سخنرانی دکتر سیدحمید روحانی در اهواز. اشباه الرجال در صحنه سیاسی ایران. ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳

اگر درایت، هدایت و مدیریت و مقاومت مقام معظم رهبری نبود، همان فتنه امریکایی ـ صهیونیستی سال ۸۸ می توانست ایران را به کانون آشوب و بلوا و هرج و مرج بدل کند و خدای نخواسته کشور را به جنگ خونین و سنگربندی خیابانی بکشاند.

****

به نظر می‌رسد آن توطئه‌ای را که شیطان بزرگ در جریان فتنه ۸۸ نتوانست در ایران پیاده کند اکنون به وسیله کسانی دنبال می‌کند که با عنوان عقلانیت و اعتدال برآنند راه امام و شهدا را به زیر سئوال ببرند.

****

امروز خطر اساسی برای ایران از جانب کسانی است که به تعبیر مولایمان حضرت علی (ع) اشباه رجالند… و به سبب ضعف ایمان از غیرت دینی و حمیت انسانی برخوردار نیستند.

 

اشباه الرجال در صحنه سیاسی ایران

دکتر سیدحمید روحانی در تاریخ ۲۴ اردیبهشت/۱۳۹۳ طی یک سخنرانی در همایش ملی «سبک زندگی اسلامی» در اهواز در جمع بسیج اساتید خوزستان اعلام کرد.

غیرتمندی و دلیرمردی تنها در سایه ایمان به دست می‌آید. انسان‌های باایمان و باورمند، غیور، شجاع و دلاورند.

حضرت رسول خدا (ص) فرمود ان الغیره من الایمان

از حضرت صادق (ع) روایت است: ان الله تبارک و تعالی غیور یحب کل غیور

از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمود

کان ابراهیم ابی غیورا و انا اغیر منه

این غیرت ایمان بود که حضرت ابراهیم را بر آن داشت یک تنه در مقابل بت‌ها و بت‌پرست‌ها به پا خیزد و بی‌ترس و واهمه به بت‌شکنی دست بزند.

این عمق ایمان به خدا بود که پیامبر اکرم حضرت رسول معظم را به رویارویی با بت‌پرستان عرب، گردنکشان قریش و زراندوزان خون‌ریز و خودخواه عصر جاهلیت واداشت که یک تنه با کفر و شرک و بت‌پرستی مبارزه کرد و با مقاومت حماسی در شعب ابی طالب، دشمن را به شکست کشانید.

امام خمینی نمونه بارز یک انسان تکامل یافته و باایمان بود، امام به راستی از ایمانی راسخ و تزلزل‌ناپذیر برخوردار بود، می‌توان گفت که امام پس از معصومین (علیهم‌السلام) حد اعلای ایمان را داشت، از بزرگ‌ترین رمز موفقیت امام، ایمان راسخشان بود که چون دژی نفوذناپذیر ایشان را از هر لغزشی مصون می‌داشت.

این ایمان قوی و خلل‌ناپذیر بود که امام را بر آن داشت در روزگاری سر شاه فریاد بزند که هیچ کس به خود جرئت نمی‌داد نام شاه را بدون القاب کذایی «اعلیحضرت، شاهنشاه آریامهر» بر زبان آورد و امام در چنین شرایطی اعلام کرد:

شاه‎‌دوستی یعنی غارتگری ـ شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، شاه‌دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام و… (فروردین/۱۳۴۲)

نیز خطاب به شاه فریاد سر داد

… آقای شاه، جناب شاه! بدبخت! بیچاره! (۱۳ خرداد/۴۲)

امام از آنجا که از ایمان راسخی برخوردار بود هیچ گاه نمی‌توانست ذلت و خواری ایران و ایرانی را تحمل کند ـ حتی اگر آن ایرانی شاه باشد ـ امام در سال ۱۳۴۳ که جانسون رییس جمهور امریکا بود عکسی در یک روزنامه یا مجله‌ای دیده بود که شاه مانند یک بچه مکتبی در مقابل میز کار جانسون ایستاده و او صورت از شاه برگردانده و به سمت دیگر نگاه می‌کند امام در یک سخنرانی در تاریخ ۱۵ خرداد/۱۳۵۹ یعنی پس از گذشت قریب ۲۰ سال از آن عکسی که دیده بود، اظهار می‌دارد که «هنوز ذائقه من از این صحنه تلخ است»

این است نمونه یک انسان وطن‌خواه که وطنخواهی او نیز ریشه در ایمان قوی و استوار او دارد، نه آنهایی که خود را وطن‌پرست! می‌دانند اما حاضر نیستند در راه وطن یک مو از سرشان کم شود. مهندس بازرگان در یک مصاحبه‌ای گفته بود «فرق ما با خمینی این است که ما اسلام را برای ایران می‌خواهیم و او ایران را برای اسلام»! (چیزی به این مضمون) لیکن امام میان اسلام‌خواهی و ایران‌خواهی تفاوتی نمی‌دید زیرا که «حب الوطن من الایمان» کسانی می‌توانند ایران را بخواهند که ایمان عمیق و ریشه‌ای به اسلام داشته باشند. آقای بازرگان که به قول خودش اسلام را برای ایران می‌خواست دیدیم که در جریان احیای کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ که سرجوخه‌های عربده‌کش امریکا بر جان و مال و ناموس ملت ایران سلطه یافتند، بازرگان و نهضت آزادی نفس نکشیدند و واکنشی از خود نشان ندادند، لیکن امام آن غیرت الله عصر خویش نتوانست در برابر آن ننگی که شاه به بار آورده بود، آرام و بی‌تفاوت بماند، غریو برکشید و حماسه آفرید.

امام در روز ۴ آبان ماه/۴۳ سخنرانی خود علیه احیای رژیم کاپیتولاسیون را با تلاوت آیهاسترجاع چنین آغاز کرد:

… من ناراحتی قلبی خود را نمی‌توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است، از روزی که مسایل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده، قلب من در فشار است و من با این ناراحتی قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ فرا می‌رسد…

با توجه به این که امام در زندگی خود هیچ گاه اهل شعار نبودند و پیوسته واقعیت‌ها را بر زبان می‌آوردند، می‌توان دریافت که از احیای رژیم کاپیتولاسیون بر امام چه گذشت؟

امام از آنجا که مرد عمل بود، نه اهل شعار، می‌بینیم که چون پذیرفتن آتش‌بس را برخلاف وعده‌ای می‌دانست که به ملت ایران داده بود: «جنگ جنگ تا پیروزی»، به شوکران رو کرد و با پذیرش آتش بس، جام زهر را سرکشید و به دنبال آن مانند شمع آب شد و هنوز از پذیرش آتش بس یک سال نگذشته بود که امام دیده از جهان فروبست و به ملکوت اعلی پیوست. انسان‌های غیور و شرافتمند و با ایمان به قولی که می‌دهندپایبندند و آن را بزرگ می‌شمارند «الذینهم باماناتهم و عهدهم راعون»! و اگر نتوانند به عهد و پیمان خود متعهد بمانند و آن را به انجام برسانند سخت زجر می‌کشند و رنج می‌برند و این زجرها و رنج‌های کشنده چه بسا آنان را از پای درآورد، چنان که امام را از پای درآورد.

مقام معظم رهبری نیز از نظر ایمان در عصر ما می‌توان گفت بی‌مانندند و الگوی ایمان و تقوایند ویژگی‌هایی که یک انسان باایمان و باورمند دارا می‌باشد در رهبری کاملاً ممتاز است:

۱. غیرت و شجاعت

رهبری یک تنه در برابر جهانخواران ایستاده‌اند و بت‌شکنی می‌کنند، رهبر در این رویارویی و مقابله تنها هستند، بسیاری از مسئولان با ایشان همراه نیستند، حتی آنهایی که عنوان مشاور ایشان را یدک می‌کشند قلباً با ایشان نیستند و روحیه انقلابی، پایداری، دلاوری و دلیرمردی ندارند و برای این که از آبرو و اعتبار وابستگی به رهبری برخوردار باشند، ظاهرسازی می‌کنند. با وجود این، مقام رهبری با توکل به خدا و با تکیه به مردم قهرمان‌پرور ایران، همانند ابراهیم در دریای آتش که اطراف ایران را فراگرفته ایستاده‌اند و اجازه نمی‌دهند که تسلیم‌طلبان، کشور را دو دستی به شیطان بزرگ تقدیم کنند.

ما وقتی به اطراف ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم که آتش و خون و فتنه از عراق تا سوریه و پاکستان و افغانستان را فرا گرفته است و در میان این دود و آتش و ناامنی و هرج و مرج، ایران با همت و بصیرت و مقاومت مقام رهبری به عنوان دارالسلام جلوه‌گر است.

اگر مدیریت، درایت و هدایت و مقاومت مقام رهبری نبود، همان فتنه امریکایی ـ صهیونیستی سال ۸۸ می‌توانست ایران را به کانون آشوب و بلوا و هرج و مرج بدل کند و خدای نخواسته کشور را به جنگ خونین داخلی و سنگربندی خیابانی بکشاند.

۲. یاور اسلام، مسلمان‌ها و مستضعفان

دومین ویژگی رهبری که از ایمان و تقوای ایشان ریشه گرفته است پشتیبانی از اسلام، مسلمانان ومستضعفان است، مقام رهبری یاری از مسلمانان جهان و مستضعفان سراسر گیتی را رسالت پایان‌ناپذیر خود می‌دانند و این راه را با استواری و پایداری دنبال می‌کنند. حضرت مولی‌الموحدین، امیرالمومنین، خطاب به یکی از یاران خود: «همام» در توصیف مومنان می‌فرمایند: ناصرٌللدین، محامٌ عن المومنین ـ کهف ٌللمسلمین، عون الضعیف. مقام رهبری امروز مصداق این اوصافی هستند که حضرت علی (ع) آن را از ویژگی‌های مردان باایمان می‌شمارند.

۳. مقاومت و تسلیم‌ناپذیری

یکی از نشانه‌های ایمان راسخ و خلل‌ناپذیر، مقاومت در برابر سختی‌ها، دشواری‌‎‌ها و فشارها و تهدیدها است. این پیام قرآن است: فاستقم کما امرت و من تاب معک. مقام ولایت، حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در طول این ربع قرنی که رسالت رهبری را بر عهده گرفته‌اند در برابر تهدیدها، توطئه‌ها و فشارهای شیطان بزرگ و دیگر جهانخواران و فزونخواهان همانند کوهی استوار، مقاومت کرده و هرگز عقب‌نشینی نکرده و خطرهای خانمانسوزی را از سر این کشور و ملت دور کرده‌اند، که اگر ایمان قوی و استوار ایشان نبود، چنین مقاومت و پایداری و تزلزل ناپذیری نمی‌توانست تحقق یابد، به ویژه در این روزگاری که تسلیم‌طلبان با وسوسه‌های شیطانی تنها راه چاره و علاج راه تسلیم‌طلبی و وادادگی می‌دانند.

۴. ساده‌زیستی ـ بی اعتنایی به دنیا

انسان‌هایی که از ایمان والایی برخوردارند هرگز و هیچ گاه به دنیا بها نمی‌دهند، از رفاه‌طلبی، سرمایه‌اندوزی و تجمل‌گرایی دوری می‌‎گزینند. ما وقتی به زندگی حضرت امام نگاه می‌کنیم می‌بینیم که زندگی ایشان در دوران طلبگی، در دوران مرجعیت و در دوران رهبری هیچ گونه تفاوتی نکرد. امروز نیز مقام رهبری زندگی را در کمال قناعت، صرفه‌جویی و ساده‌زیستی می‌گذرانند و در دوران زندگی پرافتخار خویش سنگ روی سنگ نگذاشته‌اند و در مواردی زندگی ایشان از زندگی طلبگی پایین‌تر و ساده‌تر است.

۵. عزت نفس ـ بلندهمتی

مردان وارسته و خداجو که دارای ایمان والایی هستند از عزت نفس، مناعت طبع و همت بلند برخوردارند، هرگز در برابر دشمن سخنی که ضعف درونی را بنمایاند بر زبان نمی‌آورند. مانند برخی از عناصر ضعیف‌النفس نیستند که یک باره به دنیا اعلام کنند: خزانه‌ها خالی است! و طشت ورشکستگی کشور را به بالای بام اندازند و آتو به دست دشمن بدهند.

مقام رهبری به رغم مشکلات شدید اقتصادی پیوسته باعقل و تدبیر و درایت راه نشان می‌دهند و گره‌ها را باز می‌کنند.

استفاده از کالاهای وطنی

دوری گزینی از مصرف‌گرایی

تلاش در راه خودکفایی

ساده زیستی

و اقتصاد مقاومتی

از طرح‌ها و برنامه‌های سازنده‌ای است که مقام رهبری برای حل مشکلات اقتصادی نشان داده‌اند. مقام رهبری با تکیه روی عنوان سرنوشت‌ساز «ما می‌توانیم» و تشویق و تحریص مبتکران، مخترعان و سازندگان، ملت ایران را هرچه بیشتر به خودکفایی و گسستن همه وابستگی‌ها فرا می‌خوانند و به بلندهمتی تشویق می‌کنند. بلندهمتی ریشه در ایمان راسخ دارد و ایمان کسان هرچه قوی‌تر و استوارتر باشد، بلندهمتی عمیق‌تر و استوارتری نشان می‌دهند همت والای امام تا آنجا بود که در پیامی به استکبار جهانی اعلام کرد که «اگر بخواهند دین ما را از ما بگیرند ما همه دنیایشان را از آنان خواهیم گرفت» و اگر اجل به امام مهلت می‌داد، بی‌تردید این التیماتوم را تحقق می‌بخشیدند. چنان که اکنون نیز انقلاب امام توانسته است آرامش را از قلدرمآبان دنیا سلب کند،ملت‌های آزادیخواه و مستضعف جهان را بیدار کند و ناقوس نابودی جهانخواران را به صدا درآورد.

مقام رهبری نیز امروز با همت والا و اراده‌ای آهنین ملت ایران را به سازندگی، خودکفایی و جهش به سوی قله ترقی، توسعه و پیشرفت و دستیابی به پیچیده‌ترین فناوری‌های علمی و اختراعات و اکتشافات فرامی‌خوانند و پیوسته روی این واقعیت تاکید دارند که ملت ایران این توانایی را دارند که در سایه زحمت‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی تا اوج قله‌های علمی، فنی، صنعتی، پزشکی، تکنولوژی و… پرواز کنند و کشورهای پیشرفته را پشت سر بگذارند.

اکنون که این همایش برای دستیابی به «سبک زندگی اسلامی» تشکیل شده است بایسته است که روی زندگی، روش و منش امام و مقام رهبری مطالعه و بررسی دقیق، عمیق و همه‌جانبه‌ای صورت دهد و با الگوگیری از زندگی پرافتخار آنان، شالوده یک زندگی ایده‌آل اسلامی ریخته شود و آنچه که در بالا به صورت فهرست آورده شد می‌تواند ما را به سبک زندگی امام و رهبری که نمونه و نمادی از زندگی اسلامی است رهنمