷ تا ۴۴ موافقتنامه لوزان اقلیتهای دینی ترکیه را به گروههای غیر اسلامی، یعنی مسیحیان، یهودیان و برخی فرقههای دیگر دینی محدود کرد. موافقتنامه لوزان عملاً اقلیتهای دینی غیر مسلمان را به رسمیت شناخت، به این اقلیتها حق داد که امور آموزشی، دینی، زبانی و اموال شخصی را در دست داشته باشند؛ هر چند این موافقتنامه گونهای از حمایت و یا قیمومت بینالمللی را بر حسن اجرای بندهای مربوط به اقلیتهای غیر مسلمان در نظر گرفته است، اما این موافقتنامه در هیچ یک از مواد خود در مورد وجود اقلیتهای مذهبی در چهارچوب اسلام اشاره نکرده است. به رغم عدم شناسایی گروههای دینی مسلمان، جامعه مسلمانان ترکیه امروز را گروهها و جمعیتهای دینی و مذهبی زیادی از جمله شیعیان علوی شکل میدهند. این گروه از یک پراکنش اکولوژیک در فضای جغرافیایی ترکیه برخوردارند ولی در ساختار سیاسی ترکیه از هیچگونه نقش و جایگاه متناسب با منزلت خود برخوردار نیستند.
تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی و مطالعه تاریخی و با رویکردی تحلیلی، ضمن بررسی و واکاوی فرصتها و چالشهای پیش روی شیعیان ترکیه در جهت رسیدن به جایگاه و نقطه مطلوب در ساختار سیاسی ترکیه میباشد. با مشخص شدن عوامل فرصتساز و چالشزایی که شیعیان ترکیه با آن روبهرو هستند، انتظار میرود ایشان با تقویت عوامل مثبت و بهرهبرداری از فرصتهای موجود در ارتقای جایگاه ژئوپلتیک خود و با تضعیف عناصر منفی، بتوانند با توجه به وزن جمعیتی و پراکنش اکولوژیک خود، وزنهای تأثیرگذار در صحنه سیاسی ترکیه بوده و به جایگاه بایسته خود دست یابند.
نسخه کامل PDF