متن کامل سخنرانی دکتر سید حمید روحانی در مورد نقش فیضیه در حرکتهای اسلامی ۹۷/۶/۱۲
دکتر روحانی: بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل. از اینکه ناگزیرید صدای ناهنجار من را تحمیل کنید عذر میخواهم. بحثم را با پیام و کلامی از حضرت امام (سلامالله علیه) شروع میکنم: امروز عدهای با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس مآبهای احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند؛ اینها مروج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسولالله. (صحیفه امام جلد ۲۱، صفحه ۲۷۸) با توجه به اینکه امام این خطر عظیم را در مورد عناصر متحجر و این مارهای خوش خط و خال هشدار دادهاند باید ببینیم که در طول این سالیان طولانی بعد از رحلت امام، آیا این مارهای خوش خط و خال از بین رفتهاند و از حوزه کنار گذاشته شدهاند یا اینکه حضور دارند و اگر حضور دارند آیا ساکت و آراماند و زندگی روزمره را میگذرانند یا مشغول توطئه و ترفند و نقشه هستند. مسلماً این عناصر اهل جمود و تحجر (به فرمایش حضرت امام مارهای خوش خط و خال) به شدت فعال بودند و هستند و به همین دلیل حضرت امام خطر آنها را گوشزد کردند و هشدار دادند. ما برای شناخت این عناصر و این مارهای خوش خط و خال چند راه داریم که یکی از این راهها شناخت ویژگیهای آنها است. اگر ما ویژگیهای اینها را بشناسیم میتوانیم آگاهی پیدا کنیم که اینها چه کسانی هستند و چه جریانی را دنبال میکنند. ویژگیهای این مارهای خوش خط و خال و این عناصر متحجر چیست؟ ۱. این عناصر سکولارند. به شدت دنبال اجرای اسلام منهای سیاست هستند و میخواهند ایران و حوزههای علمیه را به دوران سیاهی برگردانند که به طور کلی از سیاست تهی بود و چیزی از سیاست درک نمیکرد. به طورکلی سعی میکنند به تعبیر حضرت امام، اسلام آمریکایی را به اجرا در بیاورند. ۲. اهل اشرافیتاند، اشرافیاند و بهشدت زندگی مرفهی را دنبال میکنند. سعی میکنند با رفاهطلبی، اسلام را از راهی که بوده بازدارند و راه علی و راه اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) را به طورکلی منسی سازند و اسلام ارتجاعی و آمریکایی را حاکم کنند. من از همینجا از اصحاب رسانه درخواست دارم که به حوزههای علمیه بروند و زندگی این عناصر را پیگیری کنند، بشناسند و سعی کنند که ببینند اینها چگونه زندگی میکنند، مشغول چه کاری هستند و چه نقشههایی در سر دارند. ۳. سعی میکنند مسئله مرجعیت را در اختیار بگیرند. تلاش میکنند آینده حوزه و آینده جهان اسلام و روحانیت را به نحوی در دست بگیرند. نه تنها آمریکا بلکه استکبار جهانی در طول تاریخ از مرجعیت ضربههای جبرانناپذیری خورده و زخمهای عمیقی بر پشت دارد فلذا الان تمام تلاش آمریکا و انگلیس و … این است که بتوانند آینده جهان تشیع و مرجعیت را به نحوی در اختیار بگیرند. آنها اگر بتوانند در حوزههای علمیه چند مرجع جاهطلب، خودخواه، رفاهطلب و دنیاپرست بسازند و به صحنه بیاورند میتوانند بطورکلی جهان اسلام را دگرگون سازند و به سیاهی و تباهی بکشانند. آمریکا در حوزههای علمیه، عناصری را در آب نمک خوابانده که به دنبال این است که از طریق اینها نقشههای خودش را به اجرا دربیاورد. ۴. این عناصر به طور کلی از هرگونه برخورد و حرکت علیه استکبار جهانی، زورمداران و زرپرستان دوری میگزینند. هیچوقت علیه اسرائیل و آمریکا و اینگونه عناصر، حرف و سخنی از اینها شنیده نمیشود. ۵. به طور کلی از رنج و محنت مردم بیخبرند و این طبیعی است! اشرافیگری با مردمی بودن همخوانی ندارد! به قول معروف اگر دنیا را آب ببرد، اینها را خواب میبرد! نه تنها به فکر مردم نیستند بلکه حتی اگر ببینند در حوزه علمیه کسانی هستند که به فکر مردم و دلسوز آنها هستند و برای دفاع از حقوق مردم حرکت میکنند، سعی میکنند با اینها مقابله و برخورد کنند. تمام تلاش اینها این است که با افراد و جریانهای خارج از حوزه که قبلهگاهشان کاخ سفید است همدست بشوند و حوزههای علمیه را به طورکلی از فعالیتهای سیاسی، انقلابی و ضداستعماری بازدارند. دیدید که چگونه قیام ۲۵ مرداد ۹۷ در مدرسه فیضیه، خواب تسلیمطلبان، سازشکارها، عناصری که دنبال سازش با آمریکا هستند، سردمداران برجام و برجامیها را آشفته کرد. چه اتفاقی افتاده بود؟ چه مسئله ای پیش آمده بود که اینگونه از روزنامههای زنجیرهای گرفته تا افراد ضدانقلابی که در حوزهها جا خوش کردهاند تا بتوانند در آینده، خودشان را بهعنوان مرجع مطرح کنند به صحنه آمدند و فریادشان بلند شد. چه اتفاقی افتاده بود؟ مگر جز این بود که عدهای از طلاب مظلوم که به فکر مردم هستند به یاری مردم آمدند تا در دفاع از آنها به دولتمردان بگویند که به فکر مردم باشید! فقر، بیچارگی، گرانی، تورم و بیکاری، مردم را دارد از پای در میآورد! آنها به وظیفه اسلامیشان عمل کرده بودند. واقعیت این است که اصل قضیه برمیگردد به اینکه استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا از فیضیه انقلابی وحشت دارد. میدانید که نهضت امام از فیضیه آغاز شد. از روزی که نهضت آغاز شد تا روزی که انقلاب به پیروزی رسید، فیضیه مانند یک دریای متلاطم بود و هرگز آرام نگرفت. رژیم را به ستوه درآورده بود. فیضیه کانون انقلاب و کانون حرکت و خروش بود. آمریکا از فیضیه انقلابی میترسد. آمریکا از فیضیه ناآرام که خیزش و خروش را دنبال کند بهشدت وحشت دارد و میداند اگر فیضیه به موقعیت و جایگاه خودش برگردد زنگ خطر برای استکبار جهانی و عوامل آنها، سازشکارها، برجامیها و سرسپردگان به جریانهای استکباری و استبدادی به صدا در میآید. از فیضیه انقلابی وحشت دارند! آمریکا فیضیه خاموش، حوزهای بیهوش و طلابی را میخواهد که مانند بَرده باشند و حق حرف زدن و اظهار نظر نداشته باشند و دنبالهرو باشند. جوانها همیشه پاسداران و نگهبانان ارزشها بودهاند. روزی که پیامبر اکرم بعثتش را آغاز کرد پیرمردهایی مانند ابوجهل و ابوسفیان و ابولهب به دنبال بتپرستی و کارشکنی رفتند و جوانها بودند که بعثت پیامبر را به ثمر رساندند. در زمان جنگ، جوانهایی بودند که روی انگشتان پایشان میایستادند تا قدشان بلندتر به نظر برسد تا به آنها نگویند تو هنوز کودکی و نباید به جبهه بروی. در دوران انقلاب و نهضت امام دیدیم آنهایی که نهضت امام را دنبال کردند و در حقیقت نقش نیروی پیادهنظام امام را داشتند جوانها بودند و بزرگترین ویژگی امام همین بود که به جوانها توجه داشت. امام، اشتباهات آنها را تحمل میکرد، سعی میکرد آنها را به راه بیاورد و با آنها مماشات میکرد. روزی که نهضت امام آغاز شد دانشگاه به طور کلی از حوزه متنفر بود و از آن بری بود. متأسفانه حوزه هم از دانشگاه دوری میگزید و به آن بدبین بود. امام در ظرف چند ماه کاری کرد که نخستین تظاهراتی که با نام امام در ایران صورت گرفت از سوی دانشگاهی بود که به طور کلی از حوزه بیگانه