پیمان محمودی
موقعیت استراتژیک و وجود ذخایر نفتی عظیم در ایران، تاریخ معاصر کشور را صحنه رقابت قدرتهای غربی برای سیطره بر این منابع و میدان درگیری نیروهای انقلابی با استعمارگران کرده است. ملت ما از دوره قاجاریه تا به امروز، پیوسته در معرض تهاجم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب و غربپرستان داخلی بوده و چه لطماتی که از این ناحیه بر کشور ما وارد نشد.
از میان دولتهای استعمارگر و متجاوز، انگلستان بر اساس سابقه تاریخی حضور در ایران، و نفوذی که در دیوانسالاری دربار قاجاری و پهلوی داشته، همواره بحرانهایی را در کشور به راه انداخته تا از این طریق با ایجاد اختلاف در ملت و مشغول کردن مردم در درگیریهای داخلی، فرقهسازیهای دروغین و به راه انداختن نزاعهای قومی و مذهبی، جای پای خود را محکم کند. بعد از شهریور ۱۳۲۰هش که سایه شوم رضاخان از سر ایران برداشته شد و دوران استبداد سیاه به پایان رسید، اگر چه هرج و مرج سیاسی با ورود نیروهای متفق کشور را فرا گرفت و در پشت تمامی این هرج و مرجها استعمار انگلیس و روس که در آن دوران با نام شوروی و با شعار حمایت از خلق، وارد صحنه شده و همان سیاست قدیمی تزارها را دنبال میکردند، قرار داشتند؛ ولی به دلیل سقوط استبداد سیاه و آزادی نسبیای که نصیب مردم شد، ملت ایران به فکر استقلال و رهایی از سیطره استعمار افتاد و این تمایل در ملی کردن صنعت نفت نشان داده شد.
دولت استعمارگر انگلستان که نمیتوانست از منافع منابع عظیم نفتی ایران دل بکند با همان روشهای قدیمی دست به ترفندهای زیادی که یکی از این ترفندها، سیاست فرقهسازی در کشور بود، زد. فرقه سیاسی- مذهبی طلوعیان که در این ایام، در پوشش معنویتگرایی در بخشی از منطقه حساس نفتی ایران سر برآورد، از جمله این فرقههاست. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی و مطالعه اسنادی و همچنین مصاحبه با برخی افراد به بررسی نقش انگلستان در پیدایش فرقه طلوعیان پرداخته شده است.