مهدی جمشیدی
کارکردهای فرهنگ اسلامی برای جامعه ایرانی
یک فرهنگ چه کارکرد یا کارکردهایی میتواند برای یک جامعه داشته باشد که آن را مطلوب و ممدوح بینگاریم؟! فرهنگ اسلامی میباید برای جامعه ایرانی چه کرده باشد که بتوان آن را «خدمت» قلمداد کرد و زبان به ستایش این فرهنگ گشود؟! علامه مطهری به این پرسش پاسخ میدهد تا مقیاسی را برای سنجش و ارزیابی تأثیرات فرهنگ اسلامی بر جامعه ایرانی معرفی کرده باشد. ایشان مینویسد:
آنگاه، اثرگذاری یک فرهنگ بر یک جامعه را «خدمت» تفسیر میکنیم که آن فرهنگ، هنجارها و ارزشهای بازدارنده و غیر انسانی را از آن جامعه بزداید و هنجارها و ارزشهایی پیشرفتآفرین و مترقی به آن جامعه عرضه نماید و زمینه شکوفایی و تحقق استعدادهای عالی انسانی را فراهم آورد.
[خدمتی که یک آیین میتواند به یک ملت بکند] به این است که تحولی مفید و ثمربخش در اندیشه و روح آنها به وجود آورد، طرز تفکر آنها را در جهت واقعبینی نو کند، اخلاق و تربیت آنها را بهبود ببخشد، سنن و نظامات کهنه و دست و پاگیر آنها را براندازد و به جای آنها، سنن و نظاماتی زنده جایگزین سازد، ایمانی و ایدهای عالی به آنها الهام نماید، شور و هیجان کار و کوشش و دانشطلبی و نیکوکاری و از خودگذشتگی در آنها به وجود آورد. وقتی که چنین شد، بالطبع زندگی اقتصادی آنها بهبود مییابد، نیروهای انسانیشان به کار میافتد، استعدادهای علمی، فلسفی، فنی، هنری، ادبیشان میشکفد و بالأخره در همه شئون آن چیزی که تمدن نامیده میشود تکامل صورت میگیرد.
بنابراین، یک فرهنگ متعالی و مترقی میتواند به تکوین یک تمدن عالی انسانی منجر گردد و یک جامعه خمود و خفته را به پویایی و تحرک وادارد. آنچه روشن است این است که فرهنگ اسلامی توانست در زمان کوتاهی، تمدنی کمنظیر و باشکوه به نام «تمدن اسلامی» ایجاد نماید…