بود. به کتاب نهضت امام مراجعه کنید: در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲ که فقط ۸-۷ ماه از نهضت امام میگذشت، دانشجویان در تهران تظاهرات راه انداختند و شعار آیتالله خمینی پیروز است سر دادند؛ این اولین تظاهراتی بود که با نام امام در ایران صورت گرفت، آن هم از سوی دانشگاه! امام با جوانها کار میکرد، به جوانها توجه داشت، به جوانها ارزش و بها میداد. وقتی امام در نجف هم بودند به طور مرتب با دانشجوها ارتباط و مکاتبه داشتند. یکی از دانشجویان انجمن اسلامی دانشجویان اروپا یک بار در یک سخنرانی گفته بود «این روحانیت متعفن». قاعدتاً امام باید در آنجا علیه آنها موضعگیری میکرد اما ایشان هرگز این مسئله را بزرگ نکرد و به آن اهمیت نداد و سعی کرد با همان مکاتبات و راهنماییهایی که داشتند اینها را هدایت کنند و از انحراف بازدارند. اما دشمن بهخوبی دریافته که جوان چه نقش عظیم و مهمی در انقلاب دارد. اینکه میبینید بعد از قیام فیضیه در روز ۲۵ مرداد ۹۷، آن هیجان در میان عوامل آمریکا و برجامیها ایجاد شد برای همین بود که احساس کردند هم فیضیه دارد به جایگاه خودش برمیگردد و انقلابی عمل میکند و اگر انقلاب در فیضیه اوج بگیرد خطر برایشان جدی است و هم احساس کردند که جوانها دارند به صحنه میآیند و این جوانها را باید سرکوب کرد. مگر شعارهای که در فیضیه مطرح شد چه بود؟ ما یک بار این شعارها را مرور میکنیم تا ببینیم کدامیک علیه اسلام، انقلاب یا نظام بود: «وزیران میلیاردی زالوی این نظاماند»، «برجامیان برگردید! مطیع رهبر گردید!» (البته حرف حق تلخ است ولی این حرفی نبود که خلاف و دور از حقیقت و دور از خواست مردم باشد)، «نه برجام، نه ۲۰۳۰، لعنت به انگلیسی»، «این گفته امام است، مذاکره حرام است» (این گفته امام که مذاکره حرام است، در حقیقت گفته قرآن است: لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء)، «حوزویان بیدارند، از مفسدان بیزارند» (آفرین بر این جوانان بیدار!)، «سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن» (این کلام ائمه معصومین است؛ حضرت رضا- صلواتالله و سلامه علیه- میفرمایند السکوت اخ الرضا؛ آنهایی که سکوت میکنند در حقیقت با آن کسی که ظلم میکند شریکاند). اما اخلاقیترین، ارزشمندترین و سازندهترین این شعارها این بود: «ای آن که مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت»؛ این شعاری بود هشداردهنده، سازنده و مقدس. با این شعار چه میخواهد بگوید؟ همه ما میفهمیم که میخواهد بگوید: ای کسانی که قدرت مستتان کرده! ای کسانی که در کاخهای کذایی نشستهاید و کاخنشین شدهاید! ای کسانی که به محافظ و نگهبان و بیا و بروهای ظاهری دل خوش کردهاید! هشیار باشید! این همیشگی نیست! تمامشدنی است! عبرت بگیرید! از هاشمی رفسنجانی (رحمتالله علیه) عبرت بگیرید! با آن طمطراق و قدرت و شوکت که شما در مقابل آن صفرید، با تمام آن قدرت و امکانات دیدیم که عزرائیل در یک لحظه در استخر جانش را گرفت. فکر نکنید که چون قدرت و مقام دارید و چون در برج عاج نشستهاید این قدرت همیشه برای شما محفوظ خواهد بود. حرف بسیار مقدسی بود. این در حقیقت معنای این آیه شریفه بود که «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّده» هر کجا باشید مرگ شما را پیدا میکند و به سراغ شما میآید حتی اگر در برج مستحکمی نشسته باشید. اینها هشدار بود؛ یک هشدار بسیار اخلاقی، عظیم و عمیق برای کسی که بتواند عبرت بگیرد. یادم هست که درباره رژیم شاه هم چنین شعری بود: ای که مینازی به تخت و بخت و تاج و اقتدار این جهان، فانی است تاریخ پدر را یاد کن! این حرف حقی بود، سخن درستی بود و میخواست همین را بگوید. «ای آن که مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت» میخواست بگوید ای کسی که به بخت و تخت و تاج و اقتدار مینازی، این جهان فانی است. یک لحظه زندگی آقای هاشمی رفسنجانی را یاد کن. اما آنهایی که زبان آمریکا در دهانشان است، آنهایی که کاخ سفید قبلهگاهشان است، اذناب آمریکا، قدرتطلبانی که جز قدرت هیچ نمیفهمند و «صم بکم عمی و هم لایعقلون» شدهاند این مطلب را مسخ و وارونه کردهاند و گفتهاند این شعار میخواهد بگوید که اولاً هاشمی در استخر کشته شده! ثانیاً میخواهد بگوید تو را میآوریم و آنجا میکشیم! واقعاً وقتی انسان از خدا دور میشود به کجا کشیده میشود! جالب اینجاست که سرنوشت طاغوتیان مشابه هم است. وقتی رژیم شاه هم با حرکتی مواجهه میشد از همین فرصتها سوءاستفاده میکرد. دانشجویان دانشگاه در سال ۱۳۴۹ با شعار «انقلاب سفید دروغ است، از برِ این انقلاب دهقان ما نابود شد، از ثمر انقلاب فرهنگ ما نابود شد» به صحنه آمدند و تظاهرات کردند. در میان این شعارها یک جمله هم بود که «انقلاب سفید دروغ است، انقلاب سرخ میخواهد». یکدفعه رژیم آمد و همین کلام را گرفت و گفت اینها کمونیست هستند و مملکت میخواهد کمونیست بشود! در سراسر کشور بساط راه انداختند که مردم چرا نشستهاید؟! دانشگاه را کمونیستها اشغال کردند! افکار دانشجویان ما منحرف شده! تظاهرات عظیمی به راه انداختند و شعار دادند که ما از این دانشجونماهای مغرض و کمونیست متنفریم! الان هم میخواستند همین کار را بکنند. دستگاه تبلیغاتی دولت تلاش کرد که بگوید رئیسجمهور تهدید شده تا بتواند در سراسر کشور تظاهرات راه بیندازد و عدهای کفن بپوشند اما به لطف خدا از آنجایی که این دولت بیاعتبار و بیارزش است و در میان مردم جایگاه و پایگاهی ندارد، این توطئه بیاثر شد. ببینید سرنوشت بیگانگان، زورمداران و طاغوتیان یکسان است. آنها هم از همین مطالب سوءاستفاده میکردند. اینجا هم در میان این مطالب یک جمله را گرفتند و مسخ کردند و وارونه جلوه دادند که بگویند دولت را تهدید کردهاند! یادم هست که در بهمن سال ۱۳۴۳، شبی که حسنعلی منصور ترور شد، حجتالاسلام شیخ محمدجواد حجتی کرمانی (که هنوز هم زنده هستند) بالای منبر این جمله را بیان کرد: «دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند». ایشان را دستگیر کردند. من در دادگاهشان شرکت کردم. ۱۳ نفر بودند که محاکمه میشدند. غیر از ایشان، آقای مروارید، شهید محلاتی، مرحوم شجونی هم بودند. جرم آقای حجتی چه بود؟ گفتند شما با این شعری که خواندید رژیم را تهدید به مرگ کردید یعنی دیگران هم مثل منصور ترور میشوند. ایشان هرچه داد میزد که من خواستم بگویم عبرت بگیرید، خواستم بگویم فکر نکنید که همیشه این قدرت برای شما محفوظ میماند و این قدرت میتواند شما را از خطرها و از مرگ حفظ کند! باز آنها میگفتند نخیر! تو تهدید کردی! ببینید سرنوشت اینها عیناً مشابه است. از آن طرف از زمانی که مرحوم هاشمی رفسنجانی رحلت کردند، خارجنشینان و عوامل استکبار دائماً به نحوی زمزمه میکردند تا این موضوع را جا بیندازند که توطئهای بوده که هاشمی را از بین ببرند اما تلاش آنها فایده