گزیده‌هایی از سخنرانی دکتر سید حمید روحانی در همایش “دهه خط امام” در قرارگاه عمار ـ برگرفته از رجانیوز ـ ۱۱ خرداد ۱۳۹۱

روسری مسلمان را در کشورهای اروپای تحمل نمی کند یعنی در مرحله سقوط قرار گرفته است…

* * *

 … امروز باید به جریان انحرافی پرداخت که سعی می‌کند آرمان‌های امام را دفن و به مقام معظم رهبری پشت کند…

* * *

فرا رسیدن ماه خرداد و ایام ارتحال معمار انقلاب اسلامی، بهانه ای شد تا قرار گاه عمار با برگزاری سلسله نشست‌هایی با عنوان “دهه خط امام” به بررسی ویژگی های گفتمانی “خط امام” بپردازد. به گزارش رجانیوز، در هشتمین نشست از این سلسله همایش، حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی و نویسنده کتب تاریخی مرتبط با زندگی حضرت امام و انقلاب اسلامی به سخنرانی پرداخت.

وی گفت: با نگاهی به تاریخ کشورمان می بینیم که طاغوتیان و زورمداران و اسکتبار جهانی که در ایران حضور و نفوذ داشتند همیشه مترصد این مسئله بودند که بتوانند ملت ها را به یاس و ناامیدی بکشانند. ناامیدی، سردی سستی و سرخوردگی را در جامعه حاکم کنند و به ملت ها بباورانند که از شما کاری ساخته نیست، شما باید به قدرتها وابسته باشد. از خودتان اراده ای ندارید نمی توانید روی پای خود بایستید. نمی توانید برنامه های خودتان و آرمانهای خودتان را جلو ببرید. به همین دلیل است که می بینید نویسندگان طاغوتی، تاریخ نویسان وابسته به استکبار جهانی، فراماسونها، مارکسیست ها وقتی در کشور ما دست به نگارش تاریخ زدند سعی کردند که پیرامون نهضت های اسلامی و مردمی به گونه ای تحلیل و وانمود کنند که انگار دست بیگانه در کار بود که چنین حرکتی به وقوع پیوست.

شما در ایران در تاریخ صد و صدوپنجاه سال گذشته نهضتی را نمی بینید که از سوی مردم، از سوی روحانیت به وقوع پیوسته باشد و تاریخ نویسان طاغوتی آن را به زیر سوال نبرده باشند. از نخستین حرکتی که از سوی علما در ایران صورت گرفته مانند حرکت آیت اله ملا علی کنی (اعلی الله مقامه) علیه فراماسونری، حرکت علما علیه قرار داد رویتر. حرکت علما علیه قرارداد رژی، نهضت عدالت خواهی و به اصطلاح مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، حرکت مدرس، حرکت سیدجمال الدین اسدآبادی و… هر کدام را که ورق می زنید در این کتابهای به اصطلاح تاریخی ای که به دست فراماسونها، مارکسیست ها و ماسون زده ها و چپ زده ها نوشته شده، می بینید درآ یا پای انگلستان را وسط کشیدند. اگر علیه روسیه و تزار بود گفتند انگلستان در این حرکت نقش داشته. اگر علیه انگلستان بوده گفتد روسیه تزاری این حرکت را تدارک دیده. چرا؟ برای این اینکه ملت ها امیدوار نشوند. این امید در میان ملتها پدید نیاد که پس ما هم می توانیم کاری بکنیم. ما هم می توانیم در مقابل قدرت ها بایستیم. به خاطر اینکه چنین امیدی را در دلها بکشند و توده ها را سرخورده و مایوس سازند…

…می بینیم که تاریخ نویسنان طاغوتی چنین ماموریتی را به بهترین نحوی یاشاید باید گفت به بدترین نحوی به انجام رساندند. نه تنها نهضت ها را زیر سوال بردند بلکه نقش مردم را در نهضت ها نادیده گرفتند، حتی رهبران نهضت ها را. هیچ عالم دینی را نمی بیند که در نهضتی رهبری کرده باشد یا دخالت کرده باشد و او را زیر سوال نبرده باشند. از میرزای شیرازی که ادعا کردند این مرد نعوذ بالله دروغگویی بود و او حکم تنباکو نداد فلان ملک التجار اصفهانی این فتوا را جعل کرد و او هم به ریش گرفت، تا آیت اله کاشانی. همه اینها را یکایک به نحوی زیر سوال بردند تا این درسی باشد برای هر روحانی که در سیاست دخالت نکند و گرنه سرنوشت این است. درباره سیدجمال یک وقت من بررسی کردم بیش از هفتاد نوع تهمت و افترا به او نسبت دادند. به خاطر این که روح امید را در مردم بخشکانند. این بزرگترین نقشه و نیرنگی بوده که این جنایتکاران و تحریف گران تاریخ به درستی انجام دادند…

… این موضوع برای همه پذیرفته شده بود که اگر ملتی می خواهد مبارزه کند باید به یک قدرتی وابسته باشد. بدون وابستگی به یک قدرت خارجی، به یک ابرقدرت نمی شود وارد مبارزه شد. آنهایی که مقداری به اصطلاح باورمند به دین بودند معتقد بودند که چون شوروی آنتی مذهب است، خیانتکار است و وفادار به پیروان خودش هم نیست، باید به غرب اتکا داشت. غرب و انگلستان هم که کفتار پیر فزون خواه و غارتگر است اما امریکا یک چهره آزادی خواه است پس باید با او ارتباط داشت و در چارچوب سیاست حرکت کرد.

وقتی کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ در ایران احیا شد هیچ کدام از این گروه هایی که در صحنه سیاسی حضور داشتند مانند جبهه ملی مانند و نهضت آزادی و آنهایی که دم از پان ایرانیسم می زدند، آنهای که دم از ناسیونالیسم می زند، آنها که نشریه خاک و خون داشتند، آنهایی که شعار می دادند چو ایران نباشد تن من مباد، هیچکدام نفس نکشیدند، تنها کسی که در آن مقطع فریاد زد و روشنگری کرد امام امت بود. اما چرا سکوت کردند؟ حرفشان این بود که هرگونه موضع گیری علیه کاپیتولاسیون، علیه امریکاست و ما اگر خواسته باشیم با یک ابرقدرتی ارتباط نداشته باشیم، سیاست آن ابرقدرت را لحاظ نکنیم، نابودمان می کند…

…اولین کاری که امام در آغاز نهضت خودش انجام داد در سال ۱۳۴۱ روحیه دادن به مردم بود. اعتماد به نفس برای مردم بود. سعی کرد که مردم را به خود باوری برساند و بگوید شما می توانید روی پای خودتان بایستید و می توانید بدون وابستگی به هیچ قدرتی راه وهدف و ایده و آرمان خودتان را جلو ببرید. و این نخستین ویژگی خط امام بود که خودباوری و اعتماد به نفس را در ملت ما زنده کرد. ملت ما را از هیچ بودن و پوچ بود و بی هویتی رهایی بخشید. دومین کاری که امام انجام داد استواری این اندیشه بود که ملت ها شما می توانید بدون اتکای به یک قدرت خارجی حرف خودتان را بزنید. این تز استعماری که ما بدون وابستگی به یک قدرت خارجی نمی تواانیم مبارزه کنیم این غلط است. این پندار اشتباه است…

… سومین کار امام آگاهی دادن توده ها بود. یکی از حربه هایی که استعمارگردان در دستشان داشتند این بود که هر شخصیت یا رهبری که از او  احساس خطر می کردند فورا علیه او به جو سازی دست می زدند. او را در میان مردم به زیر سوال می برند و ضایع و بی اعتبار می کردند و در نهایت خانه نشینش می کردند. مردم هم به دلیل عدم آگاهی تحت تاثیر قرار می گرفتند و باورشان می آمد که این شخصیت دچار نقص و کاستی است. به او پشت می کردند و او در میان مردم ضایع می شد.

مثلا شیخ فضل اله نوری را مردم ایستادند و نگاه کردند و او را به دار کشیدند که سیزده رجب سالروز شهادت اوست، آسان اعدام شد. اول او را ساقط کردند. طرفدار استبداد، مخالف آزادی، وابسته به دربار محمدعلی شاه، مرتبط با روسیه است و این تهمت ها را جا انداختند و مردم را نسبت به او بدبین ساختند بعد توانستند او رااعدام کنند. امام یکی از برنامه هایش این بود که از روز نخست سعی کرد به مردم آگاهی و رشد بدهد و آنها را به بلوغ سیاسی برساند. از ساده اندیشی و از تاثیرپذیری از شایعات دور کند…

ویژگی دیگر امام دعوت ملت به وحدت بود، یکدلی بود. دشمنان ما با شیوه های مختلفی تلاش کرده بودند که ملت ما را  در مقابل هم قرار دهند. مسئله سنی، شیعه و کرد و فارس و ترک و عرب و عجم و بافته ها و جوکهایی که می ساختند. در چنین شرائطی امام، ملت را یکپارچه ساخت. اندیشه های ارتجاعی، نژادپرستی و ناسیونالیسی را از مردم دور کرد. دعوت ملت به وحدت و اتحاد اسلامی بزرگترین رسالتی بود که امام انجام داد. این ملت وقتی متحد شدند دیدیم که چه حماسه ای آفریدند…

امام فریاد بازگشت به اسلام سر داد

در شرایطی که بسیاری باور کرده بودند که اسلام دیگر آن دینامیسم لازم را برای به حرکت درآوردن توده ها ندارد. دوران اسلام مداری تمام شده و حالا یا باید برای پیشبرد آرمان های مردمی به ایسم های وارداتی اتکا کرد. یا اینکه خیلی می خواهیم منت سر اسلام بگذاریم و اسلام را هم پذیرا باشیم باید التقاطی فکر کنیم و اسلام را با اندیشه های شرق و  غرب و ایسم های وارداتی خلط کنیم تا بتواند این اسلام در جامعه روی پای خودش بایستد. وضع اینگونه بود. امام در چنین شرایطی آمدند و با اتکای به اسلام، توده ها را به سوی اسلام کشاندند و از آن ایسم ها و مکاتب وارداتی دور کردند…

…اتکا به اصل ولایت فقیه ششمین ویژگی خط امام است. امام در این زمینه با روشنگریهای خودش و با شیوه انقلابی خودش توانست مسئله ولایت را برای مردم به درستی روشن سازد…

… دوری گزینی از هرگونه بند و بست و مذاکرات پشت پرده و سازش با دشمن از دیگر ویژگی خط امام بود. از روزی ک نهضت را آغاز کرد نه تنها با دشمنان و زورمداران حاضر نشدند روبرو شوند و گفت وگو کنند بلکه حتی حاضر نشدند حرف آنها را بشوند… امام با الهام از راه حسین، راه مقاومت و پایداری را انتخاب کرد…

…ویژگی دیگر امام که باید اول عرض می کردم قیام لله بود. حرکتی که جهت شوکت قدرت و مقام باشد نمی تواند برای خدا باشد. کسانی که نفسانیت دارند، شهرت و قدرت بر انها چیره شده دیدیم در همین دوران انقلاب در چه منجلابی افتادند. و سقوط کردند. امام در نخستین گام از مردم عنصرهایی ساختند که در پانزده خرداد جان بر کف دست گرفتند و آنگونه فدارکای کردند و مظلومانه به شهادت رسیدند. مردمی نبودند که برای آب و نان و کار و شغل و مسکن و مقام قیام کرده باشند. حسین گونه برای دفاع از اسلام، برای دفاع از ولایت برای دفاع از حسین زمان به صحنه آمدند. «الله ولی الذین امنول یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیاءهم الطاغوت یخرجونم من النور الی الظلمات».

…امروز هم این دو خط وجود دارند. کسانی که در خط نور و خدا هستند توده ها را به سوی نور و رستگاری و پیشرفت و موفقیت و در راه سعادت و سربلندی حرکت می دهند و امید را در دلها زنده می کنند. اما آنهایی که در مسیر باطل حرکت می کنند اینها هنوز هم سعی می کنند جوانان ما را ملت ما را به تباهی بکشانند. به گمراهی بکشانند. ناامید کنند. در این سی سالی که از انقلاب می گذرد بعضی از اساتیدی که ولی شان طاغوت است چه کار می کنند؟ نسل جوان را از نو و نورانیت و امید دور می‌کنند و بسوی تاریکی می کشانند. مثلا می گویند این انقلاب را امریکا ایجاد کرد. امریکا و سران امریکا در کجا جمع شدند تصمیم گرفتند شاه را بردارند. شاه داشت ایران را به دروازه تمدن می رساند، ترسیدند و او را برداشتند! می خواهند به این جوان بباوارند که تو نبودی که انقلاب کردی، امریکا بود، امریکا آنقدر قدرت دارد که می‌تواند یک ملت را به حرکت درآورد.

آمریکا اگر چنین قدرتی دارد چرا امروز نمی آید ملت ایران را علیه نظام جمهوری اسلامی به حرکت درآورد؟ چرا نمی‌تواند ملت سوریه را به حرکت درآورد؟ چرا در سوریه برای سرنگونی نظام آنجا مجبور است انفجار به وجود بیاورد و کودکان مردم را به خاک و خون بکشاند؟ اگر نقلاب مصر زیر سر اوست و او توانسته چنین حرکتی را به  وجود بیاورد چرا این حرکت را در سوریه نمی تواند عملی بکند؟

آنهایی که در مسیر کفر هستند و ولی شان طاغوت است سعی می کنند با این گونه سم پاشی ها نسل جوان ما را به گمراهی بکشانند، به سوی طلمت و جهالت ببرند… تا ملت ها امید بر آنها پدید نیاید. تا اراده پولادین ملت ها جلوه گر نشود. سرخورده و مایوس بمانند. امام کاری کرد که تا قیامت این کار امام و این حرکت امام را نمی توانند خاموش کنند و درهم بشکنند…

… اگر بخواهم نقش بیداری اسلامی را در خنثی کردن حوادث بعد از انقلاب در این فرصت کوتاه فهرست وار هم عرض کنم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. اما در این فرصت به دو موضو ع اشاره می‌کنم. یکی از جریانهای بسیار خطرناکی که آگاهی ملت آن جریان را با شکست مواجه ساخت و دشمن را ناکام گذاشت جریان فتنه ۸۸ بود. این فتنه بسیار حساب شده بکار گرفته شده بود. روی  افرادی که بازیگر صحنه شده بودند سالها کار شده بود. کاملا اینها را مسخ کرده بودند. همه جریانها و احزاب را هم گرد آوده بودند. آدم یاد جنگ احزاب در دوران رسول خدا می افتد. از بهایی ها تا منافقین، سلطنت طلب ها، تجزیه طلبان، همجنس بازها، هر کسی را که نسبت به نظام جمهوری اسلامی مسئله دارد آنها را جمع کردند. رسانه ها و بودجه ها را هم به صحنه  آوردند اما چه شد که این جریان و این فتنه خطرناک با شکست مواجه شد؟

این بیدرای ملت بود. باید عرض کنم که جریان انحرافی سالهای بعد از فتنه به مراتب از جریان فتنه ۸۸ خطرناک تر بود. این بار کسانی آمده بودند برای به بیراهه کشاندن نهضت امام که به ظاهر اهل صلاح و فلاح بودند. دعای سمات عصر جمعه شان تا خانه همسایه ها می رفت…

…فکر میکنید اینکه بگویند ما با ملت اسرائیل دوست هستیم جمله ساده ای است؟ این به رسمیت شناختن اسرائیل بود. یعنی ما این کشور را با نام اسرائیل قبول داریم اما با سرانش مشکل داریم مثل امریکا و انگلستان. الان با ملت اینها که مشکل نداریم. ۹۹ درصد ملت آنها در فقر و بدبختی و مشکلات به سر می برند، ما با آن یک درصد مخالفیم که قدرت طلبی  وشهوت پرستی آنها را مست و مغررو کرده و خون مردم را در شیشه کرده اند. اینها می خواستند هدف امام را که از روز اول روی اسرائیل تکیه کردند زیر سوال ببرند و بگویند با ملت اسرائیل دوستیم تا اسرائیل را عملا به رسمیت بشناسند… مسئله اسلام ایرانی چیزی نبود که از زبان کسی پریده باشد. مسئله اسلام ایرانی در جریان بعد ازجنگ اول جهانی مطرح شد…

اتاتورک یکی از نقشه هایش این بودکه اسلامی آنها ترکی شود. مثلا نماز را به ترکی بخوانند. زبانشان لاتین باشد. در ایران هم دنبال کردند حتی بعد از رضا خان. همین روشفنکران ما زیاد تلاش کردند که خط ما را لاتین کنند. حالا اسلام ایرانی مطرح می شود که چه؟! اسلام من ایرانی است، اسلام دیگری سعودی است واسلام دیگر تونسی است و اسلام فلانی هم عراقی است. این شقه شقه کردن امت است.

این همه در حالی است که یکی از ویژگی های خط امام اتحاد و انسجام بود. اما چرا زیر سوال بردن اصل ولایت فقیه و نادیه گرفتن مقام معظ رهبری با شکست مواجه شد. در اثر بیدرای ملت. عرض کردم امام کاری کردند و سنگی را در اینجا بنا گذاشتند که تا روز قیامت توطئه های دشمن نتواند کارایی داشته باشد… این نتجیه بیداری است که امام از سال ۱۳۴۱ زمینه اش را آماده کرد…

آن روز که امام فرمود ما می‌خواهیم انقلابمان را صادر کنیم خیلی ها فکر می کردند هدف  امام لشکرکشی است. نه منظورشان همین بود که این فکر در جهان صادر شود و ملت ها آگاه شوند و به آرمانهای اسلامی توجه کنند و اسلام راستین و اسلام ناب محمدی(ص) درمیان مردم کاملا جا باز کند. تا بتواند ملت ها را به حرکت دربیاورد. امروز اگر می بینید دشمن دست به یک سلسله کج فهمی ها و کارهای زشت می زند اگر قبر امام هادی را بمب می گذارد و منفجر می کند اگر اهانت می کنند اگر علیه اسلام و مقدسات اسلامی اهانت میکند و کاریکاتور می کشند، اگر روسری مسلمان را در کشورهای اروپای تحمل نمی کند یعنی در مرحله سقوط قرار گرفته است.

چرا یزید در مجلس کذایی خودش که به ظاهر پیروز شده بود به دندان مبارک امام(ع) چوب می زند؟ می دانست که پیروز نشده و می دانست که خون حسین(ع)  به جوش آمده و این کاخ یزیدی را ویران خواهد کرد. اگر می بینید که طاغوتیان و امویان و عباسیان قبر امام حسین(ع)  را به آب می‌بستند و شخم می زدند، این نشانه استیصالشان بود؛ می دیدند که دارند نابود می شوند. این حرکت حسینی آنها را به  منجلاب سقوط می کشید و ناگزیر به چنین کارهایی دست می زدند.

حالا هم اگر زنان مسلمان را در کشورهای اروپایی تحت فشار قرار می دهند، اگر از روسری شان می ترسند اگر در کشور ما از حجاب زنان ما  وحشت دارند اگر سعی می کنند فساد را گسترش دهند، اگر سعی می‌کنند به مقدسات ما توهین کنند، اگر رژه به نفع همجنس بازها در آذربایجان راه می اندازدند، دلیلش این است که مرگشان را می بینند. می خواهند خودشان را نجات دهند…

روحانی در ادامه به سوالات حاضران پاسخ داد. وی با اشاره به مطرح شدن برخی سخنان در خصوص نظر هاشمی رفسنجانی راجع‌به بیداری اسلامی گفت: دولت در ابتدا نظرش این بود که این اتفاقات بیداری اسلامی نیست و برنامه آمریکا است.

 روحانی افزود: به این نکته باید توجه کرد که دوران آقای هاشمی پایان یافته و وی در حال حاضر نمی‌تواند برای انقلاب خطرناک باشد… امروز باید به جریان انحرافی پرداخت که سعی می‌کند آرمان‌های امام را دفن و به مقام معظم رهبری پشت کند.

روحانی در خصوص سوالی پیرامون دلیل عدم برخورد مقام معظم رهبری با خطاکاران فعلی گفت: باید شرایط زمان و مکان را در نظر گرفت امام تا شرایط فراهم نمی‌شد برخورد نمی‌کرد و در قضیه بنی‌صدر نیز تازمانی که مردم مقابل وی نیستادند امام نظر خود را اعمال نکرد. وی تأکید کرد: امروز مقام معظم رهبری ملاحضاتی دارد که امام در مقابل بنی‌صدر داشت اما امیدواریم که خداوند دولت احمدی‌نژاد را توفیق دهد که بتواند بدون انحراف بیشتر این مسئولیت را به پایان برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *