هر چه از زمان وقوع قیام خونین ملت ایران در ۱۵خرداد۱۳۴۲ دور میشویم تبیین آن پیچیدگیهای بیشتری پیدا میکند؛ زیرا در بررسی این قیام، در نقطهای ایستادهایم که قیام به بخش قابل توجهی از نیات، مقاصد و اهدافش رسیده و یک انقلاب بزرگ و نظام اجتماعی نوینی به بار آورده است. اما این سؤال همیشه مطرح است که سرشت این قیام چه تفاوتهایی با قیامهای گذشته داشته است که توانست در مدت ربع قرن یک نظام بهظاهر ریشهدار و تا دندان مسلح که تمام قدرتهای استکباری دنیا پشتش بودند را به زانو درآورد؟! همانندی و تفاوت قیامهای پیشین و نهضت ۱۵خرداد در کجاست؟ چرا نهضت ۱۵خرداد توانست به یک انقلاب بزرگ اجتماعی منجر شود اما جنبشهای دیگر نهتنها نتوانستند ارکان نظام ضدعقلی و ضداسلامی پادشاهی را متزلزل کنند بلکه مانند جنبش مشروطه نظام سلطنت را قانونی و در دل یک خانواده مادامالعمر تثبیت نمودند؟ در خمیرمایه نهضت ۱۵خرداد چه چیزی وجود داشت که توانست زمینههای واژگونی گسترده نظام پیشین را فراهم سازد؟