مصاحبه خبرنگار فارس نیوز با دکتر سید حمید روحانی ـ ۲۰ بهمن ۱۳۸۹
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که دنیا نمیتوانست باور کند، ملتی بدون وابستگی به یک قدرت خارجی و با دست خالی انقلاب کند و بدون داشتن سلاحهای روز دنیا یک نظام تا دندان مسلح ۲۵۰۰ ساله را سرنگون سازد همچنین غیر قابل تصور بود که این ملت با اتحاد خود و بدون استفاده از ایسمهای وارداتی و مکاتب غرب و شرق و فقط با اتکاء به اسلام انقلاب خود را پیش ببرد.
* * *
… باید متذکر شد که در این ۳۲ سال افرادی سعی میکردند این انقلاب را از مسیر خود منحرف کنند؛ عناصری مانند انجمن حجتیه، لیبرال دموکراتها و افرادی که سر در آخور غرب و شرق داشتند مانند مارکسیستها، منافقین و یا التقاطیها بسیار تلاش میکردند تا انقلاب منحرف شود و حتی امروز بیش از گذشته تلاش میکنند خود را مطرح کرده تا بتوانند کاری از پیش ببرند و انقلاب اسلامی را منحرف کنند که نمونه بارز آن را در جریان انتخابات گذشته و فتنه سال ۸۸ دیدیم…
* * *
… کسانی که با شعار آزادی انتخابات سعی کردند انقلاب را از مسیر خود منحرف و اندیشه لیبرالیستی را در ایران حاکم کنند، افرادی که میگفتند شعار “مرگ بر آمریکا” سر ندهید و پرچم آمریکا را به آتش نکشید و آنهایی که دم از مکتب ایرانی و دوستی با اسرائیل میزدند امروز شکست خورده و در بین مردم منفور شدهاند…
* * *
… همان زمان عناصری از همین لیبرالها و گروهکهای سیاسی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی میگفتند که نمیخواهیم انقلاب اسلامی را صادر کنیم ولی امام تاکید داشتند که انقلاب باید صادر شود؛ ایشان میدانستند وقتی انقلاب صادر شود ملتها به پا میخیزند و کشورهای مختلف راه اسلام و انقلاب را میشناسند و دنبال میکنند و در نتیجه این استعمارگران و استکبار جهانی هستند که به چالش کشیده و دستشان از سرنوشت ملتها کوتاه میشود….
* * *
… مقام معظم رهبری به علت همان معنویت و معرفتشان به خدا نسبت به جفایی که در حق ایشان میشود، کوچکترین عکسالعملی نشان نمیدهند و گذشت میکنند و فقط برایشان مهم است که به اسلام، انقلاب و کشور ضربهای وارد نشود اما نسبت به جفا و اهانتی که به ایشان میشود، کاملا صرفنظر و اغماض میکنند…
* * *
در دوران انقلاب افرادی را داشتیم که به اصطلاح از یاران امام و مرد شماره ۲ انقلاب شمرده میشدند، اما از روزی که احساس کردند در انقلاب مسئولیت دلخواهشان را ندارند و یا به دنبال رسیدن به مقام، شهرت و قدرت بیشتری بودند، با انقلاب طرف شده و تلاششان این بود که به مقام و منصب بیشتری دست یابند. به عنوان مثال در جریان فتنه ۸۸، دستهای از کسانی که رویاروی ملت، مقام معظم رهبری و انقلاب ایستادند و آن فاجعه ننگین را به وجود آوردند، افرادی بودند که از شهوت مقام کور شده بودند و به هیچ چیز جز رسیدن به قدرت فکر نمیکردند که خود، ضربه خوردند و پایگاه و آبروی خود را در میان مردم از دست دادند.
* * *
... امیدوارم که هاشمی رفسنجانی ریزش نکند و به دامن ملت و انقلاب بازگردد و در خدمت اسلام و انقلاب باشد اما چند مسئله وجود دارد که در لغزش ایشان تاثیر داشت. نخست اینکه هاشمی رفسنجانی در یک خانواده مرفه رشد و زندگی کرده است؛ این جمله حضرت امام(ره) هیچگاه از ذهنم نمیرود که فرمودند “کسانی میتوانند تا آخر با ما باشند که درد فقر را چشیدهاند” لذا زندگی مرفه و به نوعی اشرافیگری این یکی از عواملی است که در لغزش وی تاثیر داشت. هاشمی رفسنجانی حتی در خطبههای نماز جمعه خود مردم را به تجملگرایی، زندگیکذایی و رفاهطلبی فرا میخواند و این عاملی بود که وی را از مردم جدا کرد…
* * *
… رهبری و ملت انقلابی و آگاه ایران نیز دست رد به سینه کسانی که اینگونه انتظارات را داشته باشند، خواهند زد و هاشمی هرچه بیشتر بر روی این گونه نادرستیها و لغزشها پافشاری کند بیشتر به ورطه و گرداب سقوط نزدیک میشود…
* * *
متاسفانه مجمع روحانیون به دلیل این رفتارهای نادرست و اشتباه، خود را در صف دشمن قرار دادند و از انقلاب جدا شدند و حالا جالب است که در اعلامیه خود از امام به صورت ابزاری استفاده میکنند. آنها بر روی برخی عبارات امام مانند رای مردم و حق و حقوق مردم تاکید میکنند اما توجه ندارند که امام خمینی(ره) فرموده بودند که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیب نرسد.
* * *
کسانی که امروز اطلاعیه میدهند و از امام دم میزنند و خود را یار امام میدانند آیا این را قبول دارند که امام مسئله ولایت فقیه و پیروی از رهبری را واجب میدانستند؟ آیا این استفاده ابزاری از امام نیست؟ اینها میخواهند چه کسانی را فریب دهند، ملت ایران آگاه است و با این مسائل فریب نمیخورد.
* * *
فارس: به عنوان اولین سوال، بفرمائید انقلاب اسلامی ایران را چگونه میبینید؟
روحانی: برای پی بردن به اینکه انقلاب اسلامی ایران چه ویژگیها، دستاوردها، برجستگیها و فوایدی به همراه داشت، ناگزیریم ابتدا نگاهی به اوضاع ایران و جهان، قبل از آغاز نهضت امام خمینی (ره) داشته باشیم.
در حقیقت روزگار ایران قبل از انقلاب اسلامی به گونهای بود که اسلام به معنای واقعی کلمه منحرف شده بود لذا کسانی که در ایران پایبند به اسلام بودند شامل چند دسته میشدند:
دسته اول کسانی بودند که اسلام را فقط در عبادت خلاصه میکردند؛ آنها بر این باور بودند که دین از سیاست جداست و ما فقط باید عبادت کنیم تا دستی از غیب بیرون آید و کاری کند.
کسانی که اینگونه فکر میکردند را نیز میتوان به دو دسته تقسیم کرد، افرادی که واقعا بر این باور بودند که دین از سیاست جداست و دستهای که دین را از سیاست جدا نمیدانستند ولی این مسئله برایشان مطرح بود که تا امام زمان(عج) ظهور نکند مسلمانان قادر به انجام کاری نیستند و هر اقدامی انجام دهند با شکست مواجه میشوند.
