نورالدین اکبری کریم‌آبادی

اسلام به عنوان یک مکتب رهایی‌بخش و انسان‌ساز، از همان قرون اولیه بستری برای بشریت فراهم کرد که از طریق آن بتوانند اهداف و آمال انسانی و اخروی خود را به تحقق برسانند. مجموعه عقاید اسلامی و آموزه‌های متعالی قرآن، به گونه‌ای خود را با واقعیات و نیازهای جدید بشریت منعطف ساخته که هدف آن سعادت بشریت بوده است. از این رو در طول دوران مختلف تاریخی، گرایش به اسلام از سوی پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، همواره حسادت و عصبانیت رهبران و نخبگان دینی دیگر را فراهم می‌ساخته است. اسلام‌گرایی مخصوص دوره ما نیست، بلکه اسناد و مدارک تاریخی متعددی وجود دارد که در هر زمان که امکان عرضه و معرفی حقیقت شریعت اسلام به انسان‌ها فراهم شده، گرایش به اسلام به طور فطری و وجدانی روی داده است؛ از طرف دیگر، بررسی اجمالی جایگاه دین در مناسبات بین‌المللی حکایت از آن دارد که اسلام به طور خاص در عرصه بین‌المللی مطرح بوده است و نمی‌توان دوره یا مقطعی را سراغ گرفت که دغدغه‌های دینی توسط اندیشه‌گران یا بازیگران مسلمان به نوعی در روابط منطقه‌ای یا بین‌المللی مطرح نبوده باشد؛ برای مثال، آموزه‌های اسلامی با حرکت‌های استعمارستیزانه دهه ۵۰، مقاومت دهه ۶۰ و ۷۰ (در حوزه فلسطین اشغالی) نظم‌سازی نوین دهه ۸۰ و سرانجام طرح ایده حکومت جهانی در سده بیست ویکم، در ارتباط بوده و به وضوح می‌توان «دعاوی اسلامی» را به عنوان معارضی در برابر زیاده‌خواهی‌های قدرت‌های مسلط یا همچون رقیبی برای گفتمان هژمونیک‌گرایی لیبرال- دموکراسی مشاهده کرد. امروزه گفتمان اسلام‌خواهی در جهان اسلام و غرب فراگیر شده است. اغلب جوامع و گروه‌های مذهبی و سیاسی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که تنها راه مقابله با استبداد و استعمار، دست یافتن به مبانی و ارزش‌های اسلامی است. حتی گروه‌های سلفی و افراطی هم که سال‌ها عامل و حربه غرب برای پیشبرد اهداف خود در جهان اسلام بودند، امروزه به تقابل با غرب به ویژه امریکا برخاسته‌اند و این تنفر و تقابل با غرب فصل مشترک همه گروه‌های مذهبی اعم از شیعه و سنی می‌باشد.

نسخه کامل PDF

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *