۲۹/ بهمن/۱۳۶۷
 بسم الله الرحمن الرحیم
محضرمبارک حضرت مستطاب آیت‌ الله ‌العظمی جناب آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته
با سلام و تحیت، پیش از پرداختن به موضوعات اصلی لازم می‌داند نکاتی را یادآور شود :
الف: از آنجاکه یکی از ویژگیهای حضرتعالی صراحت لهجه است، انتظار داریم که از برخورد صریح و دور از مجامله ما نرنجید و آنرا حمل بر جسارت و اسائه ادب نکنید.
ب: این نامه را افرادی به محضر عالی می‌نویسند که در درازای نهضت امام تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز از علاقمندان و وفاداران به شما بوده و اخلاص آنان نسبت به حضرتعالی به ثبوت رسیده است و علاوه بر اعتراف به مقام علمی شما از نظر مقاومت و از خود گذشتگی و تحمل رنج‌ها و فشارها شما را اسوه و الگوی کم نظیر دوران خفقان رژیم ستم شاهی می‌دانند و در این نگارش جز خیر خواهی و صلاح اندیشی و تذکرات مشفقانه و پیشگیری از ضربه و لطمه ناهنجار به مقام والای آنجناب نظر و اندیشه ای ندارند.
ج: این نامه، پس از دیر زمانی بردباری و خویشتن داری در برابر یک سلسله برخوردها و موضع‌گیریهای سئوال برانگیز جنابعالی که برای ما در خور توجیه نبوده است، به حضور عالی نگارش شده است. امید است که آنرا بر پایه احساسات آنی، جوانی و حساب نشده نانگارید و توجه داشته باشید که در پی دیر زمانی اندیشه و بررسی همه جانبه ، به تقدیم آن ناگزیر شدیم . با وجود این اگر شیوه نگارش دون شأن آن مقام معظم است ، پوزش می خواهیم چون ما را از آن گریزی نبوده است . والعذر عند کرام الناس مقبول .
د : شما توصیه می فرمایید که : « لازم است مردم و کسانی که انتقاد سازنده دارند آزادانه حرفهای خود را بزنند » امید است که به ما به عنوان سربازانی که در راه اسلام و انقلاب اسلامی- انشاء الله- فداکاری و خدمتگذاری کرده و می کنند ، این رخصت را بدهید که دور از هر گونه سانسور ، انتقاد و نظریه خود را لااقل در نامه ای در بسته ، به حضور عالی بنگارند .
اما مسائلی را که لازم می دانیم با آنجناب در میان بگذاریم و دربارۀ آن با کمال ادب و احترام توضیح بخواهیم بدین شرح است :
۱- برخورد و موضع گیری حضرتعالی در ماجرای مهدی هاشمی برای بیشتر دوستان مخلص و ارادتمندان روحانی شما که از نزدیک و دور شاهد موضع گیریهای شما بودند ، شگفت انگیز و حیرت آور بود و هنوز نیز این شگفتی و حیرت ادامه دارد. شما خود می دانید که نامبرده و باند او عالم روحانی مرحوم شمس آبادی و نیز روحانی دیگری را به جرم ساده اندیشی و بنا به گفتۀ خود او « عدم اعتقاد به مبارزه » ربودند و به وضع فجیعی به قتل رسانیدند و آنگاه که دستگیر شدند نیز- بنابر پرونده موجود – نامبرده در خدمت ساواک قرار گرفت و به همکاری با آنان پرداخت . در پی پیروزی انقلاب اسلامی که از زندان آزاد گردید ، نیز به شرارت ادامه داد و حشمت و دو فرزند بی گناه او را به وسیله باند خود ربود و به قتل رسانید و آنگاه که از سوی حضرتعالی علی رغم هشدارها و تذکرات خیرخواهانه حضرت امام و برخی از مسئولان و دوستان ، به مسئولیت نهضتها گماشته شد ، می دانید که چگونه در افغانستان میان برادران مسلمان کشت و کشتار و برادر کشی راه انداخت و فتنه ها برپا کرد . و سرانجام خونهای ناحق ریخته گریبان او و باند اورا گرفت و از سوی مسئولان نظام جمهوری اسلامی دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و به جنایات خود اعتراف کرد و به جزای اعمال خود رسید در این میان انتظار می‌رفت که حضرت عالی در پی آگاهی از جنایت ها و آدم ربائیها و خون ریزیها و ده ها جنایت و خیانت دیگر او که در پرونده های او منعکس است و خود به خوبی از آن آگاهید ، نه تنها از او و باند او اظهار تبری و انزجار کنید و از مسئولان امرکیفر هر چه سریعتر آنانرا بخواهید بلکه از وجود چنین جنایتکاران خونخوار و خداشناسی در میان بیت خود به شدت نگران شوید و به خود آیید ودر راه پاک سازی بیت خود از عناصر منحرف و وابسته به باند مهدی بکوشید و از مقامات و مسئولانی که در راه ریشه کن کردن این مادۀ فساد تلاش کرده اند ، سپاسگزاری کنید و خود را مرهون آنان بدانید ، لیکن متأسفانه حضرتعالی نه تنها چنین نکردید بلکه تا واپسین روز زندگی او می کوشیدید که او را از کیفر قانونی برهانید ؟! آیا این موضع حضرتعالی را می توان با موازین قانونی ، مطابق دانست ؟
۲- شما در سخنرانیها و موضع گیریهای خود از پایبندی به قانون ، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پایه قانون ، فراوان سخن می گوئید. پرسشی که برای ما مطرح است این است که آیا پیروی از قانون برای دیگران است ؟! یعنی این مسئولان نظام جمهوری اسلامی و امت قهرمان پرور ایران هستند که باید قانون را رعایت کنند ؟ لیکن اطرافیهای شما از هفت دولت آزادند ؟! اگر چنین نیست پس چگونه :
الف : خبر کشته شدن حشمت و دو فرزند او به دست باند مهدی، نه تنها شما را تکان نداد بلکه تا آنجا که امکان داشت از قاتلان آنها حمایت کردید. در صورتی که اگر حشمت و دو فرزند او باید به چنین کیفری می رسیدند، این وظیفه دادگاه انقلاب و دستگاههای قضایی بود، نه وظیفه مهدی و باند او. شما چگونه است که از دریافت قتل حشمت و فرزندان او، به دست باند مهدی تکان نخوردید، لیکن آنگاه که خبردار شدید که مشتی منافق و محارب را طبق موازین قضائی محاکمه و اعدام کرده اند، به نامه نگاری دست زدید و در دیدار با برخی از مقامات قضائی این کار را جنایت خواندید و آنانرا جانی نامیدید؟ شگفتا! مهدی و باند او اگر مردم را بدزدند و بکشند جانی نیستند، لیکن مقامات قضائی نظام جمهوری اسلامی اگر شماری از توطئه گرانی را که نقشه براندازی دارند، محاکمه و اعدام کنند، جانی هستند ؟!
ب : شما آنگاه که خبردار شدید که یکی از افراد باند مهدی اوراق و اسناد نخست وزیری را دزدیده است اظهار داشتید که « شاید تصمیم داشته در آینده نخست وزیر بشود و می خواسته است اطلاعاتی از چون و چند کار نخست وزیری داشته باشد » !
آیا اگر فردا خبردار شوید که یکی از علما – العیاذ بالله – به بیت شما دستبرد زده است و شماری اسناد و مدارک را ربوده است و توجیه او این است که چون قصد دارد در آینده قائم مقام رهبر شود، برای آشنایی با اوضاع و شرایط قائم مقامی به این کار دست زده است، با او چه رفتار و معامله‌ای خواهید کرد و چه دیدی نسبت به او خواهید داشت؟ آیا درباره او نیز چنین اظهار نظری خواهید فرمود؟
ج : سعید آیت الله زاده در حضور حضرتعالی به جعل سند علیه دکتر هادی و سید صادق روحانی اعتراف کرد و صریحا اعلام داشت که با سند جعلی، آنانرا ساواکی جازده است و در حقیقت با بدترین شیوه با آبرو و حیثیت آنان بازی کرده است. شما که درباره قانون و حیثیت افراد آن گونه داد سخن می دهید لطفا بفرمایید که درباره این کار خلاف قانون نامبرده چه واکنشی از خود نشان دادید ؟!
د : حجت الاسلام آقای سید هادی هاشمی بنابر اتهاماتی که در پرونده او موجود است و اعترافاتی که مهدی و باند او علیه نامبرده کردند، طبق قانون به بازجوئی فراخوانده شد. حضرتعالی روی احترام به کدام قانون او را در بیت خود مخفی کردید و اعلام داشتید که بازجوئی و محاکمه او بازجوئی و محاکمه من است؟! و نیز روی چه مجوزی شماری از هم پرونده های مهدی هاشمی مانند جعفرزاده قاتل را در درون بیت شما پنهان ساختند و اجازه ندادند که طبق قانون دستگیر و کیفر داده شوند؟
راستی کسی که تحت تأثیر اطرافیهای خود، به این آسانی قانون را نادیده می گیرد و قانون شکنی ها و آدمکشی های آنانرا نمی بیند چگونه می تواند از قانون دفاع کند و قانون را حاکم سازد؟!
۳- شما در سخنرانیها و موضع گیریهای خود از تبعیض نیز گله مندید و آنرا به حق برای اسلام و انقلاب اسلامی و جامعه روحانیت زیان آور می دانید. لیکن بار دیگر تحت تأثیر جو حاکم در بیت خود درباره سعید آیت الله زاده، خود تبعیض قائل می شوید و آنگاه که او را به اتهام جعل سند، احضار می کنند، از فرستادن او به بازجوئی ممانعت به عمل می آورید و تنها با بازجوئی او در حضور خود شما موافقت می فرمائید؟! و آنگاه که در حضور شما صریحا اعتراف می کند که علیه دکتر هادی و سید صادق روحانی سند جعل کرده است ولی از نوشتن این اعتراف سرباز می زند، شما نیزاز اوحمایت می کنید و با پرخاش می گوئید چرا می خواهید از او نوشته بگیرید؟ آیا می خواهید او را به محاکمه بکشید؟! و این گونه به ماجرا پایان می بخشید. و درست چند روز پس از این جریان طی یک سخنرانی اعلام می دارید که تبعیض غلط است، ما نباید میان خودی و بیگانه فرق بگذاریم! ما باید از حکومت حضرت علی درس بیاموزیم که فرمود اگر عاریه مضمونه نبود اولین هاشمیه ای بودی که دستت را قطع می کردم و … .
۴- شما از سانسور در رسانه های گروهی انتقاد می کنید و از این نگرانید که « اگر اینطور باشد کار به جایی می رسد که حرف من طلبه را هم که از اول انقلاب در کنار مردم و همراه با انقلاب اسلامی بوده ام سانسور می کنند … »!
شگفتا! چگونه است آنروز که رسانه های گروهی بیانیه حضرت امام درباره مهدی هاشمی را پخش می کنند، با پرخاش می گوئید که چرا این موضوع را بوق کرده اند؟ وآنگاه که خبر به شما می رسد که رادیو و تلویزیون می خواهد اعترافات مهدی را پخش کند می کوشید که حتی با تهدید از پخش آن جلوگیری کنید و نگذارید که امت اسلامی جنایات مهدی را از زبان او بشنوند!
آیا به نظر شما سانسور پیام رهبر انقلاب اسلامی که در راه این انقلاب همه هستی خود را فدا کرده است در صورتی که شما صلاح بدانید بی اشکال است و سانسور اعترافات مهدی و باند او نیز باید انجام بگیرد و تنها سانسور نظریات شما خلاف قانون است؟!
۵- شما اعلام می دارید که: « متأسفانه دیده می شود طوری شده است که افراد خوب از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند »!! با پوزش از محضر عالی باید عرض کنیم سیاه باد روی آن شیادانی که دور شما را گرفته اند و هر روز به گونه ای برای شما جو را ترسیم می کنند. روزی به شما می باورانند که مردم تا آن پایه ناراضی هستند که به مقامات مسئول کشور و روحانیان، در کوچه و خیابان آشکارا هتاکی می کنند و روز دیگر وانمود می کنند که « افراد خوب هم از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند » و حضرتعالی نیز بدون مطالعه و اندیشه روی آن گفته ها، آنرا باور می کنید و بر زبان می رانید.
اگر حکومت تا آن پایه ضعیف است که مردم در کوچه و بازار به مقامات مسئول کشور آشکارا ناسزا می گویند چگونه توان پرونده سازی دارد و چگونه افراد خوب نمی توانند نفس بکشند؟
آیا براستی افراد خوب از ترس نمی توانند نفس بکشند که « خوبان » بیت شما بی پروا و آشکارا به امام، مسئولان و مقدسات این انقلاب همه گونه جسارتها را روا می دارند؟! آیا این اشرف خانم صبیه جنابعالی نیستند که از قم تا قهدریجان و تا هرجائی که صدای او برسد به امام عزیز و جان امت اسلامی اهانت می کند و عکس حضرت امام را در برابر چشمان شما از دیوار می کند؟! آیا این سعید آیت الله زاده نیست که فرزند عزیز امام، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی را به جرم آنکه اجازه نداده است بیت امام نیز مرکز جاسوسان، آدمکشان و باندبازان قرار بگیرد و برای رسیدن به قدرت باند آدمکشی تشکیل نداده است « احمد شاه » می نامد!! و حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی را به جرم آنکه از آغاز نهضت امام با فداکاری و پایداری در کنار امام ایستاده است و برای بیرون راندن دیگران از صحنه به جعل سند دست نزده است « اکبر شاه » می خواند!!
آیا حضرتعالی شب نامه های نهضت آزادی را که در آن امام، مسئولان و اصولا نظام جمهوری اسلامی را به زیر سؤال می برند مطالعه نمی کنید؟!
آیا سخنرانیهای عناصر وابسته به انجمن حجتیه و پیروان تز « اسلام منهای روحانیت » را علیه مقامات و مسئولان کشور نمی شنوید؟!
آیا خدا راضی است که با اینگونه سخنان، برای رادیوهای بیگانه و ضد انقلاب خوراک تهیه کنید و اصل نظام جمهوری اسلامی ایران را به زیر سؤال ببرید؟!
حضرت آیت الله !
شما خوب می دانید که امت قهرمان پرور ایران هرگز تحمل کوچکترین اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را ندارد و این حقیقت در دوران ستم شاهی بارها ثابت شده است. راستی اگر روزی این ملت باخبر شود که در بیت شما نسبت به عکس امام چه جسارتی شده است می دانید با آن بیت چه خواهند کرد؟!
شما مداحی و ثناگوئی را نکوهش کرده اید! آیا ممکن است توضیح بفرمایید که منظور شما چه می باشد. تا آنجا که ما می دانیم در صدا و سیما، خطبه های نماز جمعه، نطق قبل از دستور و در قطعنامه ها جز از امام و حضرتعالی از هیچ مقامی مدح و ثنائی نمی شود و مداحی از امام از باب « فا ما بنعمت ربک فحدث » و « من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » وظیفه همه مسلمانان است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم امت حق شناس ایران از این وظیفه هرگز سر باز نخواهد زد. هر چند ممکن است باند آدمکشان را خوش نیاید.
۶- شما همیشه دربرخورد با مسئولان ومقامات قضائی ازعفو زندانیان گروهکی سخن می گوئید وآزادی آنانرا میخواهید. با وجود آنکه بارها برای شما ثابت شده است که بسیاری از آنان به سبب اصرار و پافشاری شما مورد عفو قرار گرفتند و آزاد شدند و با شناسائی بیشتر از پاسداران و بسیجیان دست به آدمکشی و ترور زده خون عزیزان ما را ریخته اند، لیکن هرگز اینگونه رویدادها در موضع شما در پشتیبانی از زندانیهای گروهکی تغییری پدید نیاورده است. این موضع شما برای ما سؤال برانگیز است ما مطمئن هستیم که عناصر مرموز بیت، در این موضع گیری شما نقش اساسی دارند.
۷- شما در سخنرانیهای خود روی این نکته بارها تأکید دارید که برخی از شعارهائی که دادیم غلط بود، تندروی بود موجب رمیدن افکار جهانی شد! حتی در دیدار با هیئت فلسطینی سفارش کردید که اشتباهی را که ما مرتکب شدیم شما تکرار نکنید، شعار نابودی اسرائیل را سر ندهید.
باید این نکته را یادآور شویم که استکبار جهانی برای منحرف کردن مسیر یک انقلاب، نخست از این راه وارد می شود که به برخی از سردمداران انقلاب بباوراند که قاطعیت و انعطاف ناپذیری و ایستادگی روی آرمانهای انقلاب غیر عملی و موجب انزوای کشور انقلابی در جهان می شود! و می کوشند افکار جهانی را به شکل لولوی سر خرمن، در برابر چشمان مسئولان انقلاب، پیوسته به رژه وادارند. غافل از آنکه، افکار جهانی را مشتی زراندوزان بی وجدان، رفاه طلبان بی درد و انسانهای تهی از انسانیت می سازند و آنانکه در کشورهای مقتدر و استکباری هنوز از انسانیت تهی نشده اند، خود از بسیاری حقوق محرومند و در معادلات جهانی نقشی ندارند.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید بکوشند شعارها و آرمانهایی را دنبال کنند که مورد پشتیبانی امت قهرمان پرور ایران است و خانواده های معظمی در راه تحقق آن آرمانها بهترین عزیزان خود را فدا کرده اند و هر گونه کمبود، کاستی و ناراحتی را در راه پیشبرد آرمانهای مقدس انقلاب تحمل می‌کنند و مسلما هیچگاه از آرمانهای مقدس خود دست نمی کشند و به آن پشت نمی کنند.
آری ما باید بکوشیم شعارها و آرمانهایی را که امت اسلامی در راه پیاده کردن آن قربانیها داده رنجها برده و می برد حفظ کنیم و جامه عمل بپوشانیم. نه آنکه برای خوشایند بی تفاوتها، رفاه طلب ها سرمایه داران و سوداگران اروپا و آمریکا، به شعارهای اسلامی – انقلابی پشت کنیم و آنرا غیر عملی بخوانیم.
۸- شما می فرمائید « هر کس باید اعمال خود را محاسبه و اشتباهات خود را جبران کند … و در پی برطرف کردن نواقص و رفع اشتباهات برآیند » البته پیشنهاد ارزنده و اسلامی است و همه وظیفه‌مندند به حساب خود برسند پیش از آنکه به حساب آنان رسیدگی شود لیکن باید دید حضرتعالی در این زمینه چه گامی برداشتید؟ اگر حضرتعالی نگاهی به گذشته های خود بکنید و اشتباهات گذشته را دریابید، شاید امروز بتوانید در برخوردهای خود جانب احتیاط را رعایت کنید و به این حقیقت برسید که ممکن است امروز نیز مانند دیروز در اشتباه باشید.
شما یک روز به کتاب شهید جاوید تقریظ نوشتید و روز دیگر بافشار نیروهای منفی درصدد برآمدید که آنرا رد کنید و توبه نامه بنویسید که برخی از دوستان نگذاشتند که هردو کار اشتباه بود. شما شهید قهرمان محمد منتظری را تحت تأثیر گفته های دیگران، روانی خواندید. در صورتی که امام را هرچه تحت فشار قرار دادند تا کلمه ای علیه محمد بر زبان آورند نپذیرفتند. و خدا می داند که لیبرالها و ملی گراها از این اظهار نظر شما در باره ی او چه بهره برداری های سوء کردند و در مجلس شورای اسلامی او را از قول شما دیوانه خواندند! . شما علیرغم توصیه ها و تذکرات حضرت امام که از نجف درباره مهدی دید منفی داشت و نیز دوستان دلسوز، مهدی هاشمی را مسئولیت دادید و دست او را باز گذاشتید و در نتیجه دیدید که بابهره برداری سوء از امکانات بدست آورده، به چه جنایاتی در ایران و افغانستان دست زد و امروز نیز علیرغم هشدارها و رهنمودهای حضرت امام و بیشتر دوستان وفادار و دلسوز، از پاکسازی بیت خود، خودداری می ورزید ودر نتیجه می بینیم که اطرافیها و نزدیکان شما برآنند که شمارا گام به گام از راه انقلاب جدا سازند و شما را نسبت به انسانهای متعهد و فداکار و انقلابی بد بین سازند و آدمکشان و سرمایه دارها و لیبرالها را در دید شما قهرمانان مبارزه با آمریکا جا بزنند!
شما دیگران را از یک دندگی و لجاجت منع می کنید لیکن خود در برابر این همه دوستان دیرینه و خیل خیراندیشان که از سالهای متمادی و از دوران های بسیارگذشته آنانرا می شناسید و به اخلاص و تعهد آنان ایمان دارید سرسختی نشان می دهید به گونه ای که انگار همه آنان در مسیر مخالف انقلاب حرکت می کنند و یا نمی فهمند ودر اشتباهند و تنها چند نفری که گرداگرد شما حلقه زده اند دلسوز انقلاب می باشند و درست می اندیشند!
۹- شما پیوسته به مسئولان گوشزد می کنید که نیروهارا کنارنزنید، افراد کاری را حذف نکنید لیکن می بینیم که امروز برخی عناصر درستکار و متعهد از بیت شما کنار زده شده و یا منزوی گردیده اند و سعید آیت الله زاده با اهانت از افرادی که در باند نیستند کلید تحویل می گیرد!!
۱۰- گفتن ندارد که در نظام جمهوری اسلامی، کمبودها و کاستی هایی وجود دارد که برخی از آن از پیامد های انقلاب نو پا و جنگ تحمیلی می باشد و اجتناب ناپذیر است و برخی نیز به سبب بی تجربگی و عدم کارائی برخی از مسئولان به وجود آمده است و قهرا با تذکرها و راهنماییهای مشفقانه همراه با ارائه طرح ها و برنامه‌ها می توان آن را برطرف ساخت. اما این شیوه ای که شما در پیش گرفته اید که ضعف هایی را که اطرافیان و نزدیکان در نظر شما بزرگ جلوه می دهند، بدست می‌گیرید و با بوق وکرنا به رخ مسئولان می کشید، بدون آنکه راه حلی ارائه دهید، نه تنها شیوه ای سازنده و اصلاحی نیست بلکه از یک سوء ، برای دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی خوراک تبلیغاتی فراهم می کند و از سوی دیگر نظام را زیر سؤال می برد و تضعیف می نماید. این شیوه آنهایی است که کنار گود نشسته اند و همه مشکلات کشور را یک روزه حل می کنند.
شما خوبست به جای حمله به این و آن، به ارشاد و راهنمائی بپردازید و ضمنا به کارهائی که خود انجام می دهید بنگرید تا دریابید که تا چه پایه ای در صحنه‌ عمل موفق بوده اید. آن بند ج که درباره آن نتوان سخن گفت و این نمایندگان شما در دانشگاه ها که برخی از آنان، مایه شرمساری و دور داشتن دانشجو از روحانی شده اند و دیگر مجالی برای شرح آن نیست.
ما در پایان لازم می دانیم که راه امام و خط امام را به شما یاد آوری کنیم. ما بر این باوریم که حضرتعالی اگر به زندگی و راه امام عنایت بیشتری داشته باشید و آن را در یابید و به کار بندید در زندگی سیاسی شما ۱۸۰ درجه دگرگونی پدید خواهد آمد و راه دیگری در پیش خواهید گرفت.
از ویژگیهای برجسته و ارزنده امام این است که تأثیر ناپذیرند و این ویژگیها معظم له را از بسیاری خطرها مصون داشته است. در آن روزگاری که در نجف اشرف، در غربت به سر می بردند، نامه ها پیامها و فشارهای همه جانبه بیشتر یاران و دوستان ایشان نتوانست معظم له را تحت تأثیر قرار دهد و به پشتیبانی از منافقین وادارد. و چنانکه در بالا اشاره شد در باره شهید محمد نیز تلاشهای فراوانی شد تا امام کلمه ای علیه او بر زبان آورد ونیز درباره برخی از چهرهائی که در محافل روشنفکری محبوبیتی‌داشتند‌‌و نیز پیرامون برخی گروهها و‌‌انجمنها که متأسفانه امروز نیز در مراکز حساس جا خوش‌کرده اند، بارها تلاشهائی به عمل آمد تا از امام تأییدی بگیرند که به سبب بیداری و هوشیاری امام، همه آن تلاشها ناکام ماند و تأثیر ناپذیری امام بر همگان ثابت و آشکار گردید.
موضع امام علیه مهدی هاشمی در نجف اشرف که حتی به برادران روحانی نجف، اجازه تحصن و اعتصاب برای نجات جان او را نداد، آموزنده و پندآمیز است ( در این زمینه آقای انصاری که در خدمت حضرتعالی انجام وظیفه می کنند وآقای سید حمید روحانی که در این نگارش، سهیم است، می توانند دیدگاه امام درباره مهدی در نجف را برای شما بازگو کنند.)
ما اطمینان داریم که حضرتعالی با الهام از تذکرات و رهنمودهای حضرت امام بزرگوار، می توانید به بهترین شیوه ای در مقام اصلاح و پاکسازی بیت خود برآئید، عناصر ناباب را از درگاه خود برانید و نزدیکان را از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی خود منع کنید.
شما از اصلاحات، فراوان سخن گفته اید و رهنمود داده اید لیکن هیچگاه به سبب جوسازیهای برخی از اطرافیها و نزدیکان نتوانستید به اصلاح بیت خود دست بزنید یعنی اساسا به شما فرصت اندیشیدن در این باره را نداده اند .
صداقت، درستی و سلامت نفس شما برهمگان آشکار است، لیکن آنچه که شما را آسیب پذیر ساخته است بیت و نزدیکان شما و منابع خبری شما است که متأسفانه ناسالم است. و این منابع خبری ناسالم و برخی نزدیکان ناصالح شما را به اشتباهات خطرناکی واداشته اند و دشمن را به شکل دوست و دوستان را دشمن در برابر شما به نمایش می گذارند و عناصر لیبرال و منحرف مانند نهضت آزادی را به شما نزدیک می سازند . ما از این نگرانیم که این روش و شیوه شما صبر برادران انقلابی و وفادار به شما را لبریز کند و آنانرا به نگارش نامه های سرگشاده و استفاده از رسانه های گروهی برای پاسخگوئی به جنابعالی و توضیح حقایق برای امت اسلامی، ناگزیر سازد که از آن به خدا پناه می بریم.
ما رسما اعلام می داریم که تا منابع خبری و تشکیلات درونی شما اصلاح نگردد ، این ره به ترکستان است و هرگز نخواهید توانست وظایف و مسئولیتهائی را که در قبال اسلام و انقلاب اسلامی بر دوش دارید به درستی به پایان ببرید بلکه ممکن است خدای نخواسته به خود و اسلام و انقلاب زیانهای جبران ناپذیری وارد کنید. این حقیقت را می توانید با مطالعه در زندگی برخی‌علما و مراجع گذشته که در محاصره اطرافیها و نزدیکان بوده‌اند به خوبی به دست آوریدکه قرآن می فرماید: لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب – والسلام علیکم ورحمت الله
مهدی کروبی۲۹/۱۱/۶۷ مهدی جمارانی۲۹/۱۱/۶۷ سید حمید روحانی۲۹/۱۱/۶۷
نامه به آیت الله منتظری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *