آقای مقدمی: اینکه امروز جمع شدهایم و در محضر شما هستیم مربوط به آئین نکوداشت حضرت آیتاللهالعظمی میلانی است که در پنجشنبه نهم دی در قم برگزار شد و در آن از یکسری آثار رونمایی شد از جمله از مجموعه مصاحبههایی که به مناسبت این جلسه نکوداشت گردآوری شده بود. این مجموعه در فضای مجازی هم هست و میتوانید بعدا به طور تفصیلی مطالبش را بررسی بکنید. نکات بسیار قابل بررسی و جالبی دارد و در صفحه ۲۶ تا ۲۸ این ویژهنامه هم دبیرعلمی این همایش، جناب آقای حجتالاسلام سیدمحمدعلی ایازی، توضیحاتی را در مورد همین همایش و افرادی که تا الان از این سلسله همایشها برایشان برگزار شده و همچنین همکارانشان ارائه دادهاند. طبعا کسی که دبیر علمی یک همایش است خروجی آن همایش هم، تحت نظارت او تولید و تدوین شده و نشر عمومی پیدا کرده. جناب آقای حجتالاسلاموالمسلمین ایازی محقق و نویسندهاند و خصوصا در تحقیقات قرآنی- تفسیری مطالعات و مطالبی داشتهاند و فاضلاند اما در کنار فضل حوزوی یک پیشینه سیاسی پررنگ هم دارند: عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم هستند که یک تشکیلات حوزوی اصلاحطلب محسوب میشود. در این مجموعه مصاحبهها مطالب بسیار زیادی درج شده که با مشهورات تاریخ انقلاب اسلامی، اسناد، تاریخ شفاهی و از همه مهمتر با فرمایشات صریح حضرت امام (رضوانالله علیه) در تضاد کامل است یعنی مخالفت آن به نحوی نیست که شما بتوانید توجیه و محملی برایش بیاورید. مهمترین این تضادها در مصاحبه فردی به نام آیتالله میرزاعلی آقای خراسانی درج شده. به فرموده حضرت امام اگر در بین اینهایی که برای انقلاب جانبازی کردند شما یک نفر از افراد مرفه و طبقه اشراف پیدا کردید مژدگانی دارید! شما هم اگر زیر گنبد کبود توانستید چنین فردی را پیدا بکنید مژدگانی دارید! فلذا در محافل حوزوی، فرمایشات شاذ این آقا مطرح شد و توسط چند خبرگزاری رسانهای نزدیک به اصلاحطلبان به طور هماهنگ در گروههای مختلف منتشر شد و از جمله این موارد این بود که امام با ساواک سازشکاری کرده و نکاتی از این دست که تا قبل از آن کسی نیاورده بود فلذا حساسیت علما و فضلای قم و خراسان به دلیل اینکه پسوند «خراسانی» داشت برانگیخته شد. حساسیت اساتید و تاریخپژوهان و مطّلعان هم برانگیخته شد و این موضوع را پیگیری کردند. پیگیریهای که انجام شد با شواهد و مستنداتی که وجود دارد (و مکتوباتش هم به صورت یادداشت علمی نوشته شده) معلوم شد که آقای آیتالله میرزا علی آقای خراسانی همان آقای شیخ علی تهرانی معروف است. این کلیت قضیه است و برای ادامهاش ما خدمت استاد حجتالاسلام والمسلمین حاج آقای روحانی هستیم که پیرامون این موضوع هر طور که صلاح میدانند استفاده کنند.
آقای دکتر روحانی: بسماللهالرحمنالرحیم. با تشکر از عزیزانی که زحمت کشیدند و قدم رنجه فرمودند و تشریف آوردند. باید عرض کنم که خود مطلعید که دیرزمانی است توطئه گسترده، خزنده و مرموزانهای در جهت به زیر سؤال بردن شخصیت و چهره امام آغاز و دنبال میشود البته این توطئه امامزدایی، مسأله امروز و دیروز نیست و از زمانی که امام، نهضت را آغاز کردند تا روزی که انقلاب به پیروزی رسید و تا امروز از سوی عوامل استکبار جهانی و رژیم طاغوتی و دستیاران آنها همیشه وجود داشته که البته هیچگاه نتوانسته راه به جایی ببرد و آن شخصیت بارز و برجسته امام را به نحوی مخدوش جلوه بدهد. چهره امام به حدی روشن و منوّر است که اینگونه توطئهها هیچوقت نمیتواند کارآیی داشته باشد اما آنچه مایه نگرانی است و موجب شد که ما امروز با شما عزیزان به گفتگو بنشینیم این است که احساس میکنیم این توطئه امامزدایی از سوی کسانی آغاز شده و دنبال میشود که مدعی هستند که از یاران اماماند و از هرکس دیگری به امام نزدیکترند و خودشان را وارث اندیشههای امام جلوه میدهند. توطئه از سوی اینها جای شگفتی دارد و موجب این است که مسائل، بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. البته کسانی که اهل نظرند و اهل تحقیقاند این نکته را بهدرستی میدانند که راه افرادی که تحت عنوان اصلاحطلب در جامعه ما بازیگر صحنه هستند همیشه از امام جدا بوده و اینها هیچگاه پیرو راه و اندیشههای امام نبودند و نیستند. نمیخواهم بگویم که در میان کسانی که عنوان اصلاحطلب را دارند آدم سالم و صالحی نیست؛ قهرا در هر جمع و دستهای افراد صالحی وجود دارند اما کلا آنهایی که تحت عنوان اصلاحطلب در کشور ما بازیگر صحنه هستند راهشان به طورکلی از راه امام و انقلاب جداست و خودِ عنوان اصلاحطلبی که اینها یدک میکشند همین است که در حقیقت راه انقلاب را مسدود سازند. این اصلاحی که اینها میگویند در مقابل انقلاب است؛ آن اصلاحی نیست که قرآن بر آن توجه و عنایت دارد و امام از بزرگترین اصلاحطلبانی بود که در عمل هم دیدیم چگونه در جهت اصلاح امور مردم، خدمت به مردم، استقلال کشور، کمک به مستضعفان، کوتاه کردن دست سرمایهداران تلاش کردند و بعد از پیروزی انقلاب، محورها و موضوعاتی را که امام ارائه دادند بسیار ارزشمند و عظیم بود. این نکته را هم عرض کنم که من نمیخواهم در اینجا از کسانی که عنوان اصولگرا را یدک میکشند حمایتی داشته باشم. اصولا عنوان اصولگرا یا اصلاحطلب از عناوین وارداتی هستند که شاید خیلیها هنوز معنایش را بهدرستی درک نکردهاند. البته هم در میان کسانی که اصلاحطلب هستند و هم در میان افرادی که اصولگرا هستند افراد صالح و شایستهای وجود دارند اما کلا این عناوین و این جریان فقط در جهت جناحبندی و باندبازی و دور داشتن ملت ما از اتحاد و انسجام اسلامی است که امام روی آن تأکید داشتند. بنابراین در اینکه افرادی که عنوان اصلاحطلب را یدک میکشند از راه و اندیشه امام دور هستند و به طورکلی این راه را تأیید نمیکنند جای تردید نبود منتهی به مصداق اینکه:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
این حوادث و مسائلی که اتفاق افتاده و اتفاق میافتد چهرههای مدعی یاران امام و مدعی هواداری امام و مدعی خط امام را بهدرستی مشخص میسازد. درست است که فتنه ۸۸ خیلی آسیب رساند اما دستاوردی هم داشت و اینطور نبود که جریان بیثمری باشد: اولین دستاورد فتنه ۸۸ این بود که نشان داد افرادی که ادعای اصلاحطلبی دارند چقدر ضعیفالنفساند و چقدر راحت آلت دست بیگانگان قرار میگیرند. الان که اسناد فتنه ۸۸ تا حدی مشخص شده میبینیم که چقدر کسانی که مدعی اصلاحطلبی بودند آلت دست قرار گرفتند و در مسیر توطئه دشمن حرکت کردند. این اولین مسألهای بود که در فتنه ۸۸ مشخص شد که اصولا مدعیان اصلاحطلبی، ضعیفالنفس هستند و آلت دست قرار میگیرند. دوم اینکه دیدیم چگونه در راه رسیدن به هوای نفس و مطامع شیطانی و قدرتطلبی به هر فضاحت و رذالتی تن در میدهند. اگر هوشیاری و بصیرت ملت و نظارت و درایت مقام معظم رهبری نبود این کسانی که در جریان فتنه، آلت دست قرار گرفته بودند حاضر بودند کشور به ویرانهای جغدنشین تبدیل بشود، جنگ خیابانی شروع بشود، سنگربندی خیابانی بشود و کشت و کشتار بشود تا اینها به قدرت و خواستههای شیطانی و نفسانی خودشان برسند. سوم اینکه دیدیم این کسانی که ادعای اصلاحطلبی داشتند برای رسیدن به مطامع نفسانی و مقام و جاه تا آنجا جلو رفتند که حاضر شدند با بدترین دشمنان این کشور و بدترین دشمنان اسلام همدست باشند. حاضر شدند با بهائیها، سلطنتطلبها، تجزیهطلبها، همجنسبازها و منافقین همصف و همراه باشند تا به نقشههای خودشان برسند و دیگر اینکه در جریان فتنه روشن شد کسانی که آلت دست قرار گرفتند فاقد اخلاق اسلامی و موازین انسانی بودند و از دروغپردازی و نیرنگبازی کوچکترین پروایی نداشتند و دیگر اینکه دیدیم صف اینها از صف مردم جدا بود؛ جالب اینجا بود که وقتی ملت قهرمانپرور ایران در ۹ دی آنگونه به صحنه آمد (و در بعضی از شهرها و استانها ۸ دی به صحنه آمدند) و تیر خلاص را بر قلب فتنه زدند بعد از آن تازه مثلا مجمع روحانیون مبارز تقاضای راهپیمایی میکند یعنی کاملا نشان میدهد که خطش از خط مردم جداست، صفش از صف مردم جداست و نمیخواهد با مردم همراه باشد و با آنها حرکت کند و شعار مردمی را بهکار ببندد و برای خودش بهنوعی مانند همه احزاب و گروههای سیاسی منحرف، جریان جداگانهای را دنبال میکند. نکته بعدی این است که نشان داده شد که اینها به امام ارادت و اعتقاد ندارند. دیدیم که وقتی آنگونه به عکس و ساحت مقدس حضرت امام اهانت شد کوچکترین تردیدی از خودشان نشان ندادند. قهرا این مسأله مشخص بود اما در مورد مصاحبهای که به نام میرزاعلی خراسانی انجام گرفته، اگر منظور همان شیخ علی مرتد باشد که به علت اهانتی که به امام کرد طبق قاعده «الراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علیالله و الراد علیالله فهو فی حد الکفر»، ایشان در حد ارتداد است. من خودم از رادیو بغداد میشنیدم که این شخص چگونه امام را مورد سب و لعن قرار میداد و حتی با کمال جرأت و گستاخی از صدام میخواست که قم را بمباران کند و میگفت «شما فکر نکنید که آنجا محل مقدسی است، قبر حضرت فاطمه معصومه (سلامالله علیها) در قم نیست. در ساوه است. این چیزی است که آخوندها دکان برای خودشان درست کردهاند، آنجا را بمباران کنید» و واقعا هم بعد از آن بود که صدام جرأت پیدا کرد و قم را مورد حمله هوایی قرار داد. تکلیف این شخص مرتد مشخص است؛ او مصداق آیه شریفه «فمثله کمثل الکلب إن تحمل علیه یلهث أو تترکه یلهث ذلک مثل القوم الذین کذّبوا بایاتنا» است که مانند سگ هستند. این آیه درباره کسی نازل شده که مانند همین شیخ علی تهرانی زمانی موقعیتی داشته، قدرت معنوی داشته اما خود قرآن میگوید که «فأتبعه الشیطان» از شیطان پیروی کرد «أخلد الی الارض واتّبع هواه» به سوی پایین و پستی رفت و از هوای نفسش پیروی کرد و در نتیجه مانند سگی شد که چه او را رها کنی چه به او نزدیک بشوی زبانش همیشه بیرون است و با زبانش شر میآفریند؛ این مصداق شیخ علی مرتدی است که انشاءالله در روز جزا خداوند متعال او را به جزای اعمال شیطانی خودش خواهد رساند. اما نکته اینجاست که میبینیم اکنون کسانی که مدعی پیروی از امام هستند این فرد را تأیید میکنند، با او مصاحبه میکنند و به او عنوان آیتالله کذا میدهند و سعی میکنند که او را تقویت کنند و این هم راه کسانی است که با امام سر ناسازگاری دارند. تمام کسانی که با امام دشمنی، عناد و کینه دارند سعی میکنند کسانی را که راهشان از راه امام جداست و با امام دشمنی دارند تأیید کنند و مورد توجه قرار بدهند. یادم نمیرود کسانی که در دوران قائممقامی شیخ حسینعلی منتظری بدترین نسبتها را به او میدادند و بدترین جوکها را علیه او درست میکردند، وقتی که او از قائممقامی عزل شد یکدفعه مدعی شدند که ما مقلّدش هستیم و او مرجع تقلید ما است و آیتاللهالعظمی است و… قهرا مشخص است که اینها با تأیید امثال شیخ علی تهرانی میخواهند اندیشههای شیطانی و ضداسلامی و ضدالهی خودشان را پیش ببرند و امام را به نحوی به زیر سؤال ببرند و در حقیقت شیخ علی، زبان گویای کسانی است که به نام اصلاحطلبان و یا به اصطلاح، مجمع محقّقین و مجمع مدرسین- که در حقیقت همان مجمع مخربین است- سعی میکنند که نقشههای ضداسلامی خودشان را پیش ببرند. نکتهای که در اینجا باز باید مورد بررسی قرار بگیرد این است که انگیزه کسانی که تحت عنوان مجمع روحانیون مبارز، مجمع محققین و مدرسین و امثال اینها بازیگر صحنه هستند از این جریان توطئه امامزدایی چیست. منظور آنها از حمایت از امثال شیخ علی مرتد چیست؟ اولین هدفشان در حقیقت رویارویی با اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه و آله و سلم) است. اینها میدانند که منافعشان با اسلام راستین مغایرت دارد. در حقیقت، اینها با مقابله با امام دارند با اسلام راستین مقابله میکنند و سعی میکنند که با زیر سوال بردن امام، گام به گام، اسلام راستین را کمرنگ سازند و بهتدریج کنار بزنند؛ این اولین نقشهشان است. دوم اینکه هدفشان مقابله با اصل ولایت و مقام معظم رهبری است که احساس میکنند مقام معظم رهبری مانند کوهی استوار در برابر مطامع و امیال و اغراض استکبار جهانی و عوامل آنها ایستادهاند. سوم: هموار کردن راه سازش با امریکا است. با حاکم بودن خط امام و اندیشههای امام نمیتوان با امریکا کنار آمد، با امریکا