اشاره
سرگذشت سید مهدی هاشمی با بسیاری از زندگینامهها متفاوت است. زندگی او شبیه گانگسترهای قرن هجده اروپا بود. وجود او آکنده از خودخواهی، قدرتطلبی و نفرت از مردم بود. به راحتی مخالفان خود را تهدید به مرگ میکرد و اگر شرایط فراهم میشد این تهدید را عملی میساخت. به همین لحاظ فراز و فرود زندگی او آینه عبرتی است برای کسانی که خشونت و خونریزی را مبنای مجادلات سیاسی قرار میدهند و دین را ابزار تمایلات حیوانی خود ساخته و از جبهه حق جدا شده و باطل را آرمان فعالیتهای اجتماعی خود میسازند. این مقاله مروری بر زندگی این گانگستر سیاسی است. نه از این جهت که این زندگی ارزش تاریخی دارد بلکه از آن جهت که مهدی هاشمیهای دیگر که کم نیستند، در تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران، از سرنوشت نکبتبار این گانگستر عبرت بگیرند. بدون شک آنچه در این مقاله آمده قطرهای از دریای گفتنیهاست؛ زیرا شرح مبسوط روشها، شگردها و شیطنتهای او در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان، قم و تهران و نهاد نهضتهای آزادیبخش خارج از کشور و از همه مهمتر در بیت شیخ حسینعلی منتظری در دوران قائممقامی، جعبه سیاهی است که رمزگشایی آن ظرفیتی فراتر از یک مقاله میطلبد.