آنها بر این باور بودند که دشمن با ترفندها و نیرنگهایی که دارد مسیر را منحرف میکند و برای این ادعاهایشان نیز نهضت مشروطه و نهضت عدالتخواهی را مثال میزنند که با همه فداکاریها و خونهایی که علما برای موفقیت این نهضتها دادند اما عاقبت این نهضتها از مسیر خود منحرف شدند و رضاخان را از اسطبل انگلیس بیرون کشیدند و بر تخت سلطنت نشاندند.
و یا به جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت اشاره میکردند که علیرغم فداکاریهای علما دشمن توانست آن نهضت را از مسیر خود منحرف کند و با اینکه مردم محمد رضاشاه را بیرون کرده بودند اما دوباره او را برگرداندند و بر گرده ملت سوار کردند. بنابراین این دسته همواره میگفتند که ما کاری از پیش نمیبریم.
از طرفی دستهی دومی نیز بودند که اسلام را فقط در سیاست خلاصه میکردند و معتقد بودند که در عصر اتم و قرن بیستم سخن از عبادت و اینگونه مسایل نارواست و مسلمانان فقط باید مبارزه کنند، این اعتقاد نیز یک بعدی بود و اینها نتوانستند راه به جایی ببرند.
دسته سوم افرادی بودند که اعتقاد داشتند اسلام منهای روحانیت درست است و این تز را دنبال میکردند که خودسرانه آنچه را که باعقل خودشان جور میآید به اسلام نسبت دهند. البته در این میان عدهای نیز بودند که به اسلام واقعی آگاهی داشتند اما در اقلیت بودند و خون دل میخوردند اما آن زمینه و امکانی که بتوانند تحولی پدید آورند و حرکت و خروشی داشته باشند چندان فراهم نبود.
از نظر سیاسی نیز کشور ایران کاملا وابسته به بیگانگان بود و استقلال نداشت؛ وقتی میخواستند در ایران دولتی تعیین کنند شاه باید سفیر آمریکا و انگلستان را به حضور میطلبید و آنها بودند که مشخص میکردند نخستوزیر باید چه کسی باشد و یا وقتی میخواستند انتخابات مجلس شورای ملی را انجام دهند یک لیست از سفارت انگلیس و یک لیست از سفارت آمریکا میآمد و باز آنها بودند که مشخص میکردند چه کسانی به عنوان نمایندگان باید به مجلس بروند.
این سیاست بیگانگان بود که در ایران حرف آخر را میزد و تعیین میکرد که مثلا شاه با چه کشوری رابطه داشته باشد و یا با چه کشوری رابطه برقرار نکند، چه کارخانجات و صنایعی را در ایران به کار بگیرند و از چه کارخانجات و صنایعی دوری گزینند. آنها سعی میکردند کشور ایران عقبمانده و ملت ایران بیفرهنگ، فقیر و تحت فشار باشد و از همه بدتر اینکه سعی کرده بودند، هویت و کرامت انسانی را از افراد سلب کنند.
آنها میخواستند انسانها را در ایران تحقیر شده و هیچ و پوچ بار آورند یعنی یک ایرانی احساس کند که هیچ ارزش، شخصیت، علم، صنعت و اختراع و ابتکاری ندارد. از طرف دیگر فقر و بدبختی بیداد میکرد؛ مردم با گرسنگی، برهنگی و بیچارگی زندگی میکردند و دربار، دولت و شاه نیز با بریز و بپاشهای کذایی و جشنهایی که برپا میکردند هزینه مملکت را به باد میدادند.
از همه بدتر آنکه از درآمد نفت و دیگر درآمدهایی که ایران داشت قسمتی را بیگانگان به یغما برده و قسمتی دیگر را شاه در بانکهای خارجی انباشته میکرد لذا از این جهت مملکت را بیش از پیش به سمت فقر و بیچارگی سوق میدادند.
سیاست رژیم شاه و هیئت حاکمه ایران به این سو میرفت که ایران را هرچه بیشتر به سوی فساد و فحشا بکشانند و جوانان را به عیش و نوش سرگرم سازند تا مردم کمتر به سرنوشت کشور فکر کنند و شرایط برای تاخت و تاز بیگانگان کاملا هموار باشد.
در چنین شرایطی امام آمدند و با آغاز نهضت خود چند برنامه را دنبال کردند. نخست اینکه ایشان سعی کردند اسلام راستین و ناب محمدی را به درستی به مردم بشناسانند و دوم اینکه سعی کردند هویت و کرامت انسانی که از مردم سلب شده بود را به آنها برگردانند.
سومین مسئلهای که امام بر آن بسیار اهتمام داشتند، رشد و آگاهی دادن به مردم بود، ایشان میخواستند مردم آگاهانه حرکت کنند چراکه اگر مردم کورکورانه به دنبال رهبر حرکت میکردند، بالاخره در جایی میبریدند و دشمن میتوانست آنها را به انحراف بکشاند و یا با از دست رفتن رهبر، ملت به طور کلی وا میماند و از ادامه حرکت و خروش و خیزش منحرف و یا منصرف میگردید.
آگاهی بخشیدن به مردم از مسایل بسیار با اهمیت برای امام خمینی(ره) بود که تا آخرین روز از حیاتشان سعی کردند به مردم آگاهی و بصیرت دهند و یک ملت آگاه و بصیر را در پشت سر خود داشته باشند.
موضوع دیگری که امام به شدت بر روی آن تاکید داشتند، اتحاد اسلامی بود، رژیم شاه و استعمارگران سعی کرده بودند ملت را به جان هم انداخته و اختلاف ایجاد کنند و آنها را به اسم کرد، ترک، فارس، عرب و عجم مقابل هم قرار دهند اما امام این خرافات و موهومات را از مردم دور کردند و اتحاد اسلامی را در میان آنها پدید آورند.
از دیگر برنامههایی که امام انجام دادند این بود که سرنوشت ملت ایران را با سرنوشت دیگر مسلمانان و آزادیخواهان جهان پیوند دادند تا ملت ایران فقط به فکر خودش نباشد و از سرنوشت دیگر ملتها غافل نشود چراکه امام این نکته را دریافته بودند که ملتهای مسلمان و آزادیخواه جهان در هر نقطهای رشد کنند در سرنوشت دیگر مسلمانان تاثیر دارد و در هر نقطهای ضربه بخورند و آسیب ببینند در سرنوشت دیگر مسلمانان اثر میگذارد، اینها برنامههایی بود که امام دنبال کردند و ملتی آگاه، بصیر، رشد یافته، روشن ضمیر و موظف به وظایف اسلامی را به وجود آوردند.
در شرایطی که بسیاری میپنداشتند دین از سیاست جدا است و دوران حرکت و خروش دین به پایان رسیده در سایه اتحاد به وجود آمده و شناخت تازه مردم از اسلام، میبینیم که امام (ره) توانستند انقلابی به وجود آورند که تمام معادلات سیاسی جهان را به هم ریخت و دنیا را شگفتزده کرد.
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که دنیا نمیتوانست باور کند، ملتی بدون وابستگی به یک قدرت خارجی و با دست خالی انقلاب کند و بدون داشتن سلاحهای روز دنیا یک نظام تا دندان مسلح ۲۵۰۰ ساله را سرنگون سازد همچنین غیر قابل تصور بود که این ملت با اتحاد خود و بدون استفاده از ایسمهای وارداتی و مکاتب غرب و شرق و فقط با اتکاء به اسلام انقلاب خود را پیش ببرد.
بنابراین انقلاب اسلامی ایران اولا انقلابی کاملا اسلامی بود که با هیچ یک از معادلات و مکاتب غرب و شرق همخوانی نداشت دوم اینکه این انقلاب به تمام معنا مردمی بود و قدرتهای خارجی نه تنها در پیروزی آن نقشی نداشتند بلکه به شدت در جهت پیشگیری از پیروزی آن کار میکردند سوم اینکه این انقلاب علیه تمام استبداد و استعمار بود و توانست دست استبدادگران و استعمارگران را قطع کند و به حیات آنها در ایران پایان دهد.
انقلاب اسلامی، عدالت، آزادی و استقلال را برای ملت ایران به ارمغان آورد و از این جهت میتوان گفت که این انقلاب در دنیا بینظیر است و مشابه و مانندی برای آن نمیتوان دید.
فارس: برخی میگویند انقلاب اسلامی ایران از مسیر اصلی منحرف شده، شما به عنوان یک مورخ و تاریخ شناس چه نظری دارید؟
روحانی: برای پاسخ به این سؤال باید دید که انقلاب اسلامی چه ویژگیها و آرمانهایی داشته تا با بررسی آنها بفهمیم که آیا انقلاب از مسیر خود منحرف شده یا خیر.
نخستین آرمان انقلاب اسلامی که در شعار “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” مردم در زمان انقلاب نیز مشخص است، استقلال کشور بود.
بنابراین باید ببینیم که آیا امروز استقلال کشور آسیب دیده؟ آیا در سرنوشت ایران دولت بیگانهای میتواند دخالت کند و به خود اجازه دهد در سرنوشت ملت ما کوچکترین نقشی داشته باشد؟
ما مشاهده میکنیم که استقلال کشور نه تنها آسیب ندیده و سست نشده بلکه قویتر و استوارتر از هر زمان دیگری کاملا محفوظ است.
دومین خواست مردم ایران در زمان انقلاب، آزادی بود و مسلما مسلمانانی که شعار آزادی را سر میدادند آزادی در چارچوب اسلام را میخواستند نه بیبند و باری را و امروز میبینیم که آزادی در چارچوب قانون اسلام در کشورمان کاملا محفوظ است و با صراحت، اطمینان و بدون اغراق میتوانم بگویم آزادی امروز ملت ایران، در دنیا وجود ندارد چرا که در دنیا بر اساس سیاست استعمارگران ملتها برای بیبند و باری و فساد آزادند اما با هرگونه سخن و حرکتی که با سیاست ابرقدرتها و کاخنشینان کوچکترین تضاد و مغایرتی داشته باشد، شدیدترین برخوردها صورت میگیرد.
امروز در کشورهای پیشرفته و غربی مانند آمریکا فردی جرات نمیکند علیه صهیونیسم سخنی بگوید و یا حتی در مورد هولوکاست تحقیق کند، کسی نمیتواند انقلاب ایران را ستایش کند؛ اگر یکی از غربیها و دانشمندان آمریکایی و اروپایی به این نتیجه رسید که انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مترقیانه است، اجازه ندارند که این موضوع را سر کلاس درس بازگو کند و یا در مقالهای بنویسد. در آن کشورها اجازه نمیدهند، از یک چهرهای که سردمداران آنها با او مخالفند حرفی زده شود و تعریف و ستایشی صورت گیرد اما در ایران میبینیم برخی از افراد منحرف، بیگانهزده و یا مغرض در سر کلاس درس و یا مقاله خود به صراحت از رضاخان تعریف میکنند و او را مایه نجات و حافظ منافع و استقلال ایران مینامند.
رضاخانی که ایران را به خاک سیاه نشاند، بزرگترین خیانت را به کشور کرد و تمام نقشهها و نیرنگهای استعمارگران به دست او در ایران پیاده شد.
اما آیا فردی در آلمان، فرانسه و یا انگلستان میتواند بگوید مثلا هیتلر خدمتی به کشورش کرد؛ یا دهن آن فرد را پر از سرب میکنند؟ بنابراین آزادی امروز ایران در دنیا بینظیر است البته برخیها آزادی را به معنای فساد، فحشا، بیبندوباری و مسایل خلاف اخلاق انسانی میدانند که مسلما اسلام با آن مخالف است چرا که اسلام آمده تا انسانها را رشد دهد و به تکامل برساند نه اینکه آنها را به سمت فساد و مسایل بیارزش بکشاند بنابراین آزادی امروز ما با آزادی ابتدای انقلاب تفاوت نکرده و این آزادی نه آسیب دیده و نه سلب شده است.
مسئله و خواست سوم مردم در انقلاب، جمهوری اسلامی بود. امروز جمهوریت اسلام کاملا حفظ شده و مردم در سرنوشت کشور دخالت میکنند، نمونه بارز آن انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بود که بیش از۴۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و این حضور مردم پس از گذشت ۳۲ سال از انقلاب در دنیا بینظیر است.
مسئله دیگری که در انقلاب اسلامی از آرمانهای برجسته شمرده میشد، مسئله اسلام راستین و شناخت اسلام ناب بود. انقلاب، اسلام یک بعدی، انحرافی و یا التقاطی را محکوم میکرد و امروز میبینیم که دستهای مرموزی به کار افتاده و کسانی به نام یاران و طرفداران امام سعی میکنند که اسلام لیبرالیستی را در ایران احیا کنند که مسلما مردم با این عناصر و چهرهها برخورد کرده و دست رد به سینه آنها میزنند و یا میبینیم در کنار مسئولان مملکتی افرادی پیدا میشوند که دم از مکتب ایرانی میزنند که این هم یک نوع انحراف از مسیر اسلام اصیل و راستین است و باز میبینیم که مردم این افراد را نیز طرد میکنند.
یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ما رشد و آگاهی ملت بود؛ حال سؤال اینجاست که آیا این رشد و آگاهی آسیب دیده و مردم عقب رفتهاند و یا آن آگاهی لازم را ندارند؟ ما میبینیم با گذشت ۳۲ سال از انقلاب هر روز مردم ما بیش از گذشته در صحنه هستند و آگاهی دارند و میتوانند برنامههای خود را دنبال کنند، بنابراین هیچ مسئلهای دیده نمیشود که بتوان گفت انقلاب اسلامی عقب رفته و یا از مسیر خود منحرف شده است.
البته باید متذکر شد که در این ۳۲ سال افرادی سعی میکردند این انقلاب را از مسیر خود منحرف کنند؛ عناصری مانند انجمن حجتیه، لیبرال دموکراتها و افرادی که سر در آخور غرب و شرق داشتند مانند مارکسیستها، منافقین و یا التقاطیها بسیار تلاش میکردند تا انقلاب منحرف شود و حتی امروز بیش از گذشته تلاش میکنند خود را مطرح کرده تا بتوانند کاری از پیش ببرند و انقلاب اسلامی را منحرف کنند که نمونه بارز آن را در جریان انتخابات گذشته و فتنه سال ۸۸ دیدیم. در سال گذشته عناصر فتنهگر، عوامل وابسته به بیگانه و عناصر فریب خورده و سادهلوح دست به دست هم دادند تا انقلاب را به چالش بکشانند ولی هوشیاری و آگاهی مردم این اجازه و رخصت را به آنها نداد البته نقش رهبری در خنثی کردن این توطئه بسیار عظیم و برجسته بود، بنابراین با تمام این جریانات نه تنها انقلاب اسلامی از مسیر خود منحرف نشده بلکه هر روز راسختر و پایدارتر از گذشته به راه خود ادامه میدهد.
فارس: انقلاب فعلی را چگونه میبینید؟
روحانی: مسئلهای که اکنون وجود دارد این است که در چند سال اخیر توطئههای دشمنان برای به بیراه کشاندن انقلاب اسلامی بسیار زیرکانهتر و ماهرانهتر از گذشته شده است یعنی زمانی دشمنان انقلاب با شیوههای کهنه همه استعمارگران به جنگ انقلاب آمدند؛ جنگ تحمیلی، ترورهای داخلی، تحریم اقتصادی، حمله نظامی، به صحنه آوردن مزدوران قلم به دست و قلم به مزدی که بگویند دوره اندیشه امام به پایان رسیده و این اندیشه باید به موزه سپرده شود، لذا دشمنان تمام اینها را تجربه کردند و دیدند که این نقشهها و نیرنگها راه به جایی نبرد، اما اکنون میبینیم که نقشه استعمارگران و عوامل آنها به سویی رفته که به نام خط امام و یاران امام، میخواهند انقلاب را زیر سوال ببرند و خط امام را در هم شکنند البته با نام مذهب به جنگ مذهب رفتن همواره در طول تاریخ وجود داشته است اما اکنون این مسئله به شدت دنبال میشود که به نام خط امام و یار امام به انقلاب آسیب برسانند. نمونه بارز این موضوع در فتنه ۸۸ به وجود آمد؛ در این جریانات برخی افرادی که دیرزمانی از یاران امام و مسئولان رده بالای نظام بودند، سعی کردند با نام امام، انقلاب را به چالش بکشانند اما هوشیاری مردم به آنها این اجازه را نداد همچنین اکنون افرادی در میان دولتمردان و در پستهای کلیدی حضور دارند که به نام امام مسئله مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی را مطرح میکنند و همه اینها نشان میدهد که دشمن با شیوه خاصی نقشههای خود را دنبال میکند و قطعاً هوشیاری ملت ایران اجازه کامیابی این توطئهها را به آنها نمیدهد چنانکه دیدیم کسانی که با شعار آزادی انتخابات سعی کردند انقلاب را از مسیر خود منحرف و اندیشه لیبرالیستی را در ایران حاکم کنند، افرادی که میگفتند شعار “مرگ بر آمریکا” سر ندهید و پرچم آمریکا را به آتش نکشید و آنهایی که دم از مکتب ایرانی و دوستی با اسرائیل میزدند امروز شکست خورده و در بین مردم منفور شدهاند و این مایه امید است چراکه ملت ایران به برکت روشنگریهای حضرت امام تاکنون اجازه ندادهاند که این توطئهها راه به جایی ببرد اما باید هوشیار بود که دشمن هر روز با مطالعه دقیق و شیوه و شگردهای جدید به صحنه میآید و باید با آگاهی از شیوهها و شگردهای نو و تازه دشمنان دوری گزید و فریب نخورد. باید نگذاریم دشمن، انقلاب را از مسیر خود منحرف کند و به چالش بکشاند.
فارس: زمانی که امام خمینی (ره) انقلاب کردند، چه معیارهایی را مدنظر داشتند و چه میزان از این معیارها امروز مدنظر مقام معظم رهبری است؟
روحانی: در خصوص آرمانها و اهداف حضرت امام (ره) باید گفت علاوه بر استقلال، آزادی، آگاهی دادن به ملت، شناساندن اسلام ناب محمدی (ص) به آنها و اتحاد اسلامی، از اهداف امام بود. یکی از اهداف امام خمینی(ره) صدور انقلاب بود؛ امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شدت تاکید داشتند که انقلاب ما باید صادر شود. در آن زمان بسیاری تصور میکردند که منظور از صدور انقلاب لشکرکشی به کشورها و فتح آنهاست ولی امام آن را صدور انقلاب نمیدانستند و اطمینان داشتند با زور، فشار، سرنیزه و اشغال کشورها هیچگاه انقلاب صادر نمیشود چراکه انقلاب اسلامی یک انقلاب فکری و فرهنگی است و باید فرهنگ و فکر صادر شود و اینها نیز با سرنیزه صادر نمیشوند. به یاد دارم که همان زمان عناصری از همین لیبرالها و گروهکهای سیاسی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی میگفتند که نمیخواهیم انقلاب اسلامی را صادر کنیم ولی امام تاکید داشتند که انقلاب باید صادر شود؛ ایشان میدانستند وقتی انقلاب صادر شود ملتها به پا میخیزند و کشورهای مختلف راه اسلام و انقلاب را میشناسند و دنبال میکنند و در نتیجه این استعمارگران و استکبار جهانی هستند که به چالش کشیده و دستشان از سرنوشت ملتها کوتاه میشود. و دیدیم وقتی انقلاب ما صادر شد، در لبنان چه تحول عظیمی پدید آمد و چگونه نیروهای حزبالله توانستند با دست خالی ارتش تا دندان مسلح رژیم صهیونیستی را در جنگ ۳۳ روزه زمینگیر کنند.
حزبالله لبنان، توپ، تانک، هواپیما و تجهیزات دفاعی نداشت و فقط با موشک میجنگید که عربستان، مصر و رژیمهای وابسته به آمریکا نیز موشک را دارند ولی اینگونه در مقابل رژیم صهیونیستی ذلیل، اسیر و بدبخت هستند اما آنچه سبب شد حزبالله لبنان استوار و سربلند بایستد و در جنگ ۳۳ روزه رو سفید شود، همان سلاح ایمان، اتحاد، پایداری و مقاومتش بود که از انقلاب ایران الهام گرفته بود. مردم مظلوم و ستمدیده غزه نیز با دست خالی و با سلاح ایمان توانستهاند ارتش خونآشام رژیم صهیونیستی را زمینگیرکنند.
انقلاب اسلامی به سایر کشورها نیز صادر شد که نمونه آن حمله جانانه و خداپسندانه خالد اسلامبولی به یک مزدور وابسته به آمریکا و صهیونیسم به نام انور سادات بود اما پس از آن همه قدرتها نیروهای خود را متمرکز کردند تا اجازه ندهند انقلاب اسلامی در مصر پا بگیرد؛ توطئهها پشت سر هم به اجرا در آمد و به مدت ۳۰ سال ملت مسلمان و مظلوم مصر را به زنجیر کشیدند و خفقان ایجاد کردند اما عاقبت دیدیم که این توطئهها در هم شکسته شد و امروز انقلاب اسلامی ایران در سراسر کشورهای مسلمان به خصوص خاورمیانه عربی کاملا موج ایجاد کرده و زمینه را برای پیروزی ملتها و در هم شکستن قدرت استعماری فراهم کرده است.
از دیگر مسائلی که امام به شدت به آن توجه داشتند، خدمت به مردم بود؛ امام خمینی بر روی خدمت به ملت بسیار تاکید داشتند و مسئولین ایران را به تلاش در این راه فرا میخواندند که بحمدالله خدمات ارزندهای در طول این ۳۲ سال به ملت ایران انجام شده که در طول ۳۰۰ سال گذشته بیسابقه بوده است.
از دیگر خواستههای امام و انقلاب اسلامی شکوفا کردن استعداد مردم ایران بود چرا که قبل از انقلاب یکی از توطئههای دشمنان این بود که ملت ایران را به پوچی بکشانند و اینگونه به آنها بقبولانند که کاری از شما ساخته نیست ولی امام این همت را در ملت ایران ایجاد کرد و میبینیم ابتکارات و پیشرفتهایی که پس از انقلاب در ایران ایجاد شده دنیا را به شگفتی واداشته است.
ملت ایران در زمینه پزشکی، صنایع دفاعی، تکنولوژی و عمران و آبادی دست به اقداماتی زده که در دنیا بیسابقه است و این از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است که امام به آن اهتمام ویژهای داشتند و بحمدالله به آن جامه عمل پوشانده شد.
امروز نیز مقام معظم رهبری با تمام وجود به آنچه که امام اعتقاد داشتند، معتقدند و آن را دنبال میکنند و مانند دیدهبانی همیشه بیدار، اوضاع ایران، انقلاب و جهان را زیرنظر دارند و هرگز اجازه نخواهند داد که مسیر انقلاب به انحراف کشیده شود و دشمن با توطئههای خود بتواند به انقلاب ضربه بزند و آن را به چالش بکشاند. مقام معظم رهبری به معنای واقعی کلمه همانند امام هستند و همان ویژگیهای ایشان را دارند؛ هوشیاری، قداست، عدالتخواهی، معنویت و گذشت ایشان از مسائل، بسیار عظیم و برجسته است. مقام معظم رهبری به علت همان معنویت و معرفتشان به خدا نسبت به جفایی که در حق ایشان میشود، کوچکترین عکسالعملی نشان نمیدهند و گذشت میکنند و فقط برایشان مهم است که به اسلام، انقلاب و کشور ضربهای وارد نشود اما نسبت به جفا و اهانتی که به ایشان میشود، کاملا صرفنظر و اغماض میکنند. زندگی مقام معظم رهبری کاملاً زندگی اسلامی و همراه با ساده زیستی است. ایشان برای امروز و آینده انقلاب و سرنوشت ملت واقعا نعمتی بزرگ هستند که خداوند به این کشور ارزانی داشته و میتوان گفت پس از امام بزرگترین موهبتی که خداوند بر ما ارزانی داشته وجود مقام معظم رهبری است که تمام ویژگیهای حضرت امام را در بردارند و در جهت پاسداری از آرمانهای ایشان بسیار کوشا هستند.
فارس: بررسی تاریخ معاصر نشان از این دارد که انقلاب طی ۳۲ سال گذشته با ریزشهایی در خواص مواجه بوده است، به نظر شما این ریزشها چه عوامل و دلایلی دارد؟
روحانی: در مطالعه تاریخ میبینیم که در صدر اسلام نیز ریزش خواص وجود داشته است که یکی از عوامل این ریزشها عدم اعتقاد به اسلام و انقلاب است، یعنی فرد یا به اسلام اعتقاد ندارد و یا اگر به اسلام معتقد است، این اعتقاد با اسلام ناب محمدی (ص) تفاوت دارد همچنین ممکن است فرد به انقلاب اعتقاد نداشته باشد و یا اعتقادش به انقلاب به اندازه اعتقاد امام و ملت ایران نباشد به عنوان مثال منافقین و سازمان مجاهدین خلق فقط از اسلام به عنوان یک ابزار استفاده میکردند و به آن اعتقاد قلبی نداشتند. آنها فقط اسلام را به زبان میآوردند تا مردم باور کنند که این افراد مسلمانند اما اندیشههایشان کاملا لیبرالیستی و برگرفته از مکاتب غرب و شرق بود؛ آنها نه تنها به روحانیت اعتقاد نداشتند بلکه به اصل ولایت فقیه نیز معتقد نبودند بنابراین مشخص بود که روزی رویاروی انقلاب قرار میگیرند.
بنیصدر نیز یک فرد کاملا غربزده و وابسته به اندیشههای غربی بود که نه تنها امام و روحانیت را قبول نداشت بلکه به اسلام ناب محمدی (ص) نیز معتقد نبود، در همان زمان نیز که در پاریس به اصطلاح مقاله اسلامی مینوشت، همسر و دخترانش بیحجاب بودند که نشان میداد بنیصدر به حجاب اسلامی معتقد نبود و بیحجابی را کاملاً عادی میدانست لذا مشخص است کسی که اینگونه فکر میکند نمیتواند در چارچوب انقلاب اسلامی حرکت کند و در جایی با انقلاب اصطکاک پیدا میکند بنابراین یکی از عواملی که سبب میشود عناصر ریزش کنند، عدم اعتقاد واقعی به انقلاب، اسلام، روحانیت و اصل ولایت فقیه است که نمونه بارز آن را در بنیصدر، قطبزاده و شریعتمداری دیدیم.
شریعتمداری نیز از افرادی بود که نه امام را قبول داشت و نه به حکومت اسلامی معتقد بود و تا آخر نیز کلمه حکومت اسلامی را به زبان نیاورد و در صحبتهایش دم از حکومت مردم بر مردم میزد که یک اندیشه لیبرالیستی غربی بود که به زبان او انداخته بودند.
عامل دومی که سبب ریزش خواص میشود ایجاد تضاد بین منافع شخصی افراد با منافع انقلاب است. افرادی که قدرتطلب، شهرتطلب و به دنبال کسب مقام و منصب هستند اگر در نظام جمهوری اسلامی به مقامی که میخواهند، برسند طبیعی است که در خدمت انقلاب هستند و خود را انقلابی میدانند ولی به محض اینکه احساس کنند در انقلاب مقام دلخواهشان را ندارند و از این نمد کلاهی نصیبشان نمیشود، با انقلاب اسلامی تعارض پیدا میکنند.
در دوران انقلاب افرادی را داشتیم که به اصطلاح از یاران امام و مرد شماره ۲ انقلاب شمرده میشدند، اما از روزی که احساس کردند در انقلاب مسئولیت دلخواهشان را ندارند و یا به دنبال رسیدن به مقام، شهرت و قدرت بیشتری بودند، با انقلاب طرف شده و تلاششان این بود که به مقام و منصب بیشتری دست یابند. به عنوان مثال در جریان فتنه ۸۸، دستهای از کسانی که رویاروی ملت، مقام معظم رهبری و انقلاب ایستادند و آن فاجعه ننگین را به وجود آوردند، افرادی بودند که از شهوت مقام کور شده بودند و به هیچ چیز جز رسیدن به قدرت فکر نمیکردند که خود، ضربه خوردند و پایگاه و آبروی خود را در میان مردم از دست دادند.
دسته سوم که دچار ریزش میشوند، سادهلوحانی هستند که از اندیشههای دشمن تاثیر میگیرند و دشمن میتواند روی آنها کار کرده و از مسیر انقلاب دورشان کند، مانند منتظری، شیخ علی تهرانی و افرادی از این دست که بر اثر سادهاندیشیهایشان منافقین و لیبرالها توانستند آنها را از مسیر انقلاب منحرف کنند.
دسته چهارم کسانی هستند که به طور کلی با انقلاب اسلامی و روحانیت دشمنند، اینها عناصر مزدوری هستند که دشمن از آنها به عنوان نفوذی برای آسیب رساندن به انقلاب اسلامی و به چالش کشاندن آن استفاده میکنند که نمونه بارز آن انجمن حجتیه است، اینها از ابتدا به امام، انقلاب و اسلام راستین اعتقاد نداشتند و یک سری ارتباطات مرموز با بیگانگان داشتند، یا مثلا حاج فرج دباغ که به سروش معروف است، وی جزو عوامل نفوذی بود که کاملا توسط دشمن هدایت و وارد این جرگه شده بود تا دشمن بتواند از وجود وی برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب بهره ببرد.
این موارد از عواملی هستند که سبب ریزش برخی خواص در طی این ۳۲ سال شده و هنوز هم می شود
فارس: به نظر شما با توجه به عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی و سکوتش در فتنه سال گذشته، وی جزو خواصی که ریزش کردند، محسوب میشود؟
روحانی: امیدوارم که هاشمی رفسنجانی ریزش نکند و به دامن ملت و انقلاب بازگردد و در خدمت اسلام و انقلاب باشد اما چند مسئله وجود دارد که در لغزش ایشان تاثیر داشت. نخست اینکه هاشمی رفسنجانی در یک خانواده مرفه رشد و زندگی کرده است؛ این جمله حضرت امام(ره) هیچگاه از ذهنم نمیرود که فرمودند “کسانی میتوانند تا آخر با ما باشند که درد فقر را چشیدهاند” لذا زندگی مرفه و به نوعی اشرافیگری این یکی از عواملی است که در لغزش وی تاثیر داشت. هاشمی رفسنجانی حتی در خطبههای نماز جمعه خود مردم را به تجملگرایی، زندگیکذایی و رفاهطلبی فرا میخواند و این عاملی بود که وی را از مردم جدا کرد.
مسئله دومی که سبب شد هاشمی رفسنجانی دچار لغزش شود نورچشمیها و آقازادهها بودند چرا که این فامیلپرستی و آقازاده پرستی بسیار خطرناک است و بسیاری را به چالش، انحراف و بدبختی کشانده است که امیدواریم این آقازاده پرستی سبب نشود تا هاشمی رفسنجانی به طور کلی ساقط شود.
مسئله سوم که سبب لغزش هاشمی شد، غرور است چراکه غرور و خود را در برج عاج دیدن و اینکه انتظار داشته باشی از رهبری تا مجلس و قانون در سیطره و چنگ تو باشند، خصلتی است که انسان را به تباهی میکشاند و این مسئلهای است که برای هاشمی رفسنجانی وجود داشته و دارد و سبب بروز چنین مشکلاتی شده است.
دلیل چهارم که باز سبب به چالش کشیده شدن هاشمی رفسنجانی شد و خطری است که همچنان او را تهدید میکند، یکدندگی و لجبازی است که در وی وجود دارد، این صفت از صفات شیطانی و نفسانی است که انسانها را به پرتگاه سقوط میکشد. انسان اگر فکر کند ایستادن روی حرفی که زده و اشتباهی که انجام داده، یک ارزش است و بر روی اشتباه خود پافشاری کند و این را افتخار بداند به همان سرنوشت شومی دچار میشود که بسیاری از تاریکاندیشان و خودپرستان به آن دچار شدهاند.
خودخواهی، خودپرستی و یکدندگی چیزی نیست که انسان را به سوی تکامل ببرد بلکه عامل سقوط فرد میشود بنابراین این عوامل جزو دلایلی هستند که در لغزش هاشمی رفسنجانی تاثیر بسزایی داشته که امیدواریم خداوند به او کمک کند تا از این منجلاب نجات یابد.
فارس: با وجود گذشت یک سال از فتنه ۸۸ و در حالی که اقشار مختلف مردم حقیقت فتنه را درک کردند، ارزیابی شما از اظهارات اخیر آقای هاشمی و تاکید بر مواضع نماز جمعه سال گذشته وی چگونه است؟
روحانی: واقعا با این مسائل نمیتوان گفت که عاقبت هاشمی رفسنجانی چه خواهد بود، اما حقیقت این است که هاشمی یک سری انتظاراتی از نظام دارد و فکر میکنم تا آن انتظارات او برآورده نشود، او به راه نمیآید لذا امیدوارم خداوند به ملت و مقام معظم رهبری صلابت، توفیق و عنایتی ارزانی دارد تا در مقابل اینگونه وسوسهها استوارتر از گذشته بایستند و اجازه ندهند امیال نفسانی افراد تحقق یابد.
هاشمی رفسنجانی انتظار دارد که در نظام جمهوری اسلامی حرف اول را بزند و تقریبا نقش رهبری داشته باشد و در کنار حضرت آقای خامنه ای در رهبری سهیم باشد و به قول معروف به بازی گرفته شود اما مقام معظم رهبری مرد خداست و طبق وظیفه خود عمل میکند و نمیتواند طبق خواستههای نفسانی این افراد عمل کند. رهبری در وظایف اسلامی خود، دوست، رفیق و سوابق کذایی نمیشناسند و به وظایف و رسالت خود عمل میکنند و وقتی هاشمی میبیند که مقام معظم رهبری به وی در چهارچوب قانون اساسی اجازه دخالت میدهند، به شدت از این موضوع ناراضی است و قطعا هر کارشکنیهایی که از دستش برآید انجام میدهد.
هاشمی بداند، این راه، راهی است که انسان را به جهنم میکشاند و مطمئنا این مسیر سبب نجات انسان نمیشود چرا که این راه راه ملت، امام، انقلاب و اسلام نیست لذا خود هاشمی باید متوجه و متنبه شود.
رهبری و ملت انقلابی و آگاه ایران نیز دست رد به سینه کسانی که اینگونه انتظارات را داشته باشند، خواهند زد و هاشمی هرچه بیشتر بر روی این گونه نادرستیها و لغزشها پافشاری کند بیشتر به ورطه و گرداب سقوط نزدیک میشود.
فارس: رویشهای انقلاب اسلامی را طی این ۳۲ سال بیان کنید.
روحانی: بزرگترین رویش انقلاب اسلامی، علاوه بر استقلال و آزادی کشور، هوشیاری، آگاهی و رشد ملت که مسایل بسیار عظیمی هستند، شکوفا شدن استعداد اندیشمندان و دانشمندان کشور است؛ اقدامات این دانشمندان سبب شد که کشور به خودکفایی برسد و از هرگونه وابستگی نجات یابد، ما اکنون در هیچ زمینهای نیازی به بیگانه نداریم و اگر امروز دور تا دور ایران را دیوار آهنی بکشند، ملت ایران میتواند به برکت این همت بالا و این شکوفایی استعدادها کارهایی را انجام دهد که در بسیاری از نقاط دنیا بینظیر است و این رویش بسیار عظیمی است که در نسل تحصیلکرده و دانشمند کشور میبینیم.
رویش دیگری که در طی این ۳۲ سال در کشور به وجود آمده گرایش نسل جوان ما به اسلام و انقلاب اسلامی است که نمونه بارز این رویش را میتوان در مراسم مذهبی و اعتکاف دید. وقتی مراسم اعتکاف فرا میرسد، میتوان دید که نسل جوان در مساجد و محافل مذهبی با چه معنویت و شوقی شرکت میکنند و این رویشی بسیار عظیم در انقلاب اسلامی ما است.
رویش سومی که امام نیز همواره به دنبال آن بودهاند، اعتلای نقش زنان و دختران در کشور بود که اکنون بسیار برجسته و افتخارآفرین است؛ ترقی و پیشرفتی که دختران و زنان مسلمان ایران در طول این ۳۰ سال گذشته داشتهاند واقعا باورنکردنی است. در دوران قبل از انقلاب زنان را ضعیفه میخواندند و همه فکر میکردند که زندگی زنان فقط باید در آشپزخانه بگذرد؛ دشمن نیز از این مسئله سوءاستفاده میکرد و تلاش داشت تا زندگی زنان به آرایشگاهها و مراکز نامناسب بکشاند. در آن زمان تصور نمیشد که زن میتواند در جامعه نقشی داشته باشد و در پیشبرد اهداف اسلامی اقدامی انجام دهد، فرزندان صالح و شایسته تربیت کند و رسالت مقدس مادری را به بهترین نحو پیش ببرد و این امام بود که این ویژگیها را میدانست و به زنان این فرصت و رخصت را داد تا در صحنه حاضر شوند و امروز میبینیم که زنان ما در هر عرصهای که وارد شوند، افتخارآفرینند و بهترین پیشرفتها و موفقیتها را دارند که این نیز از رویشهای عظیم انقلاب و مایه افتخار این کشور است چراکه آینده کشور را بیشتر درخشان میسازد.
از دیگر رویشهای انقلاب صدور آن به کشورهای مختلف از جمله لبنان، عراق، مصر، اردن، تونس و یمن است که سبب بیداری اسلامی در این کشورها شده است و امیدواریم به زودی نیز شاهد تاثیرگذاری انقلاب و بیداری اسلامی در عربستان و دیگر کشورها باشیم البته در برخی کشورها خفقان به قدری شدید است که اجازه نمیدهند مردم آزادانه به صحنه بیایند وگرنه شاهد بروز این مسئله نیز در چنین کشورهایی بودیم اما در برخی کشورهای دیگر نیز مردم موفق شدند زنجیر اختناق را بشکنند و به صحنه بیایند که این مسئله نیز رویش بسیار عظیم انقلاب است.
من این جمله تاریخی امام را که فرمودند: “امیدوارم به زودی پرچم اسلام در بام جهان به اهتزاز درآید” فراموش نمیکنم و امیدوارم به زودی این اتفاق رخ دهد و انشاءالله انقلاب ما بتواند این افتخار را برای ملتهای اسلامی بیافریند و دست استکبار جهانی از سرنوشت همه ملتها قطع شود و ملتهای مسلمان نه تنها کشور و ملت خود را از چنگ استبداد نجات دهند بلکه بشریت را از چنگال جهانخواران و زورمداران نجات بخشند.
بنابراین تحولات منطقه به ویژه در مصر و تونس میتواند رویشی از انقلاب اسلامی ایران باشد چرا که میبینیم امروز همان شعارهای مردم ایران در زمان انقلاب به ویژه شعار “اللهاکبر” در مصر و تونس سر داده میشود و یا مردم این کشورها مانند ملت ایران در دوران انقلاب به سربازان و نظامیان خود گل میدهند و یا شاهدیم که همان نمازهایی که مردم در خیابانهای ایران میخواندند آنها نیز همان را تکرار میکنند لذا مشخص است که مردم مصر و تونس از ایران و انقلاب اسلامی الگو گرفتهاند و انشاءالله امیدوارم رهبری حکیم و متعهد و اسلامشناس در راس برنامههایشان قرار بگیرند که در آن صورت حتما پیروزند.
فارس: به نظر شما دلیل اینکه ریزشها در سال گذشته به اوج رسید، چه بود؟
روحانی: وقتی مسئله انتخابات پیش میآید خواست درونی افراد و آن چیزی که در ضمیر آنها است، بیشتر بروز میکند. آنهایی که به دنبال گرفتن سهم هستند و میخواهند در قدرت سهیم باشند در اینگونه موارد بیشتر دست و پا میزنند و ماهیت خود را بروز میدهند؛ عناصر منافق، دشمنان انقلاب و اسلام که در فرصتهای مختلف سعی میکنند از آب گلآلود ماهی بگیرند در جریان فتنه سال گذشته بازیگر صحنه شدند و فکر کردند فرصت خوبی است که انقلاب را به چالش بکشانند.
اما مسئله این است که دشمنان و طراحان عرصه بینالمللی از حدود ۲۰ سال پیش بر روی این قضایا فکر و برای به چالش کشاندن انقلاب اسلامی زمینهسازی کرده بودند، آنها همه گروهکها و سازمانهای ضدانقلاب از جمله تجزیهطلبها، سلطنتطلبها، همجنسبازها، بهائیها و منافقان را متحد و یکپارچه به صحنه آورده بودند که قطعا در چنین مواردی سعی شده بود از سادهلوحی، بیارادگی و قدرتطلبی برخیها سوءاستفاده کنند و اندیشه لیبرالیستی را در بین آنها رسوخ دهند.
برخی از کسانی که در صحنه انتخابات این فضاحتها را به بار آوردند و خود را رسوا کردند، به شدت تحت تاثیر اندیشههای لیبرالیستی قرار گرفته بودند و حرفشان این بود که شعار “مرگ بر آمریکا” ما را در دنیا منزوی کرده و دم زدن از فلسطین یک نوع انتحار سیاسی است و دیگر نباید با آتش زدن پرچم آمریکا برای خود دشمنتراشی کنیم. این اندیشههای لیبرالیستی بود که این افراد را کاملا مرعوب کرده و تحت تاثیر قرار داده بود لذا این جریانات ماهیت افراد را نشان داد و آنها را رسوا کرد.
فارس: در خصوص مجمع روحانیون مبارز به نظر شما چرا اعضای این مجمع که در ابتدای انقلاب به همراهی با امام خمینی(ره) شهرت داشتند، در مسیر انقلاب از خط خود جدا شدند و در آخر نیز مقابل نظام ایستادند؟
روحانی: در خصوص مجمع روحانیون مبارز چند مسئله دخیل بود که کار آنها را به اینجا کشاند؛ در میان اعضای مجمع روحانیون کسانی بودند که اصلا به امام خمینی(ره) اعتقاد نداشتند اما بوی قدرت به مشامشمان رسیده و آنها را به مجمع روحانیون کشانده بود.
همچنین کسانی بودند که به امام اعتقاد داشتند اما به اصل ولایت فقیه معتقد نبودند و از روی ناچاری پذیرفته بودند که خود را موافق نشان دهند.
دسته سوم کسانی بودند که اندیشه لیبرالیستی داشته و با این اندیشه زندگی میکردند و اساسا حرفها و اندیشههای انقلابی را مسخره میکردند؛ اینها نیز در مجمع نقش داشتند و بعد هم در راس تشکیلات قرار گرفتند و در این انحرافی که برای مجمع به وجود آمد، نقش داشتند.
مسئله چهارم حفظ منافع و قدرت افراد بود. برخی از اعضای مجمع پس از رحلت امام احساس کردند که منافعشان را از دست داده و در قدرت و نظام سهمی ندارند یعنی به خیال خودشان کنار گذاشته شده بودند، این موضوع سبب شد در این جو قرار گیرند. البته در مجمع روحانیون افرادی بودند و هستند که به امام، انقلاب، اسلام و رهبری اعتقاد دارند اما در اقلیتند و نمیتوانند نقشی ایفا کنند.
متاسفانه مجمع روحانیون به دلیل این رفتارهای نادرست و اشتباه، خود را در صف دشمن قرار دادند و از انقلاب جدا شدند و حالا جالب است که در اعلامیه خود از امام به صورت ابزاری استفاده میکنند. آنها بر روی برخی عبارات امام مانند رای مردم و حق و حقوق مردم تاکید میکنند اما توجه ندارند که امام خمینی(ره) فرموده بودند که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیب نرسد.
مسئله پیروی از اصل ولایت فقیه و رهبری از خطوط قرمز حضرت امام (ره) بود و ایشان بر روی این مسئله بسیار تاکید داشتند بنابراین چطور میتوان پذیرفت که فردی خود را در خط امام بداند اما فرامین رهبری را زیر پا گذاشته و به رهبری پشت کند. این سؤال را باید آقایون عضو مجمع جواب دهند.
کسانی که امروز اطلاعیه میدهند و از امام دم میزنند و خود را یار امام میدانند آیا این را قبول دارند که امام مسئله ولایت فقیه و پیروی از رهبری را واجب میدانستند؟ آیا این استفاده ابزاری از امام نیست؟ اینها میخواهند چه کسانی را فریب دهند، ملت ایران آگاه است و با این مسائل فریب نمیخورد.
اعضای مجمع روحانیون باید خط خود را مشخص کنند که آیا امام خمینی(ره) و همه آرمانهای ایشان را قبول دارند و یا در مسایلی که به نفعشان است، پیرو امام هستند؟
بنابراین اگر امام را قبول دارند اولین مسئله رهبری است لذا باید بیایند، زانو بزنند و از مقام معظم رهبری رهنمود بگیرند و تکلیف و وظیفهشان را بپرسند، اما اگر رهبری را قبول ندارند پس امام را نیز قبول ندارند چراکه هیچ کس نمیتواند ادعا کند که پیرو خط امام هستم اما رهبری را قبول ندارم. این موضوع، خیانت، نفاق، دورویی و ریاکاری است و اینها با این شیوه نمیتوانند در جامعه سر بلند کنند لذا میبینیم که این روش اعضای مجمع روحانیون سبب شده که مجمع این چنین منزوی شود و مانند گروهکهای نهضت آزادی، جبهه ملی، مشارکتی و… از ملت دور شود. و جای افسوس است که مجمع روحانیون مبارز به این سرنوشت شوم دچار شده است چرا که برخی از اعضای آن از کسانی بودند که زمانی در صحنه انقلاب حضور داشتند و انتظار ما این است که مجمع دوشادوش ملت به صحنه آید نه این که در گوشهای بنشیند و اعلامیه دهد. این اقدام را نهضت آزادی نیز انجام میدهد آنها باید از سرنوشت نهضت آزادی و دیگر گروهکهایی که راهشان را از امام و انقلاب جدا کردند عبرت بگیرند.
اگر فکر میکنند حرف زدن از امام میتواند مردم را فریب دهد، اشتباه میکنند. ملت ایران امروز به عمل نگاه میکند و تا این افراد راه خود را مشخص نکنند در این جامعه اعتبار و ارزشی نخواهند داشت.
فارس: برخی میگویند امام در مسیر مبارزه با رژیم شاه، همراهی منافقین و ملیگرایان را قبول داشتند، نظر شما چیست؟
روحانی: به جرات میتوان گفت امام هرگز با کسانی که در مسیر اسلام نبودند به خاطر مبارزه با شاه هدف مشترکی را دنبال نکردند.
امام خمینی(ره) زمانی که برخی از گروهها جلوه دادند که سر در راه اسلام دارند، آنها را پذیرفتند. امام بر روی مسئله اسلام بسیار تاکید داشتند و کسانی را میپذیرفتند که واقعاً اسلامی باشند، امام خمینی(ره) نه قبل از انقلاب و نه بعد از آن هرگز نسبت به گروهک منافقین اعتماد نداشتند و آنها را نپذیرفتند به این دلیل که آنها از اسلام به عنوان یک ابزار استفاده میکردند و به آن اعتقاد قلبی نداشتند نهضت آزادی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی که خود را پیرو ولایت فقیه وانمود کردند و در اعلامیهای با تمسک به آیه شریفه اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولیالامر منکم. پیروی خود را از امام و روحانیت رسما اعلام کردند، توانستند به امام نزدیک شوند و در صف همراهان امام قرار بگیرند. لیکن پس از پیروی انقلاب اسلامی، آن گاه که در عمل نشان دادند راهشان از ملت جداست و رسوبات غربی و فرهنگ لیبرالیستی در آنها ریشه دارد، امام آنان را طرد کرد و در آن نامه تاریخی خطر آنان را گوشزد کرد و اعلام داشت که آنان تا ایران را به آمریکا تسلیم نکنند، آرام نمیگیرند. والسلام علیکم.