سازش کرد و تسلیم امریکا شد. اگر اینها که چشمشان و امیدشان به امریکاست و قبلهگاهشان کاخ سفید است به دنبال این هستند که به نحوی امریکا را به ایران بازگردانند و برایش فرش قرمز پهن کنند باید در گام نخست، راه امام را بیرهرو سازند و خط امام را زیر سؤال ببرند. چهارمین هدفشان بیرون راندن مردم مستضعف و پابرهنه از صحنه است. آنها میدانند اگر ملت عزیز و مستضعف و متعهد ایران در صحنه باشند نه خط امام را میتوان کنار زد نه میتوان راه را برای ورود امریکا هموار کرد؛ بنابراین باید ملت مستضعفی را که پاسدار و نگهبان آرمانها و اندیشههای امام هستند به نحوی کنار زد. پنجم: حاکم کردن نظام سرمایهداری است. کسانی که امروز تحت عنوان اصلاحطلب در صحنه هستند تمام تلاششان این است که بتوانند نظام سرمایهداری و اشرافیگری را در جامعه ما حاکم سازند. نظام سرمایهداری تنها راهی است که میتواند با انقلاب اسلامی ایران، با آرمانهای امام مقابله کند. قهرا باید به نحوی اشرافیگری و تجمل گرایی را در کشور رواج داد. اگر ملتی خدای نخواسته به اشرافیگری، تجملگرایی و مصرفگرایی روی آورد قهرا اولین چیزی که از دست میدهد استقلال است و خواهناخواه به وابستگی روی میآورد. ششم: دنبال این هستند که اباحیگری و بیبند و باری را در جامعه رواج بدهند تا بتوانند از این طریق، اسلام راستین را کنار بزنند و اسلام امریکایی را حاکم کنند؛ قهرا این هم برایشان مهم است که با خط امام و اندیشههای امام نمیتوان چنین نقشهای را پیاده کرد. هفتم: کنار زدن نیروهای انقلابی و آنهایی است که پیرو خط اماماند؛ بسیجیها و حزباللهیها. شروع کردند آنها را با عنوان «تندرو» و «افراطی» و «خشونتطلب» از صحنه بیرون برانند تا زمینه برای بیرهرو گذاشتن خط امام فراهم بشود و دیگر اینکه رواج بیغیرتی، بیتفاوتی، روحیه سازشکاری، روحیه تسلیمطلبی و در یک کلام کشاندن ملت به هیچی و پوچی برایشان مهم است. رضاشاه و محمدرضاشاه هم همین کار را کردند. توانستند در مرحله اول، ملت را به ناامیدی و هیچی و پوچی بکشانند و بگویند شما هیچکارهاید و بعد توانستند نقشههای ناشایست خودشان را در کشور پیاده کنند و الان هم دارند همین برنامه را دنبال میکنند تا نسل جوان ما را به بیتفاوتی و بیغیرتی و از همه مهمتر، شکستن قبح اهانت به امام و اهانت به مقدسات اسلامی بکشانند و این از مسائلی است که دارد از طرف اینها دنبال میشود و برایشان از این جهت مهم است و لذا میبینیم کسانی که تحت عنوان اصلاحطلب در کشور ما بازیگر صحنه هستند- چه تحت عنوان مجمع روحانیون، چه تحت عنوان مجمع مدرسین و محقّقین و چه تحت عناوین دیگر- اولین قدمشان این است که وقتی از امام دور میشوند، به امریکا نزدیک شوند. منتظری وقتی که از خط امام فاصله میگیرد در حقیقت سخنگوی امریکا و بازگوکننده حرفها و نقشههای امریکا میشود. وقتی کروبی از خط امام جدا میشود بارها اظهار تأسف میکند که چرا ما در دوران ریگان که مک فارلین به ایران آمد از آن فرصت استفاده نکردیم. وقتی هاشمی رفنسجانی از خط امام دور میشود (که از اول هم در خط امام نبود و در حقیقت به نحوی سوءاستفاده میکرد) اولین قدمی که برمیدارد ارتباط با کاخ سفید و فرستادن افرادی به کاخ سفید و مذاکره با ریگان- رئیسجمهور امریکا- و آوردن مک فارلین به ایران است چون فکر میکرد میتواند از این طریق، امام را در مقابل عمل انجامشده قرار بدهد. تسلیمطلبان در همان دوره فتنه ۸۸ به امریکا مشورت میدادند که چگونه تحریم را تشدید کنند و ایران را تحت فشار قرار بدهند و امروز هم خبردار میشویم که ۳۰ نفر از همین اصلاحطلبان به ترامپ نامه مینویسند و از او میخواهند که ایران را از هر جهت تحت فشار قرار بدهد؛ این راه اصلاحطلبان است که من آنها را تسلیمطلب میخوانم و این تسلیمطلبان قهرا با این توطئهها هیچگاه نمیتوانند خط امام و راه امام را زیر سؤال ببرند: «عِرض خود میبرند و زحمت ما میدارند» اما خب مشکل درست میکنند. این در مورد ادعاهایی است که در مصاحبه با شخصی صورت گرفته که تحت عنوان آیتالله خراسانی مطرح است. بفرمایید.
