بعد ۷ سال گرانی و تورم از خواب بیدار شدید؟

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ حجت‌الاسلام حمید روحانی از اعضای دفتر امام خمینی(ره)  که هم‌اکنون مدیریت بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را به‌عهده دارد، در یادداشت شفاهی برای خبرگزاری تسنیم، به بررسی نامه اخیر سید محمد موسوی خوئینی‌ها به رهبر معظم انقلاب پرداخته است.

بیشتر بخوانید

متن یادداشت شفاهی حجت‌الاسلام روحانی به‌شرح زیر است:

برای من اولین سؤالی که مطرح می‌شود این است که آقای خوئینی‌ها قاعدتاً یک انسانی است که بینش سیاسی دارد و فهم و درک دارد که مقام رهبری یک مقام اجرایی نیست، پس چرا در نامه‌ای خطاب به رهبری، از مشکلات مردم که تورم روزافزون همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده است و زندگی مردم را با دشواری‌های طاقت‌فرسا روبه‌رو کرده شکایت می‌کند؟

اولین چیزی که به ذهنم خطور می‌کند این است که می‌خواهد با زبان بی‌زبانی به رهبری بگوید: چرا نمی‌گذارید با آمریکا کنار بیاییم و تا با ‌آمریکا کنار نیاییم مشکلات حل نمی‌شود. اکنون که این مشکلات به‌وجود آمده به‌خاطر این است که شما نمی‌گذارید ما در مقابل ‌آمریکا تسلیم شویم.

برجامِ اول به‌نفع آمریکا تمام شد و درصددند برجام ۲ و ۳ را هم به ثمر برسانند. بگذاریم آمریکا سیاست‌هایش را در ایران اجرایی کند و  خلع سلاح شویم و در مقابل استکبار جهانی تسلیم باشیم! این نخستین‌حرف آقای خوئینی‌ها است، وگرنه وی می‌فهمد که جایگاه رهبری ربطی به مسائل اجرایی ندارد و تورم و مشکلات معیشتی به امور اجرایی مربوط است و در اختیار افرادی است که در رأس وزارتخانه‌ها و دولت هستند.

امثال آقای خوئینی‌ها چند سال قبل از به قدرت رسیدن دولتِ تسلیم‌طلب، رسماً این موضوع را تبلیغ می‌کردند که مشکلات مملکت بدون مذاکره با‌ آمریکا حل نمی‌شود و بیکاری و بی‌مسکنی و نداشتن امکانات مادی و فقر و بدبختی به این مربوط می‌شود که با‌ آمریکا رابطه نداریم.

مقام معظم رهبری آن زمان برای حل این موضوع اجازه دادند کسانی که فکر می‌کنند با مذاکره مشکلات حل می‌شود، مذاکره کنند.

در خاطرم هست همان زمان فرمودند: من با مذاکره مخالفت نمی‌کنم اما آن را بیهوده می‌دانم و آدم عاقل کار بیهوده نمی‌کند.

در آن ایام، سازشکاران و تسلیم‌طلبان وارد صحنه شدند و تأسیسات هسته‌ای را پلمب کردند و نتیجه آن برجام بی‌‌فرجامی شد که جز بی‌آبرویی چیزی برایشان نداشت.

اکنون امثال خوئینی‌ها جرئت نمی‌کنند از مذاکره با ‌آمریکا سخن بگویند لذا در لفافه حرف می‌زنند. اولین حرف وی در این نامه این است که “با آمریکا مذاکره کنیم تا مشکل تورم و بیکاری حل شود.”، درحالی‌که انسان عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود، و وابستگی به آمریکا با جانشان عجین شده است.

دومین مسئله که در این نامه مطرح می‌شود، دفاع از دولت شیخ حسن روحانی است. سیاست بی‌کفایتی و بی‌سیاستی و تخریب کشور و فلج شدن اقتصاد کشور در دولت متبوع موسوی خوئینی‌ها بود و حالا قصد دارند دولت را از مشکلات تبرئه کنند، این روشی است که این روزها اکثر دولتمردان در پیش گرفته‌اند.

رئیس جمهور در نطقی می‌گوید “ما از گرانی و تورم اعلام بیزاری می‌کنیم!”، این سبک و سیاقی است که در طول این سالها داشته و تلاش می‌کرده خود را تبرئه کند، کما اینکه در ملاقات رهبری با مسئولان وقتی آقای روحانی نطق کرد و از “بایدها” سخن گفت، رهبر انقلاب فرمودند “مخاطب این بایدها خود رئیس جمهور است!”، اینها با همین شیوه تلاش دارند خود را از پاسخگویی تبرئه کنند.

سومین موضوعی که از این نامه به‌دست می‌آ‌‌ید، انتقام از رهبری است. در طول ۳۰ سال گذشته که آیت‌الله خامنه‌ای با درایت جهان تشیع را رهبری کردند، در مقابل توطئه‌ها و نقشه‌هایی که تسلیم‌طلبان برای درهم شکاندن خط امام(ره) انجام دادند، با هوشیاری و آگاهی و مقاومت این توطئه‌ها را در هم شکستند و به‌همین دلیل بخشی از جریان اصلاحات از ایشان کینه دارند.

فتنه ۸۸ از آن فتنه‌های بی‌نظیری بود که تمام استکبار جهانی پشت آن ایستاد و برخی سفارخانه‌ها و دستگاه‌های جاسوسی کشورهای معارض در آن نقش داشتند. رهبری با درایت خویش توطئه‌ها را نقش بر آب کردند، لذا می‌خواهند به‌هرنحوی به رهبری ضربه بزنند و این هم نقشه‌ای است که در نامه خوئینی‌‌ها دیده می‌شود.

چهارم، زیر سؤال بردن اصل ولایت فقیه است! آقای خوئینی‌ها جایی گفته بودند که “از ابتدا ولایت فقیه را قبول نداشتم”، و می‌خواهند به‌نحوی به مردم بفهمانند که مسئله اساسی مملکت، مشکل ولایت فقیه است.

البته باید توجه داشت جریان اصلاحات و شخص آقای خوئینی‌ها مدتی است مضمحل شدند و در جامعه و پیشگاه ملت ایران جایی ندارند ولی در تلاشند به‌نحوی سری در سرها داشته باشند.

این آقا هم برای اینکه نامش بر سر زبان‌ها بیفتد به رهبری جسارت می‌کند تا سر زبان‌ها بیفتد و باید این را بگویم که از این پس از این‌گونه نامه‌ها و سخنرانی‌ها بیشتر می‌شود چراکه اصلاح‌طلبان در حال اضمحلال هستند و به‌قول معروف “الغریق یتشبّث بکلّ حشیش” (انسان در حال غرق به هر خار و خاشاکی چنگ می‌زند). برای آنکه سر زبان‌ها باشند، بیشتر از این به مقام معظم رهبری توهین می‌کنند.

پنجمین نکته، چراغ سبز نشان دادن به جهانخواران و بیگانگان است که بگویند جریان غربگرای داخل ایران، علی‌‌رغم همه شکست‌ها و ناکامی‌ها همچنان وجود دارد و زنده است و کار می‌کند.

نکته بعدی که باید از خوئینی‌ها پرسید این است که؛ در طول ۷ سال گذشته کجا بودند؟ ملت ایران در طول سالهای سر کار بودن دولت روحانی، با فقر، بیکاری، سیل و زلزله دست و پنجه نرم می‌کرد و دولت کوچک‌ترین توجهی به مردم نکرد و جان مردم را به لب رساند اما وی یاد این گرانی و تورم و مشکلات نبود؛ حالا بعد ۷سال از خواب بیدار شده‌اند و اشک تمساح می‌ریزند.

این اصلاح‌طلبان که من آنها را تسلیم‌طلب می‌دانم، دنبال این هستند که آمریکا را به این کشور برگردانند و فرش قرمز برایشان بیندازند و این دست و پا زدن‌ها برای حاکم کردن خط سازش است و علی‌رغم همه تو‌طئه‌های خط سازش در ۴۰ سال گذشته، امروز می‌بینیم خط سازش، رسوا و بی‌اعتبارتر از گذشته شده است.