علی‏رغم تلاش بی‏امان استعمارگران شرق و غرب در آلوده ساختن چهره انقلابی قیام ۱۵ خرداد و سیل تهمت به قهرمانان آن روز تاریخی، حقایق در زیر پرده پوشیده نماند و بسیاری از واقعیت‏ها از لابه‏لای قلم نویسندگان غربی که می‏کوشیدند قیام ملت ایران در ۱۵خرداد را ارتجاعی، غیر ملی و آنارشیستی وانمود سازند بروز کرد و شاه و حامیان غربی و شرقی او را بیش از پیش رسوا کرد.
* * *
روزنامه الاهرام ـ چاپ قاهره ـ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ خرداد ۴۲ زیر عنوان: «تهران شعله‏ور گردیده و اهالی آن با صدای بلند، براندازی نظام حاکم و قطع رابطه با اسرائیل را می‏خواهند» نگاشت:
«دیروز تهران از آتش خشم مردم شعله‏ور شد و زبانه‏های آتش به شهرهای دیگر کشید. نیروی نظامی و ارتش شاه با تانک و توپ و زره‏پوش به خیابان‏ها آمد و صدها نفر از تظاهرکنندگان کشته و زخمی شدند. نیروی نظامی که به مسلسل سنگین مجهز می‏باشد کاخ شاه را احاطه کرده و راه‏هایی را که به کاخ منتهی می‏شود بسته است.
تظاهرات قهرآمیز مردم ـ که ناظران سیاسی آن را شدیدترین تظاهرات ضد شاه پس از سقوط دولت دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ می‏خوانند ـ وقتی آغاز شد که زعیم دینی، آقای روح‏الله خمینی و یاوران او دستگیر شدند که موجب شد تظاهرات به یک انقلاب کاخ برانداز تبدیل شود. تظاهرکنندگان و هیئت‏های دینی که به مناسبت ماه محرم سیاهپوشند، با شعار مرگ بر شاه به اداره انتشارات و رادیو هجوم کردند و کوشیدند آن را اشغال کنند و نیز به ساختمان‏های وزارت دارایی، وزارت خارجه و اداره روزنامه اطلاعات که وابسته به شاه می‏باشد حمله کردند و آن را به آتش کشیدند و ماشین‏های ارتشی را سنگ‏باران کرده، یک جیپ ارتش را پس از واژگون ساختن آتش زدند. پلیس با مسلسل و گاز اشک‏آور به تظاهرکنندگان یورش برد و عده‏ای را کشته و زخمی ساخت. بنا به اظهار شاهدان عینی در همان ساعات اول تظاهرات صدها نفر کشته شدند؛ و دامنه انقلاب به مشهد که در شمال شرقی ایران قرار دارد نیز کشیده شد و یکی از افراد پلیس در این شهر به قتل رسید و نیز در شهر مقدس قم انقلاب مردمی به وقوع پیوست».
همین روزنامه در روز ۱۷ خرداد ۴۲ مطابق ۷ حزیران زیر عنوان «آتش در تمام شهرهای ایران شعله‏ور شده است» چنین می‏نویسد:
«انقلاب مردمی سراسر ایران را فراگرفته است و تلاش بی‏امان ارتش که به تانک و زره‏پوش مسلح است، در سرکوب انقلاب به جایی نرسیده است. نیروهای انتظامی تهران را در اشغال خود دارند ولی توده‏های مردم توانستند حلقه محاصره پلیس را شکسته، برای چندمین بار به منظور اشغال ساختمان اداره انتشارات و رادیو کوشش به عمل آورند. ارتش با تجهیزات بیشتری به حفاظت از کاخ شاه پرداخته و شاه همراه خانواده سلطنتی کاخ را ترک گفته و به کاخ سعدآباد که در خارج تهران قرار دارد گریخته است. بنا بر نوشته روزنامه اطلاعات، شاه شخصاً رهبری سرکوبی انقلاب مردمی را بر عهده دارد و علی‏رغم حکومت نظامی و منع رفت و آمد از طرف دولت، دانشجویان دانشگاه‏ها نیز به انقلابیون پیوستند و آزادی زعمای دینی خود را می‏خواهند و بالای درب ورودی دانشکده صنعتی پلاکی بالا برده‏اند که: «مرگ بر شاه خون‏آشام».
دامنه انقلاب به شیراز نیز کشیده شده و در آن شهر چند پاسبان و یک افسر پلیس به شدت زخمی شده‏اند. آتش انقلاب در شیراز وقتی زبانه کشید که ۶ تن از علمای برجسته و زعیم آنان، روح‏الله خمینی بازداشت شدند.
در تهران نیز تظاهرات قهرآمیز و کشت و کشتار ادامه دارد و قبرستان در محاصره پلیس است تا تعداد کشته‏ها که در آنجا به خاک سپرده می‏شوند از نظرها پوشیده بماند. از تعداد کشته‏شدگان آمار صحیحی در دست نیست.
خبرگزاری آسوشیتدپرس از نیویورک گزارش داد که ده‏ها نفر از دانشجویان ایرانی در برابر سازمان ملل متحد دست به تظاهرات زدند و پلاکارتی حمل می‏کردند که روی آن نوشته بود «ما انتخابات آزاد می‏خواهیم»، «ما می‏خواهیم که حقوق بشر در ایران رعایت گردد»، «مرگ بر شاه» دانشجویان ضمن اعلامیه‏ای که در آنجا پخش کردند یادآور شده‏اند که انقلابیون ایران با اصلاحات مخالف نیستند، با تأمین حقوق زنان نیز مخالفتی ندارند و نیز با مبارزه با بیسوادی مخالفت نمی‏کنند، بلکه با شاه مخالف هستند که از طرف امریکا حمایت می‏شود. گوینده رسمی دولت ایران زعیم دینی روح‏الله خمینی و دیگر علمای دین را متهم کرده که با اصلاحات ارضی شاه مخالفند…».
* * *
خبرنگار (U.P.I) که خود شاهد قسمتی از جریانات بوده اینطور گزارش می‏دهد:
«تظاهرکنندگان با مشت‏های گره کرده و فریادهای رعدآسا وارد خیابان‏های اطراف بازار شدند و با قوای ارتشی مواجه گشتند. قوای مسلح به طرف جمعیت تیراندازی می‏کرد ولی مردم همچنان پیش می‏رفتند. من شخصاً ناظر پیشروی شجاعانه تظاهرکنندگان به سوی رگبار گلوله بودم. ایمان مردم به حدی قوی بود که سینه خود را سپر گلوله می‏کردند و به پیروزی و موفقیت خود اطمینان داشتند، ولی نظامیان با تانک‏های سنگین و مسلسل‏های ساخت امریکا بیکار ننشسته بودند. من خود شاهد بودم که سربازان با خونسردی هر چه تمامتر مردم را هدف گلوله قرار داده، درو می‏کردند. یکی از تظاهرکنندگان در مقابل من به زمین افتاد و جان سپرد. وقتی خم شدم جوان دیگری در برابر من غلتی زد و بر زمین افتاد و به‏دنبال خود نواری از خون به جای گذاشت. رهگذران جرئت و فرصت کمک به زخمی‏شدگان را نداشتند ولی هنگامی که آتش خاموش شد و دود و آتش برطرف گردید اجساد کشتگان ظاهر گشت و آن‌گاه بازاریان به سراغ یاران شهید خود آمده با روزنامه اجساد آنها را پوشاندند… به اطراف خود نگاه می‏کردم، قلب تهران به صبح بعد از طوفان شبیه است. هر چیزی قطعه قطعه و ویران شده، تمام ادارات دولتی تعطیل و شهر مانند یک قلعه نظامی تسخیر شده است. فجیع‌ترین وضعی است که در دوران بیست‏ساله گذشته دیده‏ام. آتش و خرابی، بازار و ادارات دولتی و مغازه‏های فراوانی را فراگرفته. دود سیاه به آسمان بلند است. غرش ماشین‏های آتش‏نشانی از هر گوشه‏ای به گوش می‏رسد ولی هنوز شعله آتش به آسمان زبانه می‏کشد…». (۱)
* * *
خبرگزاری‏های غربی ـ بویژه صهیونیستی ـ نیز تبلیغات دروغین و دور از واقعیت رژیم شاه علیه قیام ۱۵ خرداد را با آب و تاب فراوان مخابره کردند و نقش جمال عبدالناصر و مالکان را در آن قیام با تبلیغات گسترده‏ای انتشار دادند و بار دیگر ماهیت ضد خلقی و غیرانسانی دستگاه‏های خبرپراکنی غرب و شرق را به نمایش گذاشتند و این واقعیت را برای چندمین بار آشکار ساختند که جهانخواران و رسانه‏های گروهی آنان، وقتی که پای منافع استعماری و غارتگرانه‏شان در میان باشد، چگونه از جنایات، تجاوزات و نامردمی‏ها چشم می‏پوشند و هم‏صدا با دیکتاتورها و آدمکش‏ها به جوسازی و دروغ‏پردازی بر ضد ملت‏ها می‏پردازند، واقعیت‏ها را انکار می‏کنند، حقایق را نادیده می‏گیرند، زورمداران خون‏آشام را «مصلح»!، «مترقی» ، «میهن‏دوست» ، «یار و هوادار حقوق دهقانان، کارگران و زنان» و… می‏نمایانند و قربانیان ظلم و چپاول و تجاوز را «مرتجع» ، «عقب‏مانده» و «آلت دست مالکان و بیگانگان می‏خوانند و آن‌گاه می‏بینیم که سفارت ایران در آلمان با خرسندی و بالندگی گزارش می‏دهد که تبلیغات دروغین شاه در غرب توانسته است افکار را فریب دهد و به غربی‏ها بباوراند که تظاهرکنندگان ۱۵ خرداد ۴۲ «مخالف اصلاحات ارضی و شرکت بانوان در مقدرات کشور هستند»!! و توصیه می‏کند که:
… اکنون مهم‌ترین وظیفه ما این است که از این موقعیت حداکثر استفاده را بنماییم و با تبلیغات وسیع، از یک طرف بقایای مخالفین و مفسده‏جویان را در داخل رسوا نموده و از طرف دیگر به کشورهای غربی اهمیت خاص برنامه‏های اصلاحی شاهنشاه را بفهمانیم…
روزنامه معاریو چاپ تل‌آویو، در تاریخ ۹/۶/۱۹۶۳ نوشت: متعصبین مذهبی که قصد داشتند با کمک مصر علیه اصلاحات شاه قیام کنند، مرتجع‌ترین عنصر جهان اسلام هستند. شاه ایران، محمدرضا پهلوی در هفته گذشته بر توطئه‏ای که به نظر می‏رسید وخیم‌ترین توطئه علیه حکومت وی در ده سال اخیر است فایق آمد…
این جوسازی‏ها و حق‏کشی‏های امپریالیسم خبری و هم‏صدایی بنگاه خبرپراکنی جهان با دستگاه تبلیغاتی شاه و تأثیر نامطلوب آنان روی افکار مردم جهان، دل امام را سخت به درد آورد؛ از این رو، پس از آزادی از زندان در سخنرانی خود در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۴۳ دردمندانه اظهار کرد:
… افسوس که دست ما از عالم کوتاه است، افسوس که صدای ما به عالم نمی‏رسد، افسوس که گریه‏های این مادرهای بچه‏مرده نمی‏رسد به دنیا. ما را کهنه‏پرست معرفی می‏کنند، ما را مرتجع معرفی می‏کنند… جراید خارج از ایران، آنهایی که با بودجه‏های گزاف برای کوبیدن ما مهیا شده‏اند، در خارج ما را مخالف اصلاحات ـ که اسلام در رأس اصلاحات واقع شده است ـ معرفی می‏کنند، مخالف ترقی مملکت معرفی می‏کنند… (۲)
پاورقی‌ها:
۱. نقل از بولتن جبهه ملی؛ ش ۳، جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۴۲.
۲. صحیفه امام؛ ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۲۸۵.
منبع: کتاب نهضت امام خمینی (ره) ـ جلد اول ـ تألیف دکتر سید حمید روحانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *