مصاحبه با حجت‌الاسلام دکتر سید حمید روحانی

س: نظر شما درباره تظاهراتی که در چند هفته اخیر علیه بی‌حجابی صورت گرفته چه می‌باشد؟ 
ج: بسم الله الرحمن الرحیم ـ رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقه قولی.
با سلام و تحیت به پیشگاه حضرت امام خمینی متع الله المسلمین بطول بقاء وجوده الشریف و طلب رحمت و رضوان برای شهدای عزیز اسلام و درود بر امت حزب‌الله و رهروان راستین راه امام و آرزوی موفقیت برای رزمندگان عزیز و ایثارگر جبهه حق علیه باطل باید عرض کنم که: استنکار و ابراز انزجار در برابر زشتی‌ها، قانون‌شکنی‌ها و اعمال خلاف اسلام یک وظیفه اسلامی است که بر عهده هر مسلمان متعهدی قرار دارد که خود را در برابر اسلام و انقلاب اسلامی مسئول می‌داند.
گفتن ندارد ملتی که با بیش از ۹۸% آرا خواستار نظام جمهوری اسلامی شده است، مسلما فقط اسم و عنوان «جمهوری اسلامی» را نمی‌خواسته است بلکه اجرای احکام و قوانین اسلامی را خواستار است و این هدف مقدس را دنبال می‌کند که حکومت خدا بر مردم، برقرار گردد. قانون خدا لازم‌االاتباع و مورد اجرا باشد، اکنون اگر ببینید که مشتی بی‌خبر از اسلام و انقلاب می‌خواهند با بی‌بند و باری، با بد حجابی، با زشت پوشی آراء و اهداف، ملتی را دستخوش هوس‌باز‌ی‌های خود قرار دهند و مقدسات مردم را به بازی بگیرند. ساکت نمی‌نشینند و بی‌تفاوت نمی‌مانند. صدا به اعتراض بلند می‌کنند، ابراز تنفر و انزجار می‌کنند و از مسئولان نظام جمهوری اسلامی تعقیب، کیفر و مجازات متخلفین را طلب می‌کنند. منتهی این اعتراض و ابراز تنفر و انزجار، باید در چارچوب مقررات اسلامی صورت گیرد و از مرز تقوا بیرون نباشد و باید توجه داشت هر گونه تظاهراتی که طبق موازین و مقررات جمهوری اسلامی نباشد از نظر اسلام محکوم است.
چنان که همین تظاهرات و راهپیمایی‌هایی که در این چند هفته اخیر به اصطلاح علیه بدحجابی و زشت‌پوشی صورت گرفته، نه با مقررات نظام جمهوری اسلامی مطابقت داشت و نه با اصول و قوانین اسلامی وفق می‌داد و نه با موازین انسانیت تطبیق می‌کرد. زیرا اولا از وزارت کشور اجازه تظاهرات و راهپیمایی کسب نشده بود. اگر بنا باشد آنهایی که خود را حزب‌الله و وفادار به نظام جمهوری اسلامی می‌دانند، بدون جلب موافقت وزارت کشور دست به تظاهرات بزنند، از لیبرال‌ها و دیگر مخالفان چگونه می‌توان انتظار داشت که مقررات جمهوری اسلامی را رعایت کنند و بدون اجازه وزارت کشور به تظاهرات و گردهمایی‌ها دست نزنند؟ و باید توجه داشت که قوانین و مقررات اسلامی و نظام جمهوری اسلامی استثنابردار نیست و این طور نیست که یک عده به عنوان نور چشمی و فرزندان حزب‌الله از این مقررات مستثنی باشند. هر کاری که دلشان می‌خواهد بکنند. هر راهی که دلشان می‌خواهد بروند. به چراغ قرمز اعتنا نکنند، از خط ویژه عبور کنند، خارج از صف و نوبت، متاع مورد درخواست خود را بگیرند و بدون اجازه از وزارت کشور به تظاهرات و راهپیمایی‌ها و غیره دست بزنند. چون «حزب‌الله» هستند، اگر واقعا حزب‌الله هستند باید بیش از دیگران به قوانین و مقررات اسلام و جمهوری اسلامی پایبند و مقید باشند. مثلی است معروف که «احترام امامزاده را متولی باید حفظ کند» اگر وفاداران به نظام جمهوری اسلامی از مقررات این نظام مستثنی باشند پس این مقررات برای چه کسانی است؟ آنهایی که این نظام را قبول ندارند و با نظام جمهوری اسلامی مخالفند؟! آیا انتظار داریم آنها بیایند به مقررات نظام جمهوری اسلامی احترام بگذارند؟! بنابراین نخستین اشکال و ایرادی که این تظاهرات داشت این است که خلاف قانون بود، خلاف مقررات وزارت کشور بود، یک عده بر خلاف مقررات به خیابان‌ها ریختند و به اسم استقرار قانون، قانون‌شکنی کردند و مقررات نظام جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشتند. دوم اینکه این تظاهرات با اصول اسلام مطابقت نداشت زیرا که با ضرب و هتک و اهانت افراد همراه بود و اسلام هرگز اجازه نمی‌دهد که مسلمانی حتی یک سیلی به گوش گناهکاری بزند، مگر آنجا که قانون شرع حکم آن را معین کرده است. اگر کسی در انظار روزه‌خواری کرد، می‌خوارگی کرد، با لباس جلف و وقیح عفت عمومی را جریحه‌دار کرد، مردم حق ندارند به او دست درازی کنند، حتی اگر یک سیلی به گوش او بزنند، خود نیز مجرمند و باید مجازات شوند، مردم نمی‌توانند او را ارشاد کنند و در صورتی که شرایط امر به معروف و نهی از منکر را بدانند، او را نهی از منکر کنند و اگر متنبه نشد او را به مسئولان مربوطه تسلیم نمایند و این مراجع قضایی هستند که باید درباره جرم او تصمیم بگیرند و او را حد بزنند، ‌نه مردم کوچه و بازار.
سوم اینکه این تظاهرات نه تنها با اصول اسلامی بلکه با موازین انسانی نیز مغایر بود، زیرا با حرکت‌های نامتناسب و وحشیانه‌ای که عده‌ای در این تظاهرات از خود نشان دادند، موجب ترس و وحشت زنان و کودکانی که در خیابان‌ها در رفت و آمد بودند، می‌شد و این ننگ‌آور است که در نظام جمهوری اسلامی، مردم در کوچه و بازار و حتی در محل کار خود احساس ناامنی کنند.
وقتی که ما می‌بینیم که در صدر اسلام آنگاه که از پای یک زن اهل ذمه خلخالی را بیرون می‌کشند حضرت امیر المؤمنین علیه السلام تا آنجا ناراحت و متأثر می‌شوند که ـ بنابر روایات وارده ـ می‌فرمایند اگر مسلمانی از این غصه بمیرد، بر او ملامتی نیست، پیروان آن حضرت چگونه می‌توانند این همه تعرض‌های نابجایی که به افراد ـ هر چند گناهکار و مجرم ـ در خیابان‌ها، در مغازه‌ها و حتی در مطب دکتر، می‌شود، تحمل کنند و به آن راضی باشند؟!
چهارم اینکه این‌گونه تظاهرات ناموزون، مایه بدنامی حزب‌الله می‌گردد و در حقیقت حزب‌الله را منفور می‌کند. حزب‌الله کسی است که اعمال، رفتار و گفتارش کاملا با موازین اسلامی مطابقت داشته باشد، نه هرج و مرج‌طلبی و آشوب‌گری و تعرض وحشیانه به مردم. حزب‌الله سمبل نظم و اخلاق است.
من صریحا اعلام می‌کنم آنهایی که در خیابان‌ها و محل کار مردم، به افرادی حمله کردند و به افرادی دست درازی کردند و اهانت و جسارت کردند، اینها حزب‌الله نیستند.
پنجم اینکه این‌گونه حرکت‌ها و تظاهرات غیر مسئولانه، راهگشای حرکت‌های ارتجاعی و مرموزانه عناصر ضد انقلاب است که بتوانند به هر بهانه‌ای به خیابان‌ها بریزند و به اسم حزب‌الله مزاحم مال و ناموس مردم شوند و زیان‌های جبران‌ناپذیری به بار آورند. من به مسئولان جمهوری اسلامی هشدار می‌دهم که اگر جلوی این‌گونه اعمال افراد غیر مسئول و ناآگاه را نگیرند، فردا عناصر ضد انقلاب و توطئه‌گر به اسم تظاهرات علیه بی‌حجابی، ریش تراشی، گران‌فروشی و یا به بهانه دیگری با قیافه حزب‌اللهی ضربه‌های سنگین و جبران ناپذیری وارد خواهند کرد.
