نامه تاریخی حجت الاسلام والمسلمین سید حمیدروحانی به حضرت امام خمینی مورخ 1367/11/11
محضر مبارک، مرجع عالیقدر جهان اسلام و رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی متع الله المسلمین بطول بقا وجوده الشریف
امام عزیز و بزرگوارم با اهداء سلام معروض میدارد:
پیام بلندپایه و روح بخش آن حضرت را همراه با رهنمودهای تاریخ و تاریخ ساز، با اشتیاقی فراوان دریافت کردم. آنچه درباره اینجانب مرقوم فرموده اید باید عرض کنم: «کم من ثنا جمیل لست اهلاله نشرته» از عواطف کریمه و تفقدات پدرانه آن امام بزرگوار کمال امتنان را دارم و از خداوند متعال می خواهم که نعمت آن وجود ذیجود را برای اسلام، مسلمانان و مستضعفان جهان مستدام بدارد.
گفتن ندارد که همه پیام ها و رهنمودهای آنحضرت در حد خود بی مانند، سازنده، آموزنده و الهام بخش است، لیکن آنچه اهمیت و عظمت این پیام را فزونی می بخشد، این است که در پی گذشت هزاره ای ازبریدن و بیگانه شدن پیروان اسلام، به ویژه جامعه روحانیت، از تاریخ و غربت و مظلومیت تاریخ اسلام و تشیع، اکنون برای نخستین بار، از سوی مقام معظم مرجعیت شیعه، درباره اهمیت تاریخ و شیوه نگارش و تدوین آن، رسماً رهنمودهائی صادر می گردد و روی نگارش آن از زبان توده ها تأکید به عمل می آید.
امام بزرگوار به حق آگاهند که در عرصه تاریخ نگاری گذشته، به ویژه در سده اخیر، آنچه که به نام «تاریخ» رقم خورده است، نه تنها از زبان توده ها نمی باشد، بلکه بیشتر، ساخته و پرداخته زبان و قلم دشمنان توده ها (ماسونها – کمونیستها و…) می باشد.
توده های مستضعف و رهبران آنان که تاریخ سازان و تاریخ آفرینان راستین هستند، در عرصه این گونه تاریخ نگاریهای تحریف شده، حضور ندارند و یا با چهره های بدلی، قلابی و مسخ شده به صحنه آورده شده اند.
ماسونها و کمونیستها و دیگر عوامل استکبار جهانی، به خوبی میدانند که اگر رویدادهای تاریخی از زبان تودهها ثبت شود، درسهای ارزنده، آموزنده پند آمیز و توفان خیز، به نسلها می دهد و تاج و تخت کاخ نشینان و منافع جهانخواران را با خطری جدی و ریشه ای، روبرو می کند.
از این رو ناگزیرند که در راه تحریف تاریخ بکوشند و واقعیت ها را با بافته ها، پندارها و برداشت های نادرست، ناروا، انحرافی و افسانه ای وارونه سازند و با این گونه ترفندها و نیرنگ ها از تداوم حرکتها و انقلابها پیشگیری کنند.
در طی سده پیشین که نهضتها و خیزشهای اسلامی آسایش و آرامش را از زورمداران و جهانخواران سلب کرده است، می بینیم که تاریخ نگاری، تدوین کتابهای درسی و آموزشی، برنامههای علمی و فرهنگی، حتی نگارش قصه کودکان در انحصار ماسونها و کمونیستها قرار گرفته است و شگردهائی از سوی آنان در راه فرهنگ زدائی، اسلام زدائی، شخصیت زدائی و بیگانه ساختن توده های مسلمان از تاریخ خونبار اسلام – که هر گام آن قیامی گلگون با رنگ و بوی عاشورا در خود دارد – به کار گرفته شده است. و در راه بدنام کردن پیشوایان مذهبی و رهبران نهضتهای اسلامی توطئه ها و نقشه هائی در دست اجرا قرار گرفته است.
تنها در دهه ۱۳۴۰ در پی آغاز نهضت اسلامی آن امام عزیز، می بینیم که درباره سلسله جنبان حرکتهای سده پیشین، سید جمال الدین اسدآبادی، ده ها کتاب و مقاله نوشته شده است و در آن سیل تهمت، پیرایه و ناسزا به سوی آن شخصیت بزرگ اسلامی سرازیر گردیده است. و آنگاه که سوابق نویسندگان این کتابها و مقالهها مورد بررسی قرار می گیرد، روشن می شود که بیشتر آنان ساواکی، ماسونی و کمونیست بودهاند و کمتر کسی از این دست نویسندگان را می توان یافت که سر در آخور غرب و شرق نداشته باشند. انگیزه آنان از آن هجوم قلمی و تبلیغاتی به سید جمال، زمینه سازی برای به زیر سوال بردن امام بزرگوار و قیام خونبار ۱۵ خرداد ۴۲ و پیشگیری از اوج و گسترش آن قیام اسلام ملت ایران بوده است.
در این میان، دردمندانه، باید گفت که در حوزههای علمیه و در مجامع علمی اسلامی، علم تاریخ و نگارش آن، جایگاهی ندارد.
در این مراکز، نه تنها مورخ و تاریخ نویس کمتر یافت می شود، بلکه کشش به مطالعه تاریخ و سیر در سرگذشت گذشتگان، هرگز وجود ندارد. در صورتی که تاریخ از دیدگاه قرآن کریم، منبع تفکر، درس عبرت برای خردمندان، نمایانگر حقایق، نشان دهنده فرجام جنایت کاران و ناباوران آیات الهی می باشد. و می بینیم که زینب کبرا، صدیقه صغرا (سلام الله علیها) در راه رساندن حماسه عاشورا به ابناء بشر و به همه نسلها، به اسارت تن در می دهد و رنجنهای فراوانی تحمل می کند.
اگر در حوزه های علمیه و مجامع روحانی، ارزش و اهمیت تاریخ نگاری شناخته می شد و علل و اسباب شکست ها، ضعف ها و لغزشهای گذشتگان به درستی مورد ارزیابی قرار می گرفت؛ تاریخ نگاری در انحصار ماسونها و کمونیستها در نمی آمد و امروز عناصر مرموزی که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند و دین را از سیاست جدا می پندارند و بر این باورند که حکومت اسلامی تنها به دست حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) می تواند بنیانیابد و نیز آن دسته از خودباختگی که تز «اسلام منهای روحانیت» را دنبال می کنند هیچگاه نمی توانستند – همانند دوران مشروطه – خود را در پشت چهره مقامات روحانی پنهان سازند و در راه کنار زدن علما و روحانیان از صحنه و شعله ور ساختن آتش اختلاف توطئه کنند. اگر به فرمان قرآن کریم گوش فرا داده می شد و سرگذشت گذشتگان مورد بررسی و ارزیابی قرار می گرفت. امروز سرمایه داران تبهکار، روحانی نماهای نابکار و روشنفکر مأبهای جنایت کار نمی توانستند بازیگر میدان باشند و انقلاب اسلامی و ارزشهای آنرا به خطر اندازند.
در دوران مشروطه این سه دسته مرموز دست در دست یکدیگر دادند و در آن برهه که رهبران مشروطه به قم هجرت کرده بودند، از فرصت بهره سوء گرفته توده ها را به درون سفارت انگلستان کشاندند و نهضت عدالتخواهی را به بیراهه سوق دادند.
امروز نیز این سه باند مرموز را می بینیم که در کنار یکدیگر ایستاده در راه آسیب رساندن به انقلاب اسلامی و کشاندن فرزندان انقلاب به کژ راهه به توطئه نشستهاند و برآنند که انقلاب اسلامی را زیر پای شیطان بزرگ ذبح کنند و من از شر آنها به خدا پناه می برم و از امام بزرگوارم استمداد میکنم.
پدر عزیز و بزرگوارم
حضرتعالی خود آگاهید که سرمایه داران در درازای تاریخ هماره رویاروی آئین الهی ایستاده بودند و از هیچ توطئه خیانت باری علیه راست قامتان تاریخ و رادمردان الهی کوتاهی نورزیدند. با پیامبران خدا جنگیدند، درب خانه عزت را بستند و خاندان عصمت و طهارات را خانه نشین کردند و به شهادت رساندند. بسیاری از حرکتها و نهضتها را با شکست روبرو ساختند. و امروز نیز باید گفت آخرین پایگاه شیطان بزرگ برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران به شمار می آیند. اگر مبارزه ای قهرآمیز، همه جانبه و ریشه ای با آنان انجام نگیرد، انقلاب اسلامی در معرض خطری جدی و بنیانکن قرار می گیرد در آینده در برابر هجوم همه جانبه «مترفین» و زراندوزان، بی دفاع می ماند و رسالت مقدس اسلامی به پایان نمی رسد.
بسم الله الرحمن الرحیم
یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس صدق الله العلی العظیم.
امام عزیز و بزرگوارم
فرزندان انقلابی و پاکباخته شما تا دیروز گرفتار مشتی روحانی نماهائی بودند که آنانرا به جرم مبارزه با شاه، آمریکا و انگلیس تکفیر می کردند و مورد نکوهش قرار دادند و اعتقاد داشتند که اگر آمریکا و انگلیس نباشند اسلام از میان میرود!!
امروز نیز گرفتار همین روحانی نماها هستند که مبارزه با سرمایه دارها و مترفین را با گرایش به «مارکسیسم» مساوی می پندارند! و برآنند هر صدائی را که علیه سرمایه دارها بلند شود در سینه خفه کنند!
کتابهائی با تحلیل ماتریالیستی و الحادی در نظام جمهوری اسلامی چاپ و پخش می شود و در آن اسلام و روحانیت مورد هتک قرار می گیرد و صدای اعتراض علیه آن به گوش نمی رسد. لیکن اگر سطری بر ضد سرمایه دارها و سرمایه داری در کتاب یا مقاله ای نوشته شود، فریاد و اسلاما گوش فلک را کر می کند.
راستی این درد را چگونه توان تحمل کرد که در برخی از کتابهای درسی دانشگاه ها و مدارس که در نظام جمهوری اسلامی تدوین شده است مطالبی دروغ، تحریف شده و دور از واقعیت آورده شده است آیا رواست که جوانان دانشجو و دانش آموز ما در نظام جمهوری اسلامی نیز ناگزیر باشند تاریخ دروغ و تحریف شده را بیاموزند؟ به نظر می رسد دستهای مرموزی در کار است تا در شرایط فعلی که نمی توانند قدرت را از روحانیت سلب کنند عالمان دینی، متفکران اسلامی و پژوهشگران وفادار به انقلاب اسلامی را به کارهای اجرائی وادارند و از کارهای علمی فرهنگی، فکریو تحقیقاتی دور کنند و فرهنگ جامعه را طبق اندیشه های انحرافی جهت دهند و از حاکمیت فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) پیشگیری کنند.
با وجود پژوهشگران صادق و قلم به دستان متعهد در حوزه های علمیه و دانشگاه ها، چرا باید تدوین کتابهای درسی و تاریخی برعهده عناصری گذاشته شود که بافت فکری آنان با فرهنگ قرآن بیگانه است و انقلاب اسلامی نتوانسته است دگرگونی فکری در آنان پدید آورده هنوز تاریخ را با دید فراماسونری و ماتریالیستی تحلیل می کنند و برخی از آنان نیز برآنند که نگذارند چهارچوبی را که ماسونها و کمونیستها برای تدوین تاریخ ساخته اند، شکسته شود و تاریخ از زبان توده ها رقم زده شود.
لیکن علیرغم این گونه تلاشها و توطئه های شیطانی و بی تفاوتی های برخی از مسئولان و دست اندرکاران در برابر تاریخ انقلاب اسلامی، فرزندان روحانی شما که از مکتب انسان ساز و قهرمان پرور آن امام بزرگ، درس اخلاص، پایداری و استقلال فکری فراگرفته اند، برآنند که در راه تدوین تاریخ انقلاب اسلامی از زبان توده ها و «پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها» با همه نیرو و توان بکوشند و به یاری خداوند متعال با پشتیبانی آن امام بزرگوار هرگز اجازه ندهند که تاریخ انقلاب اسلامی نیز به دست دشمن نوشته شود. و نیز با بازنگری در تاریخ گذشته بیگانه زدگانی را که قلم های خویش را در راه تحریف تاریخ و در تاریکی نگاه داشتن توده ها به کار برده اند رسوا سازند و واقعیت های تاریخی را از لابلای دروغ پردازیها پشت هم اندازیها، شایعه سازیهای تحریف گران تاریخ بیرون بکشند و آشکار سازند. یقین است که دعاهای خیر آن عارف سالک و فقیه زاهد و مجاهد، بدرقه راه ما می باشد و این پاک باختگان را در پیمودن راه درست و صراط مستقیم هدایت خواهد کرد. انشاءالله