سالهاست که پیرامون بیداری اسلامی به عنوان پدیدهای سیاسی و اجتماعی و گرایشی معنوی در جهان اسلام در جهت بازگشت بیداری و هوشیاری امت اسلامی و رسیدن به خودباوری و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظریههای متفاوتی مطرح میشود. این پدیده اولینبار همزمان با انقلاب اسلامی ایران، به عنوان موج اول بیداری اسلامی اتفاق افتاد، اما موج اخیر آن در دنیای عرب از تونس آغاز شده و به صورت دومینو به کشورهای دیگری سرایت کرده است.
وقوع بیداری اسلامی و به تبع آن انقلابهای پیدرپی در کشورهای عرب، معادلات قدرت در خاورمیانه را بهویژه به ضرر اسراییل متحول ساخته است. از مهمترین این تحولات، تغییر جایگاه و وزن اسراییل در منطقه بوده است. فرض مقاله آن است که بیداری اسلامی و شکلگیری نظامهای مردمسالار در جهان عرب، بنیان سیاست خارجی مستقلتری را پی میافکند که همراه با تقویت رویکردهای ضد اسراییلی، مدافع آرمان فلسطینیهاست و در نتیجه، شاخص امنیت که اولویت اول رژیم صهیونیستی است، با چالشهای بیشتری چون انزوای سیاسی اسراییل، تقویت گفتمان مقاومت اسلامی و تضعیف گفتمان سازش و گسترش و تقویت مردمسالاری اسلامی متأثر از الگوی ایران در منطقه و حمایت مردمی و بالطبع دولتی بیشتر از مردم فلسطین و… مواجه میگردد. برای پاسخ به سؤال مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی بهره گرفته میشود.
نسخه کامل PDF