برشی از دفتر دوم نهضت امام خمینی

[در جریان جنگ شش مسلمین علیه اسرائیل] رژیم شاه به منظور جانبدارى از منافع صهیونیسم و اشغالگران فلسطین با تمام نیرو با حرکت‌هاى مردمى به سود اعراب و بر ضدصهیونیسم به رویارویى و برابرى برخاست، هر اعلامیه‌‏اى را که از طرف مقامات روحانى در پشتیبانى از رزمندگان عرب و علیه اشغالگران فلسطین صادر مى‏‌شد جمع‌‏آورى مى‌‏کرد و توزیع‌‏کنندگان آن و در مواردى حتى صادرکنندگان آن را بازداشت مى‌‏کرد، گویندگان روحانى را به‌شدت زیر فشار قرار مى‌‏داد که در منابر بر ضدصهیونیسم سخنى نگویند و هر روحانى و واعظى را که در منابر در پشتیبانى از برادران عرب و علیه صهیونیسم سخنى به زبان مى‌‏آورد، بى‌‏درنگ به زندان و تبعید روانه مى‌‏ساخت؛ حتى در موردى ساواک محل، که از تبعید گوینده‌‏اى که بر منبر بر ضد صهیونیسم سخن گفته بود، خوددارى کرده و تنها به اخطار و به اصطلاح خود «تذکر» نسبت به او بسنده کرده بود، مورد واکنش منفى و اعتراض‌‏آمیز رئیس سازمان امنیت کل کشور، تیمسار نصیرى قرار مى‏‌گرفت که «تذکر معنى ندارد باید تبعید شود». تنها به جرم آنکه آن روحانى در سخنرانى خود گفته بوده: «ما باید از اعراب مسلمان جانبدارى کنیم تا اسرائیل از بین برود.»

تیمسار نصیرى در رویارویى با مبارزات ملت ایران بر ضدصهیونیسم تا آنجا گستاخى به خرج داد که به مرحوم آقاى میلانى به خاطر آنکه علیه اشغالگران فلسطین اعلامیه داده بود، پیام داد:

«که این عمل کاملاً به زیانش تمام شده است که در فرصت مناسب تلافى خواهد شد» و سیدمهدى گلپایگانى فرزند آقاى گلپایگانى را به خاطر آنکه اعلامیه او علیه صهیونیسم را فتوکپى کرده بود، رسماً تهدید کرد و به ساواک قم درباره او چنین دستور داد: «به پسر گلپایگانى بگویید اگر مى‌‏خواهید شما را تبعید کنیم، به همکارى خود ادامه دهید». یکى از علماى خرم‌‏آباد به نام آقاى جزایرى را با تهدید و ارعاب از صدور اعلامیه بر ضدصهیونیسم بازداشت. هفت نفر از
اهالى سنندج کردستان را به جرم فعالیت‏‌هاى ضدصهیونیستى به سه ماه تبعید در گلپایگان محکوم کرد. روزنامه «نداى حق» را به خاطر آن‌که مقاله‌‏اى بر ضد اشغالگران فلسطین درج کرده بود، توقیف کرد.

ساواک چنان‌که آورده شد، تظاهرات مردم مسلمان ایران علیه صهیونیسم را به‌شدت سرکوب کرد و حتى از جمع‌‏آورى اعانه‌‏هاى مردم براى جنگ‌‏زدگان آواره عرب جلوگیرى به عمل آورد و دستور داد حسابى را که آقاى نجفى براى این منظور باز کرده است ببندند! اما در برابر، دست صهیونیست‏‌هاى ایرانى را در جمع‌‏آورى اعانه و برگزارى مجالس جشن و شادى در کنیسه‏‌ها بازگذاشت و اجازه داد که یکى از صهیونیست‌‏ها به نام حبیب القانیان به تنهایى مبلغ سى میلیون ریال براى اشغالگران فلسطین بفرستد؛ و دیگر صهیونیست‌‏هاى ایرانى نیز با فرستادن بودجه‌‏هاى کلانى از ثروت و دسترنج ملت زحمتکش ایران براى اشغالگران فلسطین به ایران و انسان‌‏هاى آواره خیانت کنند.

در یکى از گزارش‏‌هاى سرّى مقامات ایرانى درباره ارسال اعانه براى اشغالگران فلسطین از جانب عوامل آنان در ایران چنین آمده است:

جمع‌‏آورى اعانه به منظور کمک به اسرائیل

… وزارت کشور به استناد گزارش سرپرستى شهربانى‏‌هاى اصفهان اعلام داشته بود که در حدود هفتاد نفر از کلیمیان گلپایگان مبلغى در حدود پانصد هزار ریال به عنوان کمک به اسرائیل جمع‌‏آورى و به‏‌وسیله آژانس یهود به اسرائیل ارسال داشته‌‏اند.

جریان امر از طریق بخش ۳۱۶ به ساواک اصفهان منعکس و نتیجه تحقیقات را خواستار شده‌‏اند. ساواک مزبور مستند به گزارش شهربانى گلپایگان موضوع را تأیید و اعلام نموده که مبلغ مورد بحث وسیله یوسف شالوم نماینده کلیمى‏‌هاى مقیم آن شهرستان از سایر کلیمیان جمع‌‏آورى و وسیله آژانس یهود به اسرائیل ارسال گردیده است…‏‏..

رژیم شاه به منظور اغفال و فریب ملت مسلمان ایران آقاى سیدکاظم شریعتمدارى را واداشت که به اسم کمک به اعراب، شماره حسابى در بانک باز کند و اعلامیه‌‏اى در این زمینه صادر کند.

     گزارش ساواک در این مورد چنین است:

به فرموده، جمع‏‌آورى پول براى اعراب بخصوص اردن از طرف آیت‌‏اللّه‏ شریعتمدارى مانعى ندارد. دستور فرمایید در صورتى که اشخاص موردنظر در صدد تهیه و توزیع اعلامیه دیگرى غیر از اعلامیه مربوط به شریعتمدارى مى‏‌باشند مراتب را با تعیین نتیجه اقدامات معموله اعلام دارند.

از طرف مقدم

اعلامیه آقاى شریعتمدارى در این باره چنین است:

بسمه تعالى

من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم به حکم این حدیث شریف و روایات مشابه دیگر در هنگام گرفتارى و درماندگى مسلمان‌‏ها، بر هر فرد مسلمان لازم است که در رفع گرفتارى یا لااقل تسکین و تخفیف آلام آنها اهمیت بدهند و حداکثر سعى و کوشش را به عمل آورند و اگر اقدامى نکنند در جزو مسلمان‌ها نخواهند بود. در این موقع که برادران اسلامى ما در کشورهاى عربى مورد تعدى و تجاوز و قتل و غارت کفر قرار گرفته و قسمتى از سرزمین‏‌هاى آن‌ها اشغال و عده زیادى در رنج و زحمت به سر مى‌‏برند و عالم اسلامى در اضطراب و مسلمان‌‏ها عموماً متألم و جریحه‌‏دارند، لازم است که افراد جامعه‏‌هاى اسلامى جهان بالاخص در مملکت ایران در نصرت و یارى و همراهى برادران ستمدیده‌‏شان
اقدامات مؤثرى نموده، کوتاهى ننمایند و بدین منظور حساب‏‌هایى در بانک ذیلاً معین شده است که هرکس متناسب با قدرت و امکانات خود از مساعدت و کمک مالى دریغ ننمایند و هر مقدارى که بتوانند به آن حساب کارسازى نمایند؛ البته وجوه جمع‌‏آورى شده به وسیله مطمئنى به برادران دینى ما در آن منطقه‌‏ها خواهد رسید.

مقتضى است که حضرات علماى عظام و مراجع انام و وعاظ محترم، مؤمنین و اهالى محترم ایران را به وظیفه شرعى و اخلاقى خود آگاه و متنبه سازند و در تأیید و تشویق اعانات مالى کوتاهى نفرمایند که ان‏شاءاللّه‏ تعالى وجوه معتد به جمع‏آورى شود، شاید این اقدام خداپسندانه در اظهار همدردى و همبستگى مسلمان‏‌ها و تخفیف آلام مصدومین و
مجروحین و بلادیده‌‏ها نافع و مؤثر باشد.

از خداوند متعال مسألت مى‏نماییم که زمین‏هاى اشغال‏شده مسلمان‏ها را از تصرف متجاوزین مستخلص فرموده و اسلام و مسلمان‏ها را مظفر و منصور فرماید.

ایران ـ قم ـ سیدکاظم شریعتمدارى

شماره حساب ۳۳ بانک صادرات، شعبه قم

شماره حساب ۲۷۵۰ بانک ملى، شعبه قم

آقاى شریعتمدارى در این بیانیه فرمایشى به پیروى از سیاست شاهانه نه از فلسطین اشغالى اسمى به میان آورد و نه از صهیونیسم جنایت‌‏پیشه ابراز تنفر و انزجار کرد و نه مسئولیت سنگین ملت مسلمان ایران را جهت آزادى سرزمین اسلامى فلسطین یادآور شد.

  آقاى شریعتمدارى در دنباله‌‏روى از سیاست شاه ـ امریکا به همین حد بسنده نکرد، بلکه طى دیدارى با هیأتى که از کشورهاى عربى به منظور واداشتن رژیم شاه به پشتیبانى از اعراب در جریان فلسطین به ایران آمده بودند، رسماً از موضع صهیونیستى شاه در مورد فلسطین حمایت کرد، پشتیبانى نمایشى رژیم شاه و هم‏پیمانان او در سنتو را درباره جنگ اعراب و صهیونیسم مورد ستایش قرار داد، او به کارگیرى حربه نفت علیه ابرقدرت‏‌هاى پشتیبان صهیونیسم از طرف کشورهاى نفت‌‏خیز عرب را نکوهش کرد و شکست اعراب در جنگ سال ۱۳۴۶ را تنها به گردن دولت‌‏هاى عرب انداخت و دولت‌‏هاى خائن کشورهاى اسلامى غیر عرب را تبرئه کرد. او تنها بازپس‏گیرى سرزمین‏هاى اشغالى اعراب در جنگ ۶ روزه را خواستار شد و از اظهارنظر در مورد فلسطین طفره رفت و مذاکره مستقیم با صهیونیسم را به طور ضمنى مورد تأیید قرار داد، جریان فلسطین را به عرب‏ها مربوط دانست و وظایف ملت اسلام را در برابر آن نادیده گرفت، ادعاى دروغین رژیم شاه را مبنى بر اینکه جمال عبدالناصر قصد تسخیر استان خوزستان را در سر دارد، نشخوار کرد، از پادشاه یاغى و فرارى یمن شمالى (امام البدر) که رژیم او توسط مردم آن کشور واژگون و خود او به رژیم سعودى پناهنده شده بود، به طور ضمنى پشتیبانى به عمل آورد و جمال عبدالناصر را به خاطر آنکه در برابر توطئه رژیم سعودى و شاه فرارى یمن به رویارویى برخاسته و نیرو به آن کشور گسیل داشته بود، شدیداً به باد انتقاد گرفت، از «اتحاد اسلامى» ساختگى و نمایشى که مورد پذیرش و حمایت امپریالیست‏‌هاى امریکا و انگلیس بود و رژیم‌‏هاى
ایران و سعودى سالیان درازى براى پیاده کردن آن تلاش مى‏کردند، رسماً جانبدارى کرد، از پیوند ننگین رژیم شاه با اشغالگران فلسطین به طور ضمنى دفاع کرد و آن را ناچیز جلوه داد،
مبارزه با رژیم‏هاى دست‏نشانده و خائن کشورهاى اسلامى و تشکیل حکومت اسلامى را مردود شمرد و حتى همکارى با این رژیم‌‏ها را پیشنهاد داد! و به گونه‌‏اى سخن گفت که انگار دولت و ملت ایران از وحدت و انسجام کامل برخوردارند و سیاست واحدى را دنبال مى‏کنند!!

به بخش‏‌هایى از آن گفتگوها توجه کنید:

ساعت ۲۳ روز ۴۶.۵.۹ هیأت هفت نفرى عراقى به اسامى استاد عبدالغنى شنداللّه‏، شیخ عبدالعزیز البدوى، شیخ عدنان البکاء، السید داوودالعطاء، سیدمحمد الاموى، استاد صالح عبداللّه‏ و دکتر صالح السامرایى به قم وارد و در هتل بهار مستقر گردیدند…‏‏.

این هیأت ساعت نُه و پانزده دقیقه به اتفاق آقاى صعودى به بیرونى منزل آقاى شریعتمدارى عزیمت و پس از ده دقیقه آقاى شریعتمدارى به بیرونى وارد و پس از خیرمقدم و مراسم معرفى، ابتدا شیخ عدنان البکاء ضمن معرفى هیأت، منظور اصلى از مسافرت هیأت را به زبان عربى براى آقاى شریعتمدارى تشریح نمود و اضافه کرد عزیمت
این هیأت عراقى از طرف ملت عرب به ایران براى دو منظور بوده: اول اینکه یک هیأت اسلامى مى‏باشد و براى تشریح اوضاع عمومى فلسطین در بین برادران مسلمان آمده؛ دوم آنکه ما به ممالک اسلامى عزیمت مى‏‌نماییم تا روحیه ملل مسلمان را درباره فلسطین و جنگ اعراب به دست آورده و ببینیم براى حصول به نتیجه چه روشى بایستى اتخاذ گردد.

آقاى شریعتمدارى در پاسخ ایشان اظهار داشت: به نظر من شکست اعراب را باید متوجه دول عربى دانست؛ زیرا در حال حاضر هیچ‏‌یک از دول عربى با هم اتحاد ندارند و به قوانین مقدس اسلام توجه نداشته و عموم اعمالشان برخلاف خواسته‏‌هاى شرع اسلام مى‌‏باشد، از جمله دولت مصر را در نظر مى‌‏گیریم، این دولت از یک طرف با دشمن مشترک
اعراب یعنى اسرائیل مى‏‌جنگد، از طرف دیگر برادران مسلمان یمنى را نابود مى‌‏کند و به عوض این‌که قدرت خود را صرف نابودى اسرائیل بنمایند براى انجام مقاصد شخصىِ جمال عبدالناصر برنامه از بین بردن برادران مسلمان را پیش کشیده و از هیچ اقدامى فروگذار نیست و این امر براى ما مسلمانان ایران لاینحل مى‏‌باشد[۱]… شما خود مى‏‌دانید که ایران در این جنگ اخیر کمک‏‌های لازمه را چه از نظر مادى و چه از نظر معنوى نسبت به برادران عرب به عمل آورد و چه در سازمان ملل و چه در فرمایشات شاهنشاه ملت و دولت ایران، صمیمانه از اعراب پشتیبانى کردند و نیز مى‌‏دانید که شب گذشته سران سه کشور ایران، ترکیه، پاکستان در قطعنامه خود دولت اسرائیل را شدیداً نکوهش کرده، خواستار تخلیه هرچه زودتر مناطق اشغالى از طرف اسرائیل شده‌‏اند، پس این چه بى‏‌مهرى و بى‌‏لطفى و نسبت عارى از حقیقتى است که به ایرانیان روا مى‌‏دارند، ملت و دولت ایران همیشه پشتیبان برادران عرب خواهد بود. ما هیچ فرقى بین خود و برادران عرب که سنّى مذهب مى‌‏باشند قائل نیستیم…‏‏.

شما که نماینده دولت عراق و ملت عرب مى‌‏باشید باید این نکته را در نظر بگیرید که موضوع وحدت اسلام است نه وحدت اعراب. ملت عرب مفهومى ندارد، همه ملت عرب روى هم صد میلیون نفر بیشتر نیستند ولى مى‌‏دانید تعداد مسلمین جهان در حدود ششصد و پنجاه میلیون نفر مى‏‌باشد و باید کارى کرد که وحدت کلیه مسلمین را عملى ساخت و از این قدرت متشکله به نفع خود و براى از بین بردن دشمن مشترک استفاده نمود.

در این موقع شیخ عبدالعزیز بدرى مطالبى به زبان عربى به شرح زیر ایراد نمود:

براى ما ثابت شده که حکومت ایران اسرائیل را تأیید نموده و آن دولت را به رسمیت شناخته و در رشته‌‏هاى مختلف با اسرائیل ارتباط تجارى دارد و نفت اسرائیل را ایران تأمین مى‌کند. چرا شما در این مورد اقدامى نمى‏‌کنید؟ چرا امر نمى‌‏کنید که ایران با دولت اسرائیل قطع رابطه کند، حکومت یک کشور تابع اوامر حاکم شرع مى‏‌باشد و وظیفه شماست که تجارت و معامله با اسرائیل را تحریم کنید.

آقاى شریعتمدارى در پاسخ گفت:

اولاً دولت ترکیه و روسیه اسرائیل را به طور کامل به رسمیت شناخته، در صورتى که دولت ایران اسرائیل را به طور کامل به رسمیت نشناخته و عملاً مى‏‌بینیم که در حال حاضر اعراب ایران را دشمن خود مى‏‌دانند و نسبت‏‌هاى ناروایى به ایران مى‌‏دهند، در صورتى که همان دولت روسیه را حامى و پشتیبان خود مى‏‌دانند[۲] ما در این مورد اقداماتى به عمل
آوردیم و من هم قبلاً اقداماتى کرده‌‏ام و حتى اعلامیه‌‏اى هم صادر نموده‌‏ام که به زبان عربى تهیه شده و دو نسخه آن را به شما خواهم داد… از طرف علما از جمله خود من در بانک حساب‌‏هایى براى کمک به برادران عرب افتتاح شده گرچه میزان آن قابل توجه نیست، ولى مرهمى براى درد برادران مسلمان مى‏‌باشد. عده زیادى از مردم به من مراجعه کرده‏‌اند که معامله و تجارت با اسرائیل و یهودیان را تحریم نموده و آنان را در محاصره اقتصادى قرار دهم، من به این پیشنهاد پاسخ حادى ندادم که باعث تزلزل حیثیت اسلام گردد، فقط به آنان یادآور شدم: طرفى که باعث تقویت بنیه مالى دشمن مشترکمان اسرائیل و یهودیان گردد حرام است و من در سال‌‏هاى قبل نیز اعلامیه‌‏هایى بر علیه فعالیت‌‏هاى اسرائیل داده‌‏ام، ولى متوجه بودم که در ایران تعداد زیادى یهودى وجود دارد و قطع رابطه مسلمانان با آن‌ها مسلماً به ضرر خود مسلمین خواهد بود، زیرا اغلب یهودى‏‌ها تاجر بوده و بنیه مالى آنها خوب؛ و بیم آن داشتم سفته‏‌هاى مسلمانان واخواست شده، دچار ورشکستگى گردند!!!

در این موقع داوودالعطاء از آقاى شریعتمدارى نظر قطعى وى و راه حل مسأله فلسطین را جویا شد. مشارٌالیه پاسخ داد: براى این موضوع سه راه وجود دارد، اول راه جنگ و زور، دوم راه وارد شدن از طریق سیاسى که من در این دو مورد اطلاعاتى ندارم و ارتباطى هم به من ندارد، ولى سوم وارد شدن از راه صحیح مى‌‏باشد، قبلاً قبل از آغاز جنگ، ناصر اظهار نمود که ما اسرائیل را نابود خواهیم کرد، ملت اسرائیل را به دریا خواهیم ریخت و شهرهاى آن را ویران خواهیم نمود[۳] و در بین ملل، عملاً خود را متجاوز قلمداد نمود[۴] در صورتى که پس از شکست، خلاف قضیه ثابت شد و آبرو و حیثیت مسلمانان را بر باد داد.

من از شما دو سؤال دارم: اول اینکه مى‌‏خواهم بدانم آیا جریان بمباران مصر و اردن وسیله هواپیماهاى انگلیسى و امریکایى صحت دارد یا خیر، آقاى داوود العطاء پاسخ داد که این شایعه کذب محض است و زمامداران عرب براى خلاف جلوه دادن حقیقت و تبرئه خود این شایعات را به وجود آورده‏اند و علل شکست را پیش‌‏دستى اسرائیل قلمداد نموده‌‏اند در صورتى که ضعف از خود دستگاه رهبرى اعراب مى‌‏باشد.

آقاى شریعتمدارى ضمن سؤال دوم خود گفت: دول عربى صدور نفت را به امریکا و انگلیس و سایر ممالکى که در جنگ به اسرائیل کمک نموده‌‏اند ممنوع کرده‌‏اند، من از شما مى‌‏پرسم آیا این ملل خواهند توانست به این وضع ادامه و یا خریدارهاى تازه‌‏اى غیر از ممالک مزبور به دست آورند؟! آیا این ملل که افرادش به نان شب محتاجند، مى‏‌توانند در

مقابل قدرت‏‌هاى خارجى مقاومت نمایند؟ شما حساب کنید با قطع جریان نفت به این ممالک، اقتصاد آن‌ها از بین خواهد رفت؟ و یا ضایعات جبران‏‌ناپذیرى برایشان به بار خواهد آورد؟ آیا ممالک خریدار نفت این کمبود را از محل‌‏هاى دیگر تأمین نخواهند کرد؟ آیا پس از مدتى ممالک صادرکننده نفت با التماس از دول مزبور نخواهند خواست که مجدداً نفت خود را که تنها منبع درآمد کشورشان به شمار مى‌‏رود به آن‌ها تحویل نمایند؟ آیا با این وضع آبرو و حیثیت مسلمین بخصوص اعراب از بین نخواهد رفت و شکست نخواهند خورد؟! (اعضاى هیأت سکوت کرده، اظهارات شریعتمدارى را تأیید نمودند).

مجدداً یکى از اعضا نظر آقاى شریعتمدارى را راجع به قضیه فلسطین استفسار کرد؛ وى در پاسخ گفت: همان‏طورى که قبلاً نیز متذکر شدم راه اول و قدم اول، پس گرفتن قسمت‏‌هاى از دست رفته است[۵] و بعد باید براى بقیه فلسطین فکر نمود… آیا بهتر نیست عبدالناصر و دولت مصر به جاى این‌که چشم طمع به استان خوزستان ایران بدوزد و بخواهد
قسمتى از خاک ایران را اشغال نماید که این کار را نمى‏‌تواند انجام دهد؛ زیرا در ایران افراد وطن‌‏پرست بی‌شمارند، دست دوستى به طرف ایران دراز کند و ملت ایران را طرفدار خود سازد؟ … در این موقع عبدالغنى شنداللّه‏، رئیس هیأت مزبور مطالبى به زبان عربى ایراد کرد و ضمن آن گفت: ما به زمامداران و حکومت‏‌هاى خود اعتماد نداریم و آن‌ها را دشمن سرسخت خود مى‌‏دانیم … و به نظر من بهتر است آقایان علما موافقت نمایند و با هم تماس بگیرند و ترتیبى بدهند که حکومت‏‌هاى فاسد را سرنگون سازند و اساساً در ممالک اسلامى حکومت اسلامى به وجود آورند تا از حقوق مسلمین در مقابل دشمنان دفاع نمایند.
شریعتمدارى در پاسخ گفت: در اینکه بعضى از زمامداران با قوانین اسلام مخالفند شکى نیست، ولى شما آیا چنین قدرتى را در خود احساس مى‏‌کنید؟ آیا مى‌‏توانید پس از ساقط کردن حکومت فاسد یک حکومت مورد دلخواه خود به وجود بیاورید؟ آیا پس از خاتمه این کار مجدداً زمامدارى بدتر از اولّى بر شما مسلط نخواهد شد؟ و شما را بیش از پیش ناراحت نخواهد کرد؟ (اعضاى هیأت اظهارات او را تأیید نمودند)! آقاى شریعتمدارى اضافه کرد: به نظر من بهتر است شما در ممالک خودتان افراد باتقوا و وارد به امور دین تربیت کرده و آن‌ها را در دستگاه دولتى وارد سازید تا ان ‏شاءاللّه‏ در آتیه نتیجه خوبى عاید گردد.[۶]

ساعت ۱۰/۱۲ دقیقه هنگام خداحافظى، از آقاى شریعتمدارى خواستند چنان که وى مایل باشد در نماز ظهر به او اقتدا کنند، ولى آقاى شریعتمدارى گفت: امروز نماز تعطیل است و اعضاى هیأت از این پاسخ متعجب شده و ناراحت گردیدند. هیأت مزبور از منزل شریعتمدارى مستقیماً به هتل بهار رفته و ناهار را در آنجا صرف نمودند. در بین راه
السید‏‏داوودالعطاء به مأمور نفوذى اظهار کرد: ما قبلاً به چند کشور اسلامى از جمله اندونزى و پاکستان و افغانستان عزیمت نمودیم و در آن کشورها مسئولین امر نهایت همکارى را با ما به عمل آوردند و دستگاه‌‏هاى تبلیغاتى از جمله رادیو و تلویزیون و جراید در اختیار ما قرار دادند و خواسته‌‏هاى ما بدون کم و کاست به گوش ملت رسید، همچنین به ما اجازه دادند که در مساجد بین مردم تبلیغ نماییم، ولى هنگامى که وارد فرودگاه مهرآباد شدیم فقط یک نفر خبرنگار با ما مصاحبه به عمل آورد و از وى خواستیم که منظور و هدف ما را در روزنامه درج نماید و علت اصلى از مسافرت این هیأت را براى خوانندگان تشریح کند؛ لکن فرداى آن روز که ما روزنامه را مطالعه نمودیم دیدیم حتى یک کلمه از خواسته‏‌هاى ما را در روزنامه‌‏ها ننوشته و عکس قضیه را درج کرده و نوشته است: هیأت مزبور براى قدردانى از دولت ایران و دعا به جان شاهنشاه به ایران آمده است و اضافه کرد: ما براى شاهنشاه دعا مى‏‌کنیم و حتى در تمام ممالک اسلامى که عزیمت کردیم از آن‌ها خواستیم که مثل ایران به اعراب بى‏‌خانمان کمک نمایند، ولى متأسفانه در ایران حتى گوشه‌‏اى از گفته‏‌هاى ما را ننوشته بودند و با اینکه مصمم بودیم شش روز در ایران اقامت نماییم؛ لکن رفقایم تصمیم گرفتند که بلافاصله ایران را ترک گویند که من مانع این کار شدم.[۷]

نهضت امام خمینی، دفتر دوم، صص۳۶۰-۳۵۲

پاورقی:

  1. آقاى شریعتمدارى نظریه شاه و ساواک را به اسم مسلمانان ایران بیان کرده است.
  2. «… در ۱۹۶۰ موقعى که شاه ایران اسرائیل را به رسمیت شناخت و آن را اعلام کرد، ما روابط سیاسى‏مان را با ایران
    قطع کردیم، بعضى مى‏پرسند چرا ما روابط سیاسى خود را با کشورهاى دیگرى که آنها نیز اسرائیل را به رسمیت
    شناخته‏اند قطع نکرده‏ایم. ما به خاطر این روابط سیاسى خود را با ایران قطع کردیم که این کشور مذهب را وسیله یک نوع تجارت قرار داده است، این کشور سیاست پر مکر و فریبى را زیر سرپوش اسلام اعمال مى‏‌کند…». جمال عبدالناصر، تابستان ۱۳۴۵
  1. این شایعه را دستگاه دروغ‌‏پراکنى صهیونیسم علیه جمال عبدالناصر بر سر دست و زبان انداخت و البته آقاى
    شریعتمدارى باید آن را باور و تکرار مى‏‌کرد.
  2. از دیدگاه آقاى شریعتمدارى اقدام براى آزادى فلسطین، تجاوز به شمار مى‌‏آید!
  3. منظور سرزمین‏‌هاى کشورهاى عربى است که در سال ۱۳۴۶ به تصرف اشغالگران فلسطین درآمد و آقاى
    شریعتمدارى به پیروى از سیاست شاه و ساواک، تخلیه آن را از صهیونیسم مى‌‏خواهد و با این‌که دوبار راجع به
    سرزمین فلسطین از او نظرخواهى مى‏‌شود، از پاسخ صریح طفره مى‌‏رود، چون شاه اسرائیل را به رسمیت شناخته بود.
  4. همچنان که آقاى شریعتمدارى آقایان سناتور: بهادران، پزشک‌پور و بنى‏‌احمد را «در دستگاه دولتى وارد ساخت و
    نتیجه خوبى عاید او گردید».
  5. بولتن ساواک؛ سندهاى شماره ۳۷ ـ ۴۵. 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *