روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۳ فرصتی دست داد تا به ملاقات مقام معظم رهبری بروم. در این دیدار افراد و اشخاصی از اقشار مختلف: شماری از باشگاه رویان، جمعی از بسیج بازار برخی از عوامل و بازیگران فیلم شیار۱۴۳ وتنی چند از فراکسیون فرزندان شاهد مجلس شورای اسلامی حضور داشتند و هر جمعی از آنان در محور مسئولیت ها و کارکردهای خویش گزارشی دادند و رهنمودهای ارزشمند و سازنده ای گرفتند.
در این میان یکی از نوچه های باند قدرت طلبان که متأسفانه عنوان فرزند استاد شهید را یدک می کشد و نان آن شهید را می خورد و آش فتنه سازان را هم می زند، بر آن شد به اصطلاح ما طلاب اظهارلحیه ای کرده باشد! از این رو، خطاب به رهبری از ناهنجاری های موتورسواران که مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کنند و در پیاده روها، در لابلای عابران مانور می دهند، سخن به میان آورد! و اضافه کرد که بله شنیده است دفتر رهبری به اداره راهنمایی و رانندگی توصیه کرده است که قشر موتورسواران را که از طبقه مستضعفاند مورد تعرض و تعقیب قرار ندهند! به دنبال این سخن اصلاح طلبانه!! از مقام معظم رهبری خواست که دستور دهند آقایان کروبی و موسوی (از عوامل فتنه) را یا آزاد و یا محاکمه و مجازات کنند!
مسئول دفتر رهبری که در جلسه حضور داشت هرگونه دخالت دفتر در امور راهنمایی و رانندگی را تکذیب کرد. مقام معظم رهبری نیز یادآور شدند که حل مشکل ترافیک موتورسواران چه ارتباطی به ایشان و دفتر دارد، مجلس شورای اسلامی میتواند طرحی در این باره ارائه دهد و یا از دولت بخواهد لایحهای به مجلس بیاورد و قانون روشن و معینی را در مورد آن به تصویب برساند و به مجریان ابلاغ کند. در مورد عوامل فتنه نیز فرمودند مسلم بدانید اگر اینها محاکمه شوند کیفرشان آن نیست که شما را راضی کند. (نزدیک به این مضامین)
این جریان نگارنده را به یاد داستانی انداخت که به صدر اسلام مربوط است که روزی حضرت مولا علی (علیه السلام) در جمع حاضران فرمودند: سلونی قبل ان تفقدونی: تا فرصت از دست نرفته سئوالات خود را با من در میان بگذارید. یکی در آن جمع به پا خاست و پرسید چند مو روی سر من است؟!
چقدر مایه تأسف است که امروز مقام رهبری به رغم رسالت سنگین جهانی و مسئولیتهای دشوار و توانفرسای درونمرزی و برونمرزی و رویارویی با مشکلات پیچیدهای که استکبار جهانی و عوامل آن در سطح منطقه پدید میآورند باید سخنان بیمایه برخی از کسانی را بشنوند که درک و فهمشان از مشکل ترافیک موتورسواری فراتر نرفته است و تا آن پایه ساده و پیاده، دهنبین و زودباورند که حتی نیازی نمیبینند پیرامون خبری که از توصیه دفتر رهبری درباره موتورسواران شنیدهاند به مصداق ان جائکم فاسق بنبئا فتبینوا تحقیق و پرس و جو کنند.
تاسف بیشتر اینکه این مهرهها گویا به جز فتنهگران، هیچ کس را «مردم» نمیدانند و مشکلی در این کشور نمیبینند. اگر اینها به فکر مردم بودند و درد و رنج مردمی را برمیتافتند، به جای دلسوزی برای فتنهگران فریبخورده به یاری مردمی می شتافتند که در دولت تدبیر! و امید! آب و برق و یا گاز منزلشان را به علت تأخیر در پرداخت هزینه قبض، قطع میکنند و آن بیچارگان را از نظر وضو و طهارت با مشکلاتی دست به گریبان میسازند، اینها اگر مردمی بودند از کسانی یاد میکردند که از بیکاری، تورم، گرانی، بلاتکلیفی، اعتیاد، بالا رفتن سن ازدواج و نداشتن امکانات اولیه ازدواج میسوزند و رنج میکشند.
اگر اینها گوش شنوا و چشم بینا داشتند از ضربههای سنگینی که این روزها از سوی برخی از دولتمردان بر پیکر اسلام و مقدسات اسلامی وارد میشود بیتاب میشدند و به اعتراض برمیخاستند، آیا این فراز شیطانی که با شلاق نمیتوان کسی را به بهشت برد دهنکجی به اسلام و تعطیلی دو اصل اساسی امر به معروف و نهی از منکر نیست؟ آیا تجلیل از یک عنصر فاسدی که افتخار داشته که اشرف پهلوی رفیقه او بوده است در جشنواره وزارت ارشاد دهن کجی به خانوادههای عزیز شهدا و نادیده گرفتن ارزشهای انقلاب اسلامی نمیباشد؟ آیا فراز سوال برانگیز: زنان زیبارو و خواننده را نباید از میدان به در کرد، ترویج بی بند و باری و چراغ سبز به نابکاران و تجاوزگران به مرز اخلاق و شرف نیست؟ کیست نداند زنان اندیشمندی که صاحبان فضیلت و اخلاق و سنگربانان شرافت و عصمت و عزتند (چه زیبارو چه غیرزیبارو، چه سازنده و خواننده متعهد) در نظام اسلامی از جایگاه رفیعی برخوردارند و در بسیاری از مسائل علمی و فکری گوی سبقت را از مردان ربوده و توانایی خود را در همه ابعاد به نمایش گذاشتهاند و آن زنانی که افتخار و بالندگی خویش را در آرایش گزنده و لباسهای زننده و ناز و اطوار فریبنده میپندارند، برای ملتی که زنجیرهای جهل و نادانی و عقبماندگی و لذتجوییهای حیوانی و شهوانی و خرافهپرستیهای نابخردانه و کوردلانه را از هم گسسته و با علم و ابتکار و اکتشاف خود استقلال و عزت کشور خویش را بیمه کرده و راه تکامل، توسعه، ترقی و پیشرفت را میپیمایند نمیتوانند فراوردی به همراه داشته باشند و جنبه انگلی نداشته باشند.
راستی برخی از این عناصر که با نام پدر شهید خویش توانستهاند سری در سرها داشته باشند اما جز پشتیبانی از فتنهگران هدف و غمی ندارند میتوانند نماینده ملت شرافتمند و قهرمانپرور ایران باشند، چگونه است اینها در هر فرصتی از فتنهگرانی که با سخنرانیها و اعلامیههای زهرآگین خود عامل کشته شدن شماری از بیگناهان شدهاند پشتیبانی میکنند لیکن در برابر ظلمها و نارواییهایی که بر بسیاری از مردم مظلوم این مرز و بوم به دست قدرتطلبان و عوامل دولت تدبیر! و امید! روا داشته میشود بیتفاوتند و واکنشی از خود نشان نمیدهند؟!
نگارنده در تاریخ ۵ خرداد ماه جاری در دانشگاه آزاد شیراز در جمع اساتید و دانشجویان آن دانشگاه سخنرانی کرد و طبق وظیفه اسلامی برخی از کارکردهای ناروای قدرتطلبان و دولتمردان را مورد نقد قرار داد، به دنبال آن طبق گزارشهای خبرگزاریها و رسانههای خبری شماری از مسئولان آن دانشگاه را به جرم اینکه رخصت دادهاند این نگارنده در آن دانشگاه سخنرانی کند و یا اینکه پای سخنان من نشستهاند بدون چون و چرا به شکل دسته جمعی عزل کرده و از آن دانشگاه بیرون راندهاند. آیا از دید این دلسوزان یقه چاک اصحاب فتنه این کار بر خلاف موازین اسلامی و انسانی و اصول دموکراسی و مقررات حقوق بشر نیست؟ آیا اینهایی که به جرم موافقت با حضور یک سخنران آزادمنش که بله قربان گو نیست در دانشگاه آزاد شیراز و نشستن پای سخنان او از نان خوردن محروم شدهاند از ملت ایران نیستند و هیچ حق و حقوقی ندارند و تنها فتنهگرانی که عامل کشته شدن شماری از بیگناهان شدهاند و آب به آسیاب امریکا و رژیم صهیونیستی ریختهاند حق و حقوقی دارند؟
کیست نداند که دم زدن این فریبخوردهها از فتنه گران ۸۸ نه بر پایه انسان دوستی و مصلحت اندیشی است، بلکه از روی دنبالهروی بیخردانه و کورکورانه از باند قدرت طلب و سازشکاری است که جز تسلیم ایران به امریکا و بر باد دادن حیثیت ایران و ایرانی هدفی و نظری ندارند غافل از اینکه عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
بایسته است از ساحت مقدس مقام معظم رهبری عذر تقصیر خواست که امروز ناگزیرند کسانی را تحمل کنند که سطح فکرشان از اینکه روی سر من چند مو دارد فراتر نرفته است.