ایران اسلامی پس از نزدیک به بیست سال جنگ و تحریم در آستانه هزاره سوم میلادی آنچنان جایگاه خود در سطح ملی- منطقهای را تثبیت نمود که در سطح جهانی با آمادگی برای راهبری «گفتوگوی تمدنها» در پی آن بود تا جنگ تمدنهای ساموئل هانتینگتون را که با ۱۱سپتامبر فرصت بروز و ظهور یافته بود، ناکام سازد.
ولی صهیونیستها در اجرای برنامه خود برای خونین ساختن مرزهای اسلام در قالب «جنگ تمدنها» اصرار داشته و دولت نومحافظهکارها در دوران بوش پسر، شرایط اجرای این راهبرد را فراهم ساخت.
عقبنشینی یا به عبارت دقیقتر فرار صهیونیستها از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، اعلان رسمی تشکیل جبهه مقاومت بود و پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳روزه در سال ۲۰۰۶، نشاندهنده عجز غرب و صهیونیسم در مواجهه با این جبهه.
کنفرانس آناپلیس در سال ۲۰۰۷ صفبندی جبهه صهیونیستی در مقابل جبهه مقاومت با رهبری ایران را آشکار نمود و عناصر تشکیلدهنده هر دو طرف را به جهانیان معرفی کرد. در این زمان بود که دستنشاندههای غرب وابسته به صهیونیسم، راهی جز علنی کردن حضور خود در جبهه صهیونیستی نداشتند.
بیست سال اول هزاره سوم صحنه هماورد این دو جبهه در سطح منطقهای و جهانی بود تا شاید با شکست جبهه مقاومت، با تمام ترفندها و توطئهها، اسلام ناب محمدی(ص) به عنوان اسلام راستین در مقابل تمدن غرب زانو زده و لیبرالدموکراسی امریکایی با وعده فوکویاما محقق شود.
هم اکنون در پایان این بیست سال این وعده نه تنها محقق نشده است، بلکه فوکویاما نیز از نظر خود عدول کرده و جبهه مقاومت سربرآورده است.
هر یک از اجزای جبهه مقاومت ظرف بیست سال گذشته در عرصههای مختلف سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، امنیتی و اقتصادی در غزه، لبنان، سوریه، عراق، بحرین، یمن و ایران به بهانهها و اشکال مختلف پنجه در پنجه دشمن خود داشته و دارند و حتی به پیروزیهایی هم دستیافتهاند.
سوریه یکی از مهمترین محورهای جبهه مقاومت بوده و هست که درگیر یک جنگ همهجانبه داخلی و بینالمللی با ابعاد مختلف شد تا به عنوان یکی از معابر ضربه به رژیم صهیونیستی با توطئه صهیونیستی به زانو درآید. اما نتیجه این جنگ به رغم تمام تلاشها و ترفندها، زنجیره مقاومت از ایران تا کرانههای مدیترانه را متصل و محکمتر نمود.
کتاب صبح شام بهانهای برای صحبت در مورد داستان سوریه و حماسه و هماورد مقاومت و صهیونیسم در یک دهه اخیر است.