ششم آنهایی که به این‌گونه تظاهرات دست می‌زنند، آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تز امریکایی: «اسلام منهای روحانیت» را دنبال می‌کنند. در شرایطی که رهبر این مملکت، مرجع تقلید و مجتهد جامع‌الشرایط می‌باشد و کاملا آنچه را که در کشور می‌گذرد، زیر نظر دارد و رئیس جمهور، رئیس مجلس و بسیاری از نمایندگان و وزرا مخصوصا وزیر کشور، از علما و روحانیون می‌باشند، یک عده کاسه از‌آش داغ‌تر، علی‌رغم مخالفت وزیر محترم کشور بخواهند به اصطلاح از احکام خدا دفاع کنند و قوانین قرآن را جاری کنند، بدون آنکه بدانند به چه شیوه‌ای باید عمل کرد، این پشت کردن به روحانیت است و پیروی از همان سیاستی است که می‌گوید قرآن را بگذار جلو و بدان عمل کن، دیگر چه احتیاجی به روحانی داری؟!!
هفتم اینکه این تظاهرات خودسرانه و غیر مسئولانه دهن کجی به دولت بود و بازگو کننده این موضوع که دولت قدرت جلوگیری از بدحجابی و زشت پوشی را ندارد. در صورتی که چنین نیست و اگر لازم باشد دولت با یک اطلاعیه می‌تواند به این بی‌بند و باری‌ها پایان بخشد و بی‌بند و بار‌ها را به رعایت یک سلسله مسائل مجبور سازد، لیکن راه اصلاح این نیست و دولت می‌داند که با زور و جبر و با تهدید و ارعاب نتوان جامعه را اصلاح کرد.

س: آیا سرکوب، روش مبارزه با انحطاط فرهنگی و بدحجابی می‌تواند باشد؟!
ج: مسلما نه. روش زورمداری نه تنها ریشه انحطاط و فساد را نمی‌خشکاند، بلکه موجب ریشه‌دار‌تر شدن آن می‌شود و باید عرض کنم اگر قرار بود تا ۲۰ سال دیگر بد حجابی و بی‌بند و باری برای از میان برود. این تظاهرات نابجا و کارهای غیر اسلامی که در یکی، دو سال اخیر علیه بدحجابی صورت گرفت، موجب شد که روش بی‌حجابی و بدحجابی به صورت عقده‌ای چرکین درآید و برای نیم قرن دیگر در ایران ادامه یابد. و اینجاست که به نظر برادر عزیزم حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی می‌رسیم که در سال گذشته در خطبه نماز جمعه اعلام داشت که شعار «مرگ بر بی‌حجاب» را امریکایی‌ها به در و دیوار می‌نویسند.
و راستی اگر با شعار «مرگ بر… » می‌توان فرهنگ بی‌فرهنگ‌ها را تغییر داد خوب است که یک روز همگی ما راه بیافتیم و با شعار «مرگ بر گرانفروش، مرگ بر احتکارچی، مرگ بر رشوه‌خوار، مرگ بر نزول خوار، مرگ بر بی‌نماز، مرگ بر دروغ‌گو، مرگ بر شراب‌خوار، مرگ بر زناکار» کار همه اینها را یکسره کنیم و کشور را یک باره اصلاح کنیم!
اگر رضاخان با زور سرنیزه توانست ریشه حجاب را بکند، اینها نیز با چماق و فشار می‌توانند ریشه بی‌حجابی و بدحجابی را بکنند و جلوی بی‌بند و باری‌ها را بگیرند.
و باید دانست که اصولا هیچ اندیشه و منطقی در دنیا با زور و فشار پیش نمی‌رود و اساسا در مکتبی که منطق باشد، زور معنی ندارد، مکاتبی که در دنیا با زور و فشار بر مردم تحمیل می‌شود، برای این است که در آن مکاتب، منطق نیست و یا منطق آن ضعیف است و جز از راه تحمیل راهی ندارد. لیکن اسلام منطق دارد به فرموده امام، قرآن، کتاب انسان سازی است و انسان‌سازی با زورمداری منافات دارد. اسلام، دین چماق نیست، دین منطق است. دین ارشاد است و با برنامه سازندگی و انسان‌ساز خود، منحرفان و گمراهان را از بیراهه و انحراف نجات می‌دهد و به مسیر سعادت و تکامل هدایت می‌کند. البته در اسلام برای آنهایی که دچار مرض‌های روحی هستند و جز با عمل جراحی، راه علاجی برای آنان نیست. اسلام حد معین کرده است؛ لیکن حد را حاکم شرع که پزشک متخصص روحی است، باید جاری کند. نه افراد بی‌سوادی که از علم پزشکی اصلا سر در نمی‌آورند. اگر برادر یا خواهر شما دندان درد داشت او را پیش پزشک می‌برید، هیچ انسان عاقلی که از رشته پزشکی سر درنمی‌آورد، هیچ گاه انبر دست نمی‌گیرد که دندان کسی را که از درد دندان رنج می‌برد بکشد.

س: آیا به نظر شما تظاهراتی که به اسم مبارزه با بدحجابی صورت می‌گیرد، یک جریان است؟
ج: باید به خاطر داشت که به فرموده امام اسلام همیشه از دو دسته ضربه خورده است: عالم متهتک و جاهل متنسک. جاهل متنسک، همان مقدس‌مآب‌هایی هستند که قوانین و احکام خدا را طبق سلیقه و عقیده خود ارائه می‌دهند. اگر حکمی از احکام اسلام با سلیقه، ذوق و عقیده آنها جور آمد، آن حکم جایز است و اگر جور نیامد حتی اگر امام معصوم هم بگوید جایز است، آنها آن را حرام می‌دانند و با نگاهی گذرا به تاریخ اسلام، می‌بینیم که عمده بدبختی‌ها در جامعه اسلامی از ناحیه آنهایی بوده که اسلام را طبق سلیقه و عقیده خود، توجیه و تفسیر می‌کرده‌اند. در جنگ صفین آنهایی که رویاروی حضرت علی (ع) ایستادند و فرمان حضرت علی (ع) زیر پا گذاشتند و در نتیجه موجب شکست آن حضرت شدند، ‌همین مقدس‌مآب‌هایی بودند که طبق سلیقه و عقیده آنان جنگیدن با لشکر معاویه که قرآن را بالای دست‌هایشان بلند کرده بودند و همانند صدام صلح می‌خواستند، جایز نبود و هر چه حضرت امام علی (ع) هشدار داد که این قرآن بالای دست گرفتن‌ها، یک ترفند و نیرنگ است، اعتنا نکنید و به جنگ ادامه دهید، ‌مقدس‌مآب‌ها زیر بار نرفتند؛ چون طبق سلیقه آنان این کار خلاف شرع بود و بی‌احترامی به قرآن می‌شد!
این شیوه فاجعه‌بار در طول تاریخ اسلام تا به امروز هر روز به صورتی ادامه داشته و اکنون نیز ادامه دارد. اکنون نیز عده‌ای از عناصر مقدس‌مآب دگم، ضمن آنکه دم از امام و ولایت فقیه می‌زنند ـ همان طور که خوارج در برهه‌ای دم از حضرت علی می‌زدند ـ تلاش می‌کنند که نظریات شخصی، باورهای موروثی و اعتقادات عوامانه خود را به اسم اسلام و امام پیاده و اجرا کنند! آن روز خوارج حضرت علی (ع) را به خاطر آنکه فرمود: قرآنی که معاویه بالای دست بلند کرده، برای فریب کاری است به آن اعتنا نکنید. کافر خواندند و به روی آن حضرت شمشیر کشیدند و امروز نیز وقتی تظاهرات ضد بی‌حجابی با مخالفت وزیر کشور روبه‌رو می‌شود، عده‌ای با کمال وقاحت علیه روحانی متعهد، حجت‌الاسلام برادر ناطق نوری شعار می‌دهند و به ایشان توهین می‌کنند و حتما اگر با ایشان مواجه شوند به روی ایشان چماق می‌کشند، چون به نظر آنها ـ که خود را تافته جدا بافته‌ای می‌دانند ـ تظاهرات علیه بدحجابی احتیاج به اجازه از وزارت کشور ندارد و زدن و کوبیدن و حتی اگر جرأت کنند کشتن آنها که حجاب را درست رعایت نمی‌کنند، بنا بر عقیده و سلیقه آنها نه تنها جایز، بلکه واجب است و خیلی هم ثواب دارد.
سلیقه و عقیده موروثی مقدس‌مآب‌ها این است که تنها با چادر می‌توان حجاب داشت و هر کسی که چادر بر سر نداشته باشد هر چند با روپوش و روسری باشد و رعایت لازم را کرده باشد، از نظر آنان بی‌حجاب است!
از این رو، می‌بینیم که در برابر فتاوا و آرای فقها و مراجع اسلام که چادر را شرط حجاب نمی‌دانند، می‌ایستند و یا آنکه آن را به صورتی توجیه می‌کنند و سلیقه شخصی و موروثی خود را در این زمینه به اسم حکم خدا و قانون اسلام، جا می‌زنند.
خواهری را به جرم آنکه چادرش را به علت گلی شدن، ساعتی از سر برداشته بود، با وجود آنکه روسری و روپوش داشته و حجابش کاملا محفوظ بود، از امور تربیتی منطقه ۱۹ آموزش و پرورش بیرون کردند، از یکی از مسئولان آن منطقه سؤال کردم این خواهر را به چه جرمی اخراج کردید؟ پاسخ داد: درست است که از نظر شما خلافی نکرده است، لیکن از نظر ما حزب‌اللهی‌ها، چادر نداشتن جرم محسوب می‌شود!
می‌بینید که مقدس‌مآبی زیر سرپوش حزب‌اللهی این‌گونه بروز می‌کند و در برابر فتاوا و نظریات فقها و مراجع اسلام فتوا صادر می‌کند و ضمنا حزب‌اللهی‌ها را که پیروان راستین ولایت فقیه هستند، این‌گونه بدنام می‌سازد.
از طرف دیگر عناصر ضد انقلاب و توطئه‌گر با تشویق و ترغیب برخی خانم‌ها به بدحجابی، زشت‌پوشی، آرایش نامناسب و بی‌بند و باری می‌کوشند که آنان را به سوی فساد و فحشا سوق دهند و از رشد تکامل و قرار گرفتن آنان در صف انقلاب اسلامی جلوگیری کنند تا زمینه فساد اخلاقی و مفاسد اجتماعی در جامعه رشد کند و جوان‌ها به جای رو آوردن به جبهه‌ها و صحنه‌های ایثارگری، خدای نخواسته به مجالس شب نشینی و عیش و نوش کشیده شوند و از طرف دیگر، دست‌های مرموزی تلاش دارد با تشویق زن‌ها به خانه نشستن و آشپزی و خانه‌‌داری، خواهر‌های مسلمان ما را از صحنه انقلاب بیرون براند و به دست آنها زمینه راحت‌طلبی، عافیت‌طلبی و دوری‌گزینی مردها از صحنه‌های ایثارگرانه را فراهم سازد و در حقیقت این دو جریان یک منظور و یک هدف را دنبال می‌کند: بیرون راندن خانم‌ها از صحنه انقلاب و به دنبال آن بیرون بردن مردها از صحنه انقلاب به وسیله آنها، این است خواب خرگوشی که استعمار در شرایط فعلی برای زنان و مردان این کشور دیده است.

س: به نظر شما راه مبارزه با بدحجابی چیست؟
ج: انقلاب فرهنگی. آشنا کردن هر چه بیشتر مردم به ایدئولوژی اسلامی، بازگو کردن هر چه بیشتر فلسفه حجاب در اسلام و فهماندن این نکته به خانم‌ها که اسلام با سفارش حجاب پیش از آنکه مصالح اجتماعی را در نظر بگیرد، مصالح خود خانم‌ها را در نظر داشته است و نمی‌خواسته که شخصیت آنها تحت‌الشعاع جلوه‌های ظاهری و فریبنده آنان واقع شود و آلت دست هوسران‌ها قرار بگیرند. البته این برنامه یک روزه پیاده نمی‌شود و به بار نمی‌نشیند. زمان می‌برد و در دراز مدت می‌توان از آن نتیجه گرفت.
آنها که بیش از نیم قرن دچار تبلیغات فریبنده غربی بوده‌اند و به بی‌حجابی و بی‌بند و باری خو گرفته‌اند، یک روزه اصلاح‌پذیر نیستند. و آنچه که در اینجا مطرح است، اینکه رسانه‌های گروهی، دستگاه‌های تبلیغاتی به ویژه مطبوعات نظام جمهوری اسلامی در پیشبرد ایدئولوژی اسلام و زدودن فرهنگ غربی چه گام‌های اصولی و اساسی برداشته‌اند؟
والسلام علیکم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *