نورالدین اکبری کریم‌آبادی

تاریخ معاصر جهان خصوصاً تحولات قرن بیستم سرشار از رویدادهای متعدد از جمله انقلاب‌ها، جنگ‌ها، منازعات ملی و بین‌المللی بوده است. برخی از این تحولات و حوادث، تبعات و پیامدهای بلندمدتی داشته‌اند و برخی نیز به فراموشی سپرده شده‌اند و امروزه دیگر نامی از آن‌ها نیست. شکل‌گیری جنبش بیداری اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ از معدود رویدادهایی است که پیامدها و تحولات منبعث از آن تأثیرات بلندمدتی بر سمت و سوی تحولات بعدی و مسیر تاریخ داشته است.

غلبه یافتن نظام اسلامی بر انواع توطئه‌ها و دخالت‌های مستقیم و غیرمستقیم نظام سلطه در طول بیش از سه دهه و همین‌طور نیل به موفقیت‌های بزرگی همچون تحقق مردم‌‌سالاری اسلامی، دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فنی ایران اسلامی اکنون موجب شده حتی برخی تحلیل‌گران غربی از آن به عنوان یک «مدل موفق» در منطقه خاورمیانه یاد کنند.

آغاز قیام ملت‌های مسلمان منطقه در برابر ظلم، فساد، تحقیر، استبداد و وابستگی نظام‌های حاکم بر این کشورها، در اذهان جهانیان یادآور تحولات انقلاب اسلامی ایران و سقوط نظام پهلوی بود؛ به طوری که جمهوری اسلامی ایران، تحولات منطقه را ناشی از تأثیرات انقلاب اسلامی و رشد بیداری اسلامی می‏داند؛ اما کشورهای غربی و بسیاری از محافل لیبرال منطقه، با اطلاق «بهار عربی» این تحولات را ادامه موج‌های تاریخی لیبرال دموکراسی در سطح جهانی می‏دانند. تعبیر دیگری از این تحولات با توجه به تجربه دموکراسی در ترکیه وجود دارد. در واقع، به موازات دو دیدگاه انقلابی و لیبرالی، دیدگاه سومی نیز در سطح افکار نخبگان و افکار عمومی کشورهای عربی (به‌ویژه کشورهایی که با خیزش‌های مردمی روبه‌رو شده‌اند) به صورت جدی مطرح شده است که چون کشورهایی مانند تونس، مصر، لیبی، یمن و… کشورهای مسلمان با اکثریت اهل سنت هستند به سمت اتخاذ الگوی ترکیه حرکت می‌کنند؛ زیرا ترکیه جامعه‌ای مسلمان با محوریت اهل سنت بود که توانسته است موفقیت‌هایی را در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تجربه کند. به عبارتی دیگر، این گونه استدلال شد که گروه‌های اسلام‌گرای کشورهای عربی که نگاه اخوان‌المسلمینی به مسائل سیاسی را دارند، الگوی ترکیه را بر هر مدل و الگوی دیگری ترجیح خواهند داد. اما این مدل با محدودیت‌ها و موانع و چالش‌هایی روبه‌رو شده است؛ به طوری که اکنون سخن از نابودی و از بین‌رفتن این مدل است.

لذا سؤال اصلی که این نوشتار قصد بررسی و تحلیل آن را دارد این است که چرا مدل و الگوی برآمده از انقلاب اسلامی ایران، در خاورمیانه باقی است و به‌رغم تمام تلاش‌ها برای ضربه‌زدن به آن، همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد. اما مدل اسلام‌گرای لیبرال ترک‌ها این‌قدر زود به ذلت افتاد و در حال رنگ باختن و از بین رفتن است؟ روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بر مبنای روش کیفی و ابزار گردآوری داده‌ها، منابع کتابخانه‌ای، اینترنتی و اسنادی می‌باشد.

نسخه کامل PDF

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *