تأملات تفصیلی نظری درباره تحولات اخیر خاورمیانه اسلامی
پروژه «بیداری اسلامی» با تکیه بر مبادی، مبانی و منابع اسلامی، از بدو ورود غرب مدرن به سرزمینهای اسلام کلید خورده و تاکنون امواج متعددی داشته است. پروژه مذکور در حیث سلبی خود معطوف به گذار از غرب و در حیث ایجابیاش معطوف به تحقق تمدن اسلامی میباشد. موج اخیر بیداری اسلامی نیز از این قاعده استثناء نمیباشد؛ هر چند برخی تحلیلهای غربی تلاش میکنند تا آن را نسبت به محتوای اسلامی «لابشرط» دانسته و با عنوان «بهار عربی»- که دغدغه «گذار از استبداد شرقی به دموکراسی غربی» را دارد- توصیف کنند، بسیاری از مؤلفههای توصیفکننده پروژه مذکور از جمله خاستگاه، روش، شعارها، پایگاههای اجتماعی، منظومه مطالبات و… به وضوح بیانگر اسلامی بودن آن میباشد که بیشک به صورت مستقیم و غیر مستقیم از انقلاب اسلامی، حزبالله لبنان، حماس و دیگر تحولاتی که در چند دهه اخیر به پررنگ شدن عالم اسلامی کمک کردهاند، متأثر میباشد.
مهمترین دستاورد پروژه مذکور، گذار از محدودیتهای مذهبی- جغرافیایی، تشدید کردن ضرورت رویکردهای تقریبی در جهان اسلام و اهمیت یافتن فقه سیاسی اسلامی و مهمترین چالش آن فقدان الگوها و مدلهای مدیریت اسلامی مناسب با شرایط ویژه جوامع اسلامی میباشد.