از ویژگی های آشکار تسلیم طلبان این است که ابن الوقت و نان به نرخ روز خورند و از سیاست هم جز نیرنگ بازی، پشت هم اندازی و به قول پاکروان خیانت پیشه «پدر سوختگی» چیزی نفهمیده اند رهبر و مرجع! آنها آن روز که عنوان قائم مقامی را یدک می کشید چهار جلد کتاب در اثبات ولایت مطلقه فقیه نوشت و بر این نظر بود که از رئیس جمهور تا رفتگر خیابانها و کوچهها را باید ولی فقیه تأیید و تعیین کند و آن گاه که از قائم مقامی عزل شد اعلام کرد که ولی فقیه جز نظارت حقی ندارد!
باند تسلیم طلب نیز با پیروی از سیاست معاویه ای همین شیوه و شگرد را دنبال می کنند. آن روز که با هاشمی رفسنجانی بر سر قدرت رقابت داشتند، پیوسته علیه او جوسازی می کردند اما امروز که رقابت با او پایان یافته است و از ناحیه او خطر و ضرری جاه و جلال آنها را تهدید نمی کند در راه مقام و موقعیت و جاه و جبروت او قلم می زنند و سخن می گویند.
راستی آنهایی که امروز برای آقای هاشمی رفسنجانی اشک تمساح می ریزند آن روز که هم پیاله هایشان او را عالیجناب سرخ پوش می خواندند چرا صدایشان درنیاید و از حمایت او لب نجنباندند ؟!
و جالب نیزاز نظر برخی از این سیاست بازها هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۸ تولد یافته است واو را از این سال به بعد می شناسند! و قابل احترام می دانند.
باید به نان به نرخ روزخورها و سیاست بازان گفت:
با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج
بگذریم از آن بی خبرانی که معلوم نیست از روی چه انگیزه ای امروز به دفاع از آقاموسی برخاسته و او را یار و همراه امام می نمایانند که در واقع نه امام را شناخته اند و نه از آقاموسی چیزی می دانند. کاش از آنها خواسته شود یک مقاله کوتاه درباره زندگی و عملکرد آقاموسی صدر در لبنان به صورت مستند (نه شعاری) بنویسند تا معلوم شود که از آقا موسی صدر چه می دانند. والسلام