خبرنگار: درخصوص بخش اولی که صحبت کردید من از حضورتان سؤالی داشتم: با توجه به حمایتی که از شیخ علی تهرانی با آن کارهای مشخصش داشتند آیا لازم نیست که وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰، پروانه فعالیت مجمع مدرسین را به صورت رسمی باطل کنند؟
آقای مقدمی: البته یکی از اعضای مجمع، دبیر علمی این همایش بوده. خود مجمع مسئولیتش را برعهده نمیگیرد. یکی از اعضای بلندپایه مجمع محققین دبیر علمی این همایش است.
خبرنگار: خب به صورت رسمی تأیید میکنند اگرنه با شخصیت حقوقیشان حاضر نمیشدند. ما رسانهایها و شما که این نشست را برگزار کردید میتوانیم این مطالبه را از وزارت کشور داشته باشیم که حداقل پروانه فعالیت گروههایی را که اینقدر راحت به حضرت امام هتاکی میکنند و به اینها فضا و تربیون میدهند لغو بشود.
آقای دکتر روحانی: از وزارت کشور که نمیشود چنین انتظاری داشت.
خبرنگار: مطرح که میتوانیم بکنیم.
آقای دکتر روحانی: صد درصد باید مطرح کنیم اما اینکه امید داشته باشیم که وزارت کشور در جهت لغو پروانه این قضیه حرکتی بکند بعید است به خاطر اینکه خود دولت هم در این مسیر با تسلیمطلبان تقریبا همراه است و راهی را که دارد دنبال میکند در مسیر همان توطئه امامزدایی است. اما در مرحله اول از دستگاه قضایی این انتظار هست که بیاید بررسی کند و در مرحله دوم از حوزه علمیه قم انتظار هست که در جهت استواری راه امام و وفاداری به خط امام و پایبندی به اسلام راستین و اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه و آله و سلم) در این جهت برخورد قاطع و جدی انجام بدهد.
یکی از حضار: خود بیت امام، دفتر نشر آثار امام.
آقای دکتر روحانی: به نظر من درست است که یک فرد در این جریان مسئولیت داشته اما چه بیت امام، چه مؤسسه تنظیم نشر آثار امام و چه مجمع محققین اگر واقعا پیرو خط امام بودند و راه امام را دنبال میکردند و حتی حساسیت خانوادگی داشتند نمیتوانستند در مقابل این تهمتی که به امام زده شده ساکت بنشیند و عکسالعمل نشان ندهند. این بیتفاوتی نشان میدهد که مسأله امام برای اینها تمام شده است و اینها فقط دوست دارند که به نام امام نان بخورند و قدرت و موقعیت کسب کنند والاّ الان که چنین تهمتی به امام زدهاند و مدعی شدهاند که امام به ساواک التزام داده بود و تعهد سپرده بود مؤسسه نشر آثار امام کجاست؟
آقای مقدمی: ضمنا تهمت دروغ هم به امام زدهاند چون امام در سخنرانیشان (در ۲۱ فروردین ۴۳) هر سه ادعایی را که اینجا مطرح شده خودشان رد میکنند.
خبرنگار: مدعی ارتباط حضرت امام با ساواک شدهاند؟
آقای مقدمی: اگر حاج آقا اجازه بدهند من اول متنش را میخوانم.
آقای دکتر روحانی: بفرمایید.
آقای مقدمی: این البته یک صفحه است. از صفحه ۴۴۵ تا ۴۶۷ حدود ۲۲ صفحه مصاحبه است که پر از مطالب خلاف واقع است. من فقط بخشی را که در شبکههای اجتماعی خیلی بُلد شده خدمت شما میخوانم. ایشان درباره بعد از آزادی امام در سال ۴۲ میگوید:
آقای خمینی [منظور امام است] در منزل آقای روغنی در قیطریه مستقر شد و ابتدا مردم و علما به دیدارش میرفتند ولی با ازدحام بیش از حد مردم، ملاقات با ایشان ممنوع شد.
بعد نکاتی دارند تا میرسند به اینجا:
همین زمان بود که رئیس وقت ساواک با وزیر کشور، پیش آقای خمینی آمدند و گفتند این سیاست را که چیزی جز دروغ و حیله و خلف وعده و غیره نیست به ما واگذار کنید و بروید سر درس و بحث خودتان. ایشان هم گفته بود ما با این نوع حکومت و سیاست کاری نداریم و بعد تعهدنامهای را که آورده بودند امضا کرده بود. این موضوع را آقامصطفی به خود من گفت.
یعنی ضمنا به آقامصطفی (رحمتالله علیه) هم تهمت میزنند.
و من هم به خدا قسم به ایشان گفتم صلاح نبود آقای خمینی به ساواک تعهد و امضا بدهد همانطوری که آقای قمی امضا نداد. رئیس ساواک هم به طور رسمی اعلام کرد که روحانیت با ساواک سازش کرده. شگفتآور اینکه بعد از آزادی آقای خمینی که با وساطت مراجع صورت گرفت [این ادعای دوم ایشان است] که آقامصطفی به من گفت که مراجع و علما در این زمینه نقشی نداشتند بلکه شرایط و اقتضائات بینالمللی رژیم را وادار کرد که پدرم را آزاد کند و من درک نکردم که چه شرایط بینالمللی وجود داشت که رژیم را به این کار مجبور ساخت [خود امام بر همین هم تأکید دارند]. موضوع دیگری که در همان زمان اتفاق افتاد این بود که بر اساس انقلاب سفید شاه قرار بود که انتخابات مجلس برگزار شود که مراجع تهران تحریم کردند اما باز به گفته آقامصطفی، آقای خمینی از تحریم خودداری کرد و گفت اگر انتخابات صورت بگیرد و مجلس تشکیل گردد مقابله با نمایندگان آسانتر است و بهتر میتوانیم با ترساندن آنها مانع تصویب قوانین خلاف شرع و مصلحت بشویم. البته آقای خمینی به این حرف خودش هم پایبند نبود [ادعای عدم پایبندی امام را دارند] و بعد از انقلاب با استناد به تحریم انتخابات از سوی مراجع، حقوقی که این نمایندگان در دوران نمایندگی گرفته بودند پس گرفت.
خبرنگار: این یک صفحه از آن ۲۲ صفحه ادعای شیخ علی تهرانی است؟
آقای مقدمی: بله، ایشان قهرمان این هستند که با وجود مستندات و مکتوبات و تصریحات امام ادعا کنند.
آقای دکتر روحانی: امام، صادقترین شخصیتی است که در طول تاریخ دیده شده که ذرهای در سخنان و گفتههایشان خلافی وجود ندارد و هرگز هم حاضر نبودند سخنی را بر زبان بیاورند که احیانا آن را انجام نداده بودند. من فقط برای شما بهعنوان نمونه عرض میکنم، خودتان بروید و به آن مراجعه کنید. امام بعد از آزادی از زندان دو سخنرانی انجام دادند که یکی از آنها در ۲۱ فروردین بود که الان قسمتی از متنش را برایتان میخوانم و یکی هم در ۲۶ فروردین ۴۳ است که در مسجد اعظم، سخنرانی مفصلی دارند که در کتاب صحیفه امام چاپ شده. در آنجا امام این نکته را بیان میکنند یعنی اولا اصولا سعی کردند در این دو سخنرانی آنچه را که میان ایشان و مقاماتی دولتی در زندان گذشته بود برای مردم بیان کنند (هم در سخنرانی ۲۱ فروردین و هم در سخنرانی ۲۶ فروردین) به این علت که امام با مردم صداقت داشتند و نمیخواستند هیچ مطلبی بین ایشان و دولت گذشته از نظر مردم پوشیده بماند. ایشان تا وقتی زندان نرفته بودند هرگز حاضر نبودند با مقامات دولتی، ملاقات خصوصی داشته باشند و بعد از آزادی از زندان هم سعی کردند آنچه را که در زندان گذشته برای مردم بیان کنند. ایشان در سخنرانی ۲۶ فروردین ۴۳ ضمن بیان اینکه چه گذشت، میفرمایند: «یکی از مقامات نزد من آمد و گفت که الحمدلله دولت گذشته که با شما بدرفتاری کرد رفت و دولتی به قدرت رسیده که بسیاری از اعضای کابینه آن از خانواده روحانی هستند. من به ایشان جواب دادم که ما نه با آن دولت پدرکشتگی داشتیم نه با شما عقد اخوت خواندهایم. ما ناظر اعمال شما هستیم اگر اعمال شما مانند همانها باشد شما میروید و روسیاه میشوید اما اگر تغییر روش دادید و به قانون اسلام احترام گذاشتید، قوانین ضداسلامی را لغو کردید» یکدفعه اینجا مکث میکنند و میگویند «اینکه قوانین ضد اسلامی را لغو کردید را اینجا دارم میگویم، آنجا فقط گفتم به قانون اسلام احترام گذاشتید»! این خیلی حرف است یعنی امام حتی حاضر نیست از کلمهای که در ضمیرش بوده ولی در آنجا به زبان نیاورده و در اینجا به زبان آورده بگذرد و برمیگردد و آن را اصلاح میکند و میگوید این را آنجا نگفتم یعنی امام تا این حد اهل صداقت و راستی و درستی بوده. ببینید ایشان در مورد ادعاهایی که ساواک داشته و حالا از طریق این شخص مرتد تکرار شده چه میفرمایند؛ دو مسأله بود که در دوران زندان امام اتفاق افتاد که یکی در ۱۲ مرداد ۴۲ بود که رژیم در روزنامه اطلاعات تحت عنوان «سیاست و دیانت» ادعا کرد که امام تصمیم گرفتند که در سیاست دخالت نکنند و یکی هم در ۱۸ فروردین ۴۳ بود تحت عنوان «اتحاد مقدس در راه هدف مقدس». امام به هر دوی این مسائل در اینجا جواب دادند. در سخنرانی ۲۱ فروردین ۴۳ میفرمایند: «چند روزی است که آزاد شدهام. فرصت مطالعه روزنامه نداشتم. در زندان فراغت داشتم و مطالعه میکردم تا اینکه روزنامه اطلاعات مورخ سهشنبه ۱۸ فروردین ۴۳ را به من دادند. من از آقایان گله دارم که چرا زودتر به من اطلاع ندادند. در این روزنامه کثیف اطلاعات تحت عنوان «اتحاد مقدس» در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیون با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند. کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم نیست. آقایان که در دانشگاه هستید برسانید به همه که روحانیت با این انقلاب موافق نیست. ما که وسیله انتشاراتی نداریم. همهچیز را از ما گرفتهاند. تلویزیون و رادیو را از ما گرفتهاند. تلویزیون که در دست آن نانجیب است. رادیو هم که در دست خودشان است.» بعد میفرمایند: «خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمیشود اصلاحات کرد. با نوشتن «خمینی خائن» به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمیشود. دیدید غلط کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟ خاضع به احکام اسلام شوید». بعد در مورد دیگر میفرماید: «در روزنامه مورخ ۱۲/۵/۱۳۴۲ که مرا از زندان به قیطریه آوردند نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الان حقیقت موضوع را برای شما بیان میکنم: آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم [همان پاکروان رئیس سازمان امنیت] گفت: آقا! سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ خلاصه پدرسوختگی. آن را شما برای ما بگذارید. چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم. گفتم ما از اول وارد این سیاست که شما میگویید نبودهایم امروز چون مقتضی است میگویم اسلام این نیست. والله اسلام، تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کردهاند.» اما خودم خاطرهای از امام در این زمینه دارم که بر این اضافه میشود. امام فرمود: «آقای قمی را آوردند پیش من نشست. پاکروان شروع کرد به این صورت مطلب را بیان کردن که سیاست یعنی دروغ، سیاست یعنی کلک، سیاست یعنی پدرسوختگی. شما در این کار دخالت نکنید. من دیدم که آقای قمی دارد آماده میشود که جواب بدهد. با پایم به او که کنارم نشسته بود زدم و نگذاشتم حرف بزند. فقط به پاکروان گفتم ما در این سیاستی که شما معنا میکنید هیچ وقت دخالت نداشتهایم. او که رفت. رو کردم به آقای قمی و گفتم که اینجا که جای حرف زدن نیست. ما حرفمان را بالای منبر میزنیم.» این چیزی بوده که بین امام و آنها گذشته. نه تعهدی بوده و نه نامهای. این را عرض کنم که از روزی که امام وارد زندان شدند تا روزی که آزاد شدند و به قم آمدند یک سطر و یک جمله از ایشان در آنجا موجود است: یکی اینکه وقتی امام را در روز ۱۵ خرداد دستگیر میکنند و قرار بازداشت را به ایشان نشان میدهند زیرش مینویسد: «بسمهتعالی. به این قرارداد اعتراض دارم. ۱۵/۳/۴۲» این یک مطلب است. دوم اینکه وقتی میآیند از امام بازجویی کنند آنطور که امام فرمودند یک روز مأمور ساواک با قلم و کاغذ میآید و میگوید: میخواهم بازجویی کنم که امام میگویند: بلندشو برو بیرون! قلم و کاغذت را بردار! من به شما جواب نمیدهم! او هم میرود. بعدا، بار دوم، با یال و کوپالی آمدند. عدهای از مقامات نظامی و درجهداران مختلف گفتند: ما از دادگاه نظامی آمدهایم و بهزودی محاکمه شما شروع میشود. میخواهیم از شما بازجویی کنیم. امام گفتند: من به بازجویی جواب نمیدهم برای اینکه شما استقلال ندارید و ارادهای از خودتان ندارید. گفت: پس همینها را بنویس! امام نوشتند: «چون استقلال قضایی در ایران نیست و قضات محترم تحت فشار هستند نمیتوانم به بازپرسی جواب دهم. روحاللهالموسویالخمینی» کل چیزی که از امام در دروان زندانشان موجود است همین است. امام نه تعهدی دادند و نه چیزی را امضا کردند. البته عرض کردم از یک شیخ مرتد کذّاب (نه دروغگو) که زندگیاش را با دروغ و کذب و خیانت ادامه داده جز این انتظار نیست. او دشمن امام است اما مایه شگفتی این است که کسانی امروز دارند او را تقویت میکنند که مدعیاند یادگار امام هستند، مدعیاند یار امام هستند و این عناوین را یدک میکشند که الحمدلله به نظر من، این موضوع کاملا ماهیت اینها را روشن کرد. میگوید:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
و قرآن هم خیلی زیبا میگوید که «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون» فکر میکنید همین که گفتند ما ایمان آوردیم دیگر مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ انقلاب اسلامی با خون شهدا، با خون بهترین جوانان این کشور به ثمر رسیده و هر کسی که در این انقلاب در هر مقامی باشد خدشهای داشته باشد، خلوصی نداشته باشد، خدا او را رسوا میکند. گاهی از ما میپرسند: چرا اینقدر در نظام جمهوری اسلامی، افراد بیآبرو شدند و ریزش کردند؟ به همین علت است که خلوص در اینها نیست و اینطور نیست که واقعا اعمال و رفتار و کارشان برای خدا باشد. قهرا خداوند هم اینها را رسوا میکند چون اگر غیر از این باشد خون شهدا هدر رفته. پای این انقلاب، خون کسانی ریخته شده که از همهچیز گذشتند و در بهترین دوران جوانیشان آمدند و راه شهادت را برگزیدند و به شهادت رسیدند. قهرا خداوند طبق وعدهای که داده به برکت انفاس قدسیه امام و خون شهدا، انقلاب و آرمانهای انقلاب را حفظ خواهد کرد و این توطئهگران، خودشان رسوا میشوند چنانکه رسوا شدند. امروز به نظر من حجت تمام شد. بعد از پخش دروغ پردازیهای این شیخ مرتد کذّاب کسانی که دم فرو بستند و کسانی که این را منتشر کردند کاملا نشان دادند که نه پیرو اماماند و نه نسبت به امام کوچکترین ارادت و علاقهای دارند بلکه دنبال این هستند که بهوسیله اینگونه افراد، خط امام و راه امام را زیر سؤال ببرند و همچنان که عرض کردم بتوانند آنچه را که منافع و اغراض و امیال نفسانی و شیطانی آنها تأمین میکند از این طریق بهدست بیاورند ولی خب اشتباه میکنند و خودشان را بیشتر میان مردم و در پیشگاه خدا روسیاه میسازند. از همه عزیزان تشکر میکنم. اگر سؤالی دارید در خدمتتان هستم.
خبرنگار: آنچه رهبری هم در این چند سال اخیر خیلی رویش تأکید داشتند تحریف امام بوده. با این توضیحاتی که دادید بین جریان اصلاحات و بحث تحریف امام و نفوذ میشود رابطهای برقرار کرد؟ آیا در انتخابات پیش رو هم باید به دنبال همینها در جریانی که از اصلاحات حمایت میکند بگردیم؟ در حالی که ۵ ماه بیشتر تا انتخابات نمانده کد شناختن جریانی که به دنبال تحریف امام و نفوذ هستند در این انتخابات چیست؟
آقای دکتر روحانی: این مسألهای است که خیلی میتواند برای ما راهگشا باشد که بتوانیم تشخیص بدهیم. برای تشخیص افراد نفوذی، افراد منافق و افرادی که دنبال به انحراف کشاندن خط امام و تحریف هستند نگاه کنیم به عمل و گفتههایشان. ممکن است در ادعا چنین جلوه بدهند که خیلی در جریان مسیر امام حرکت میکنند اما باید بینیم عملشان چیست؛ این خودش خیلی مهم است. امروز کسانی در رأس کارند که از یک سو از امام و رهبری دم میزنند و از سوی دیگر مثل آب خوردن، دستورات رهبری را نادیده میگیرند و نظریات امام را زیر سؤال میبرند و حرکت و رفتارشان برخلاف خواستهها و آرمانهای امام و در حقیقت خواستههای قرآن است. امام تعبیری دارند (ای کاش عین دستخط امام را آورده بودم) که میفرمایند: «هرگونه سازش با ظالم راه جهنم است. سازش با ظالم جهنمی، جهنمی شدن است» و به اصحاب خودش در حوزه علمیه قم خطاب میکند و میگوید: مراقب باشید شما از جهنمیها نباشید. امروز کسانی که راه سازش با امریکا را در پیش گرفتند برخلاف نظر امام راه جهنمی را در پیش گرفتند و خب معلوم است که اینها حالا هرچه هم بگویند «امام»، نشان میدهد که دروغ و تزویر است و یا کسانی که به ظاهر دم از امام میزنند اما سرمایهداری، اشرافیگری و حقوقهای نجومی را تأیید، تقویت و توجیه میکنند عملشان نشان میدهد که اینها از راه امام دور و جدا هستند و کسانی که امروز سازش با امریکا و مسأله برجام را به عنوان یک حرکت به اصطلاح سرنوشتساز جلوه میدهند که کشور ایران را نجات داد و در حقیقت میخواهند با دروغ، کار و ضربهای را که به کشور وارد شده درست جلوه بدهند در خط امام نیستند. بنابراین تنها نکتهای که الان میتواند برای من و شما حجت باشد عمل و رفتار افراد است و اینکه چقدر گفتارشان با کردارشان، حرفشان با عملشان همخوانی دارد و اگر به این موضوع دقت کنیم خیلی چیزها برای ما روشن میشود و خیلی افراد شناخته میشوند.