برشی از کتاب نهضت امام خمینی دفتر سوم
استکبار جهانى و صهیونیسم بینالمللى که در توطئه شوراندن مردم جنوب لبنان بر ضدفلسطینىها ناکام شده بود، بر آن شد که … بار دیگر پارتیزانهاى قهرمان فلسطین را به کشتارگاه بکشاند و در سرزمین لبنان حمام خون پدید آورد و چون دولت لبنان ناتوانتر از این بود که بتواند به چنین جنایتى دست زند، این مأموریت بر دوش مزدورانى قرار گرفت که براى چنین روزى پرورش یافته و آماده شده بودند.
در میان گروهها و حزبهاى ریز و درشتى که استکبار جهانى و صهیونیسم بینالمللى در سرزمین لبنان پرورانده و آموزش داده بود، از «حزب کتائب» یا «فالانژیستهاى لبنان»، «حزب ملیّون احرار»، «جبهه آزادیبخش زغرتا» و «جبهه پاسداران ارز» مىتوان نام برد.
در این میان «فالانژیستها» و «حزب ملیّون» نقش ریشهاى را در رویارویى با جنبشهاى انقلابى و ضد استعمارى بازى مىکردند.
«حزب فالانژیست» در سال ۱۳۱۴ شمسى (۱۹۳۶ م) به دست یکى از مهرههاى استعمار فرانسه در لبنان و یکى از سران قبیله آن کشور به نام «شیخ بیار جمیل» پدید آمد که ننگینترین و سیاهترین پروندهها را در لبنان از آن خود ساخت. «حزب ملیّون احرار» نیز در سال ۱۳۲۱ شمسى (۱۹۵۳ م) به ریاست یکى دیگر از سرسپردگان استعمار جهانخوار به نام «کامیل شمعون» پدید آمد.
این گروهها در پیاده کردن توطئه صهیونیستى براى سرکوبى چریکهاى فلسطینى نقش ریشهاى داشتند. این گروهها و گروهکها به ظاهر «مسیحى» بودند لیکن جز مزدورى و نوکرى، آرمان و انگیزهاى نداشتند.
در این میان دستهاى مرموزى از بىبهرگىها، نادارىها و تهیدستى شیعیان لبنان بهره سوء گرفت و بر آن شد که آنان را به نام «دفاع از حقوق بر باد رفته» آلت دست قرار دهد و از وجود آنان در راه مبارزه با جنبشهاى رهایىبخش و ضداستعمارى بهرهبردارى کند و براى پیشبرد این نقشه زشت، نخست از تیمارداشت آقا موسى صدر نسبت به سرنوشت مردم شیعه در لبنان بهره گرفتند و به ظاهر زیر نظر او تظاهراتى براى «تأمین حقوق شیعیان» به راه انداختند. سپس سازمانى به نام «حرکت محرومان» پدید آوردند. دیرى نپایید که شاخه نظامى «حرکت محرومان» تشکیل شد و با شتاب هر چه بیشتر به فراگرفتن آموزش نظامى و فراهم کردن سلاحها و تجهیزات پرداخت.
از آغاز پدید آمدن این حرکت، مردان روشنضمیر و آزاداندیش از آن اندیشناک بودند و نمىتوانستند آن را حرکتى مردمى و در راه بر آوردن آرمانها و خواستههاى «محرومان و ستمدیدگان» ارزیابى کنند زیرا اولاً مىدیدند که این حرکت درست در هنگامى که فعالیتهاى نظامى بر ضد اشغالگران فلسطین از جنوب لبنان فزونى یافته، یکباره پدید آمده است، آن هم از سوى کسانى که با فعالیت نظامى فلسطینىها در جنوب، روى خوش از خود نشان نمىدهند، دیگر اینکه سلاح دادن به دست مردمى که از آگاهى سیاسى لازم برخوردار نیستند، خطر سهمگینى به همراه خواهد داشت زیرا دشمنان اسلام و عناصر مرموز بازیگر و نیرنگباز به آسانى مىتوانند آنان را آلت دست خود قرار دهند و آنان را بر آن دارند که با ۱۸۰ پایه، عقبگرد سلاح را رو به سینه نیروهاى انقلابى و مردمى گیرند و بر ضد آنان وارد کارزار شوند…
چنانکه آورده شد استکبار جهانى و صهیونیسم اشغالگر آنگاه که دریافتند دولت بىپایه و ارتش ناتوان لبنان یاراى سرکوبى و بیرون راندن پارتیزانهاى فلسطینى را از آن کشور ندارند، بر آن شدند این نقشه و دسیسه را به دست گروهها و سازمانهاى دستراستى پیاده و اجرا کنند؛ از این رو در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۵۴ (۱۳ آوریل ۱۹۷۵) سرنشینان فلسطینى یک اتوبوس در محله مسیحىنشین «عین الرمانه» به طور ناگهانى هدف رگبار افراد فالانژیست قرار گرفتند و ۲۶تن از آنان کشته و شمارى زخمى شدند و این جرقهاى بود که بر خرمن باروت لبنان زده شد و آتش جنگ تمام عیار و درونى را در آن کشور شعلهور کرد.
در پى این یورش فالانژیستها به سرنشینان فلسطینى یک اتوبوس، رویارویى وسنگربندىهاى خیابانى میان گروههاى دستراستى که نام برخى از آن گروهها پیشتر آورده شد از سویى و سازمانها و گروههاى چپى ـ ملى ـ لبنانى ـ فلسطینى از سوى دیگر آغاز شد.
در شامگاه روز یادشده یاسر عرفات در پیامى که براى شاهان و رؤساى جمهور عرب فرستاد خاطر نشان کرد:
کشتار عینالرمانه… توطئه آشکارى است که حزب کتائب و ارتجاع محلى با طراحى و رهبرى امپریالیسم و صهیونیسم در سرزمین برادر لبنان به آن دست زده است. جنایت عینالرمانه، سرآغاز توطئهاى است عمیق، ریشهدار در راه تأمین اغراض شیطانى امریکا و اسرائیل در منطقه… ما شما را در نخستین لحظههاى این توطئه ضد فلسطینى و ضد لبنانى در جریان مىگذاریم و مؤکد اعلام مىداریم که این برخورد خلقالساعه و زودگذر نیست؛ از این رو از شما مىخواهیم که براى خنثى کردن این توطئه هر چه زودتر به شکل فعال وارد عمل شوید و….
این نکته نیز در خور یادآورى است که آغاز جنگ درونى لبنان تنها براى سرکوبى جنبش رهایىبخش فلسطین نبود، تجزیه لبنان، پدید آوردن «اسرائیل» دیگرى در کنار کشورهاى عربى و اسلامى، پیشگیرى از قرار گرفتن قدرت در لبنان به دست عناصر ملى و چپى و… از دیگر توطئههایى بود که جهانخواران و اشغالگران فلسطین در سر داشتند و براى پیاده کردن آن، آتش جنگ را در لبنان شعلهور ساختند و آن کشور را به تل خاکسترى بدل کردند.
امام به سبب تنهایى و غربت خود در نجف اشرف، رسالت اسلامى خود را در راه پایان دادن به آتشافروزى بیگانگان در آن کشور و شکستن توطئه آنان نتوانست بدرستى انجام دهد، لیکن با فراخواندن ملت ایران و دیگر ملتهاى اسلامى به کمکهاى مادى به جنگزدگان و آوارگان لبنانى و پشتیبانى از آنان، گام برجستهاى در راه اتحاد اسلامى برداشت. متن پیام امام پیرامون تراژدى خونین لبنان چنین است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا للّه و انا الیه راجعون
فاجعه لبنان و مصیبات وارده بر برادران ایمانى ما به حدى نیست که بتوان تحریر کرد. اکنون جنگى که دستهاى مرموز دشمن انسانیت به نفع استعمار و اسرائیل بر پا نمود و لبنان را به صورت مخروبهاى وحشتناک در آورد، قدرى آرامش صورى پیدا کرده، لکن هزارها خانواده محترم که دیروز با عزت و نعمت و رفاه به سر مىبردند با از دست دادن عزیزان خود و خراب شدن خانمان و فقدان اموال، بىسرپرست و بىپناه در این فصل سرما با آلام و دردهاى ناگفتنى دست به گریبان هستند، کمکهایى که از اهل خیر خصوصاً ایران شده است گرچه موجب تقدیر و تشکر است لکن جبران گرفتارىهاى نامحدود برادران عزیز ما را نمىکند، عزیزانى که سلف آنها مردانه براى عظمت و عزت و شعائر خود با جناحهاى مختلف وحشىهاى قرون وسطایى و آدمکهاى استعمارزده جنگیدند و خون خود را در راه شرافت و عزت خود ریخته، جانبازى شجاعانه کردند، شکراللّه سعیهم و جزاهم اللّه خیراً.
اکنون بازماندگان آنها طفلهاى عزیز بىپدر و سرپرست، پدر و مادرهاى فرزند از دست داده و هزاران مجروح و ناقصالاعضاء به جا ماندند، با مصیبتهاى گوناگون و آه و نالههاى روزافزون. بر انسانهاى شرافتمند است، بر مسلمین پاکروان است، بر پیروان رسول اکرم ـصلىاللّه علیه و آله و سلم و امیر مؤمنان علیه الصلوه والسلام است که براى نجات فرزندان اسلام بپا خیزند، بر ثروتمندان غیرتمند است که به پاس نعمتهاى الهى از فرزندان قرآن محافظت نمایند و به خدمت آنها بشتابند، خدمتهاى انسانى و محترمانه، بازماندگان فرزندان اسلام را چون اطفال خود بلکه بالاتر بدانند. سرپرستان محترم آنها شرافتمندانه از دین و عظمت خود دفاع کرده و مردانه جان دادند و نام خود را براى همیشه پایدار گذاشتند و اسلام و مسلمین را سرافراز نمودند، جزاهم اللّه عن الاسلام خیراً. ما باید به جبران خدمت آنها به بازماندگان و عزیزان آنها خدمت کنیم، خدمتى محترمانه و شرافتمندانه. ملت اسلام خصوصاً ملت شریف ایران ـایدهم اللّه تعالى به آسانى مىتواند جبران خساراتى که قابل جبران است بکند و با همت عالى به زندگى بازماندگان برادران ایمانى خود سر و سامان بدهد و روى خود را در پیشگاه خداى تعالى و انسانیت سفید کند. اینجانب با حال ضعف و نقاهت از دوستان اسلامى خود با کمال تواضع امیدوارم که به اسرع وقت بىدرنگ قبل از آنکه فرصت از دست برود، در این امر اسلامى ـ الهى بکوشند و به هم سبقت گیرند و به مصایب بزرگ برادران خود تخفیف بخشند، و امید آن دارم که خداوند کریم در مقابل این خدمت، آنها را سربلند و عزیز فرماید و اگر بخواهند از وجوهى که محتاج به اذن فقیه است بدهند، درربع، اینجانب اجازه مىدهم. از خداوند تعالى قطع ایادى دشمنان انسانیت و اذناب آنها را خواستار، و توفیق و تأیید برادران ایمانى را خواهانم. والسلام على عباداللّه الصالحین و رحمهاللّه و برکاته.
تاریخ ۲ صفر المظفر۹۷
روح اللّه الموسوى الخمینى
رسالت امام در راه پشتیبانى، راهنمایى و به حرکت در آوردن تودههاى مسلمان در جهان و توحید جامعه اسلامى و… در همین مرحله پایان نیافت بلکه تا واپسین لحظههاى زندگى او تداوم یافت. پافشارى امام روى «صدور انقلاب» با وجود خطرهایى که به دنبال داشت، فراخوانى ملتهاى مسلمان در سراسر جهان به یگانگى و همسویى، طرح «هفته وحدت» و «روز قدس» و… و سرانجام حکم اعدام سلمان رشدى، بخشهایى از رسالت جهانى امام بود که در دفتر دیگرى باید به بررسى آن نشست.
نهضت امام خمینی، دفتر سوم، ۷۶۶-۷۶۱