آنچه در پی میآید بخشی از نامه دکتر علی شریعتی به ساواک است که در درون خانه خویش و در محیطی آرام و به دور از هرگونه جو بیم و هراس به نگارش آن نشسته است:
در اینجا قبلا عذر میخواهم که خواندن این همه خستگی خواهد آورد ولی مرا از اطاله کلام و تفضیلی که در این نوشته مییابند معذور خواهند داشت…
در اینجا نه علی شریعتی، بلکه نویسنده جوانی سخن میگوید که با کتاب و علم و سیاست و دنیای خارج و تمدن امروز و تجربههای تاریخ و سرگذشت و سرنوشت جامعه و سیاست و مردم مملکتش آشناست و در گذشته فردی بوده است از گروهی که از اوضاع کشورش ناراضی بودند و بدبین و بیش یا کم مخالف؛ و راه و رسم دولتها را با آرا و آرزوهای خود درباره ملت و میهنش ناهماهنگ مییافتند و اکنون با دگرگونیای که در فکر و کار و سیاست رژیم حاکم بر مملکت پدید آمده است و یکباره راه و رسمی تازه بنیاد کرده و دست به کار بدیع و وسیعی در زمینه اصلاح وجوه مختلف جامعه زده است، از جوانان تحصیلکرده ناراضی میپرسد که حال چه میگویی؟ چه فکر میکنی؟ چگونهای؟ چرا ناراضی و مخالف بودی؟ و اکنون سیمای تازه سیاست خارجی و داخلی مملکت را چگونه میبینی؟ در اینجا یکی از افراد این نسل است که به این پرسشها جواب میگوید تا دولت به ریشه اساسی نارضایتیهای این نسل پی برد، حرفهایشان را بشنود، روح و فکرشان را عمیقانه درک کند، آنچه را در حال حاضر میاندیشند بداند و بالاخره «اینها را درست بشناسد». اینک یکی از همینهاست که با شما سخن میگوید…
پدرم که در دوران تحصیل علوم قدیمه از طلاب برجسته و فاضل حوزه علمیه مشهد محسوب میشد، پس از ورود به فرهنگ، ایمان شدید مذهبی در دلش و «اندیشههای نودینی» در سرش، احساس مسئولیت سنگینی را در قبال مردم و بخصوص نسل جوان در او پدید آورد و همین احساس مسئولیت بود که او را وارد زندگی اجتماعی و کشمکشها و رنجهای خاص آن نمود…
… این احساس مسئولیت و آغاز فعالیتهای تبلیغی و فکری وی در زمینه مذهب (با زبان زمان و دور از خرافات و ارتجاع) تصادفا با دو پدیده تاریخی بسیار مهم و حساس در جامعه ما مقارن شد: اولی نهضت نوگرایی شدید اواخر دوران سلطنت اعلیحضرت فقید و دیگری دوران آشفته پس از شهریور ۲۰ و آن داستانها و کشاکشهای داخلی و خارجی که ایران آرام را در یک چشم به هم زدن دچار چنان توفانهای هولناک و در هم ریختگی شگفت و ناگهانی ساخت.
در دوره اول یعنی ایام آرامی که ایران به سرعت خود را عوض میکرد و من آن را در این عبارت تعریف میکنم که «نهضتی بود بر پایه یک رهبری نیرومند فردی برای کسب هر چه بیشتر و هر چه فوریتر مظاهر گوناگون تمدن امروز بر اساس شالودههای کهن قومی و شیرازه سنن ملی و باستانی ویژه ملت ایران» و این حقیقتی است که در چهره همه آثاری که از این دوران برجاست، حتی در سبک معماری بناهای بسیاری که در آن ایام ساخته شده است به چشم میخورد…
—————————————
متن دستخط ۴۰ صفحهای دکتر شریعتی در آرشیو وزارت اطلاعات و نیز در اداره اطلاعات مشهد بایگانی است.
متن فوق در دفتر سوم کتاب نهضت امام خمینی از صفحه ۱۹۲ تا صفحه ۲۲۸ مندرج است.