نداشت. حالا میبینیم آنهایی که زبان آمریکا را در دهان دارند میگویند با این شعار میخواستند بگویند که هاشمی کشته شده! دو کار میخواستند بکنند: یکی اینکه از هاشمی که در استخر غرق شده، شهید درست کنند و بگویند کشته شده و هم اینکه بگویند اینها تهدید بوده. اینها متأسفانه بسیار خطرناک است. اینجا هشدار امام درباره مارهای خوش خط و خال حوزه به یاد آورده میشود. ما انشاءالله به زودی زود در یک برنامه دیگر این مارهای خوش خط و خال را معرفی خواهیم کرد. این کانون فساد، این لانههایی را که درست شده تا آینده مرجعیت حوزه و مرجعیت جهان تشیع را در اختیار بگیرد مسلماً معرفی خواهیم کرد و از این طرف هم باید هشیار باشیم که چه کسانی سعی میکنند مملکت را با چه تبلیغات و شیوهای به ناآرامی بکشانند. ببینید که یک شعار بسیار مقدس، سازنده و هشداردهنده را چگونه تحریف، وارونه و مسخ میکنند و چگونه میخواهند از آن در جهت بر هم زدن حوزه و ساکت کردن جوانانی که راه امام و انقلاب و رهبری را دنبال میکنند، سوءاستفاده کنند. یک روز الم شنگه راه میاندازند که چرا گفتند در حوزه، سکولار وجود دارد! این حرف مقام معظم رهبری هم هست. مقام معظم رهبری هم همین سخن را یک بار فرمودند و این هشدار را دادند اما دشمن دنبال سوءاستفاده است. من در اینجا در پایان عرایضم آن جوانان عزیز انقلابی، فرهیخته و دلسوز را که درد دین و مردم دارند و دلشان برای مردم میسوزد و این حرکت انقلابی را در ۲۵ مرداد ۹۷ آفریدند تحسین میکنم، به آنها تبریک میگویم و تعظیم میکنم، از آنها تقدیر میکنم و از دور دستشان را میبوسم و فقط به آنها هشدار میدهم که مراقب باشید این جوسازیها، توطئهها و سمپاشیها شما را از راه باز ندارد. باید بدانید که حرکت شما در مدرسه فیضیه چقدر عظیم، حماسی و سازنده بود که دشمن را اینگونه به حرکت درآورد و وحشت زده کرد. راه را ادامه بدهید! آتش به اختیار که مقام معظم رهبری فرمود برای همین بود. آتش به اختیار برای همین روزی بود که میبینید کمر مردم دارد در زیر فشار اقتصادی خم میشود و گرانی، تورم و بیکاری مردم را به ستوه آورده. در این شرایطی که کسی به فکر نیست شما به صحنه بیایید، فریاد بزنید و انشاءالله که این فریاد فیضیه ادامه پیدا کند که انشاءالله ادامه پیدا خواهد کرد، علیرغم اینکه دشمنان انقلاب، آنهایی که میخواهند انقلاب نباشد، آنهایی که میخواهند خط امام نباشد تلاش میکنند که این راه را به طور کلی منسی و مسدود سازند و بیراههپویی، سرسپردگی، ذلتپذیری و بردگی را در حوزهها حاکم سازند. والسلام علیکم و رحمتالله. آماده سؤالات عزیزان هستم. پرسش: اشاره کردید که جریانی درصدد مرجعسازی است. لطفاً درخصوص این جریان و کسانی که با این خروش طلاب مخالفت کردند به صورت مصداقیتر و عینیتر توضیح دهید. دکتر روحانی: درباره جریانهایی که در حوزههای علمیه خصوصاً در حوزه علمیه قم هم به دنبال مرجعسازی هستند و هم دنبال این هستند که راه امام را به طورکلی منسی سازند و انقلاب را در حوزه به طور کلی کنار بزنند و دوران ذلت و سرسپردگی و وابستگی را زنده کنند انشاءالله در فرصت دیگری صحبت خواهم کرد. منتها فعلاً این مطالب را گفتم تا شاید بزرگان حوزه در این زمینه پیشقدم بشوند و در این زمینه فکری اساسی بکنند. ما به این انتظار مینشینیم و با زعمای حوزه و مراجع تقلید صحبت خواهیم کرد که اگر از طرف آنها این کار شروع بشود مسلماً تأثیر عمیقتری دارد و میتواند این لانههای جاسوسی، این لانه های شوم را به طورکلی از میان ببرد و اگر نشد حتماً روزی مجدداً خدمت شما میآییم و اینها را معرفی میکنیم. مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۹/۷/۹۱ فرمودند: «حوزههای علمیه نمیتواند سکولار و نسبت به نظام اسلامی بیتفاوت باشد». در پیام دیگری فرمودند: «توجه بکنید از سالهای آخر دهه اول انقلاب به بعد دشمنان انقلاب و جبهههای دشمنان با استفاده از کارشناسهای ایرانی، یک سیاست را طراحی کردند چون غیر کارشناسان ایرانی به این نکته توجهی پیدا نمیکردند. کسانی که طرف مشورتشان قرار میگرفتند ایرانی بودند و آن سیاست این بود که در قم آنتیتز انقلاب درست کنند؛ همانطوری که انقلاب از قم جوشید یک ضد انقلاب هم از قم بهوجود بیاورند». پرسش: شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اخیراً از یکی از اعضای نهضت آزادی برای عضویت در این شورا دعوت کرده. روزنامه سازنده که ارگان این حزب است در تحلیل این موضوع نوشته که یکی از ضعفهای جدی شورای عالی اصلاحطلبان این بود که با نسلهای گذشته اصلاحطلبان و اصلاحطلبان کلاسیک ارتباط نداشت؛ منظورش همین اعضای نهضت آزادی است. با توجه به مواضع روشن نهضت امام درباره نهضت آزادی، این موضعگیری درباره این نهضت از سوی تشکل اصلاحطلب را چطور تحلیل میکنید و نظرتان چیست؟ آیا واقعاً این اصلاحطلبان، اعضای نهضت آزادی را گذشته و اسلاف خودشان میدانند؟ دکتر روحانی: یاد این افتادم که یک نفر آیه «اذا جاء نصرالله و الفتح» را غلط میخواند. میخواند «ادا خاء بصرالله بالغیچ»! بعد سؤال میکرد «و رأیت الناسَ» درست است یا «رأیت الپاسَ»! عزیزم! این کسانی که تحت عنوان اصلاحطلب، بازیگر صحنه هستند، به قول معروف تسلیمطلب هستند،اینقدر انحراف، بیراههپویی و افکار ضدانقلابیشان گسترده است که مسئله ارتباط با نهضت آزادی به نظرم خیلی ناچیز است! اینهایی که به دنبال این هستند که به طورکلی برای آمریکا فرش قرمز بیندازند و آن را برگردانند، آنهایی که وقتی یک شعار انقلابی میشنوند به شدت منزجر میشوند، آنهایی که حرفشان این بوده که باید امام و افکار امام به موزه برده بشود، آنهایی که حرفشان این بوده و هست که دوران امام پایان پذیرفته و در مقابل آن نقشهها، توطئهها و سخنان ضداسلامی، ضدمردمی و ضد استقلال دائماً حرفشان این است که علیرغم همه رفتارهای آمریکا با ایران ما باید به آمریکا نزدیک بشویم و با آن کنار بیاییم، مسئله نهضت آزادی دیگر چیزی نیست که خیلی اهمیت داشته باشد! بالاخره میگویند «جنس خود را همچو کاه و کهرباست». خواه ناخواه، اینها باید یک روزی با نهضت آزادی کنار بیایند بلکه از آن جلوتر بروند. راه اینها، راه منافقین است، راه ضد انقلاب است. پرسش: در خصوص واکنش آیتالله مکارم نسبت به این مسئله که نقد آقای رحیمپور به حوزه را قبول نکردند هم موضعی دارید؟ دکتر روحانی: درخصوص نظر بزرگان و مراجع، انسان باید از نزدیک با آنها گفتوگو کند تا دریابد که روی چه مصلحتی این موضعگیری را داشتهاند. از دور نمیشود داوری کرد. بالاخره آنها مصالحی را در نظر میگیرند و مسائلی را میبینند. شاید بر مبنای یک مصلحت، این سخن و موضع را داشتهاند اما در هر صورت همچنان که یکی از ویژگیهای امام جوانگرایی بود و نسبت به جوانان اهتمام ویژهای داشتند و حتی اشتباهات جوانها را نادیده میگرفتند و سعی میکردند جوانها را بهتر بسازند و در صحنه نگهدارند، انتظار از بزرگان این است که به جوانها بیشتر توجه داشته باشند. پرسش: ظاهراً آقایان طلاب میگویند که دادستانی هم در قم به عنوان مدعی العموم وارد موضوع شده و شکایت کرده یعنی برای طلابی که شعار سر داده بودند و پلاکارد در دست گرفته بودند پرونده تشکیل داده. گویا دولت هم گفته ما موضوع را پیگیری میکنیم. دکتر روحانی: طبیعی است که دولت پیگیری کند. پرسش: دادستانی چی؟ دکتر روحانی: همین آقای رئیسجمهور ۵ سال دائماً مطرح کرد که با شعار نمیشود کار را پیش برد و من حتی یادم است در ۱۱ مرداد ۹۵ در یک سخنرانی گفت که با شعار که نمیشود مملکت را اداره کرد؛ ما چارهای نداریم جز اینکه با قدرتمندان کنار بیاییم تا بتوانیم مملکت را اداره کنیم! چطور شد که این شعاری که در مدرسه فیضیه مطرح شده خیلی برای او مسئله شده و میگوید که می خواهند من را ترور کنند؟ در هر صورت، راه دولت راه همه کاخنشینان و زورمداران بوده و طبیعی است. اما در مورد دادستانی نمیدانم! باید از خودشان سؤال بشود که براساس چه ملاک و معیاری میخواهند با این حرکت حماسی، مقدس و انقلابی فیضیه برخورد کنند. شاید توضیح بخواهند و نمیخواهند واقعاً تعقیب کنند. شاید در جهت این است که مسائل روشن بشود ولی در عین حال حتی اگر بخواهند تعقیب هم کنند، حتی اگر بخواهند زندانی هم کنند، جوانان انقلابی، فرزندان امام، فرزندان فیضیه نباید از زندان و تهدید و تبعید و اینگونه مسائل پروا کنند. بزرگمردان کجا و آستان ظلم بوسیدن؟! چنین کاری ندارد عقل از آزادگان باور ما به رسم هدیه کتابهایی را برای عزیزانی از اصحاب رسانه که امروز تشریف آوردند و زحمت کشیدند و مهمان ما هستند در نظر گرفتیم که به آنها تقدیم میکنیم. یکی از کتابها که جدیداً منتشر شده نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرهالمعارف تشییع، نوشته حضرت حجتالاسلام و المسلمین حاج آقای مقدمی است که در این جلسه حضور دارند. متأسفانه وقت این عزیزان که باید صرف تحقیق و تاریخنگاری و نوشتن تاریخ انقلاب شود باید صرف پاسخدهی به دروغپردازیها و نارواگوییهایی شود که علیه امام صورت میگیرد. دانشنامه دایرهالمعارف بزرگ اسلامی که به حرف «خ» رسیده بود درباره امام خمینی اشتباهات و خطاها و مطالب نادرست زیادی داشت و صد صفحه مدخل راجع به امام نوشتهاند که آقای مقدمی در حوزه جواب آن را در دویست صفحه دادند که به صورت یک کتاب مستقل چاپ شد و اکنون هم باز مدخل امام خمینی در دایرهالمعارف تشییع را نقد کردند که در حدود ۲۸۰-۲۷۰ صفحه است که انشاءالله امیدواریم که عزیزان ما، اصحاب رسانه در معرفی آن هم اهتمام داشته باشند. من قبل از اینکه کتابها را خدمت عزیزان تقدیم کنم این نکته را هم تذکر بدهم که از اصحاب رسانه انتظار هست که در جهت روشنگریها و افشاگریها جدیتر کوشا باشند. نباید طوری باشد که موضع انفعالی داشته باشند. درست است که شرایط سخت و خفقان شدید است و کسانی که راهشان از راه امام و انقلاب جداست و در رأس قدرتاند راه طاغوتیان، زورمداران و کاخنشینان را دنبال میکنند و میخواهند هر حرکت و صدایی را خفه کنند ولی اینها باعث نمیشود که اصحاب رسانه از رسالت خودشان باز بمانند. رسالت اصحاب رسانه خیلی سنگین است و در این جهت باید جدی باشند و تا آنجایی که در توان دارند اجازه ندهند که حقایق پنهان و مبهم بماند. انشاءالله که خدا در این رسالت مقدس کمکشان کند که موفق باشند.