در بررسی تحریفات و انحرافات دینی و در بازخوانی خاستگاه، مبانی و ریشههای شکلگیری افراطگرایی دینی، ضرورتاً میبایست نهضت نواندیشی دینی در بازه تاریخی دو قرن اخیر- از سید جمالالدین اسدآبادی و سر احمدخان هندی تا عصر حاضر- مورد بررسی و مداقه علمی قرار گیرد.
بررسی رهآورد آموزههای مستشرقین در شکلگیری پدیدهای به نام «قرآنگرایی» و «قرآنبسندگی» و در نهایت «سلفیگری»، و نیز مشارکت جریان «منورالفکری» و بعدتر جریان «روشنفکری دینی» باید در کنار فعالیتهای فکری فرقههای انحرافی و یا سازمانهای نخبگانی زیرزمینی- مانند فراموشخانهها و کلوپهای روتاری و لاینز و…- در کنار هم مورد بررسی قرار گیرد. به نظر میرسد پژوهشی که این منظومه گفتمانی در جهان اسلام را در یک منظر مورد بررسی قرار ندهد، ناقص و ناتمام خواهد بود.
در این نوشتار برآنیم، با بررسی گفتمان فکری و نیز سیر تطور نهضت نواندیشی دینی به جایگاهشناسی اندیشه افراط و انحراف بپردازیم و در نهایت نقش مجتهدین نواندیش را در مواجهه با این پدیده فکری، مورد بررسی قرار دادهایم.
مقاله حاضر با بررسی تحولات اندیشه دینی در جهان اسلام به ارایه تقسیمبندی جدیدی در گفتمان نواندیشی دینی پرداخته است که در آن، نواندیشی دینی با چهار رویکرد الحادی، ارتجاعی، التقاطی و اجتهادی مورد بررسی مستند و مستدل قرار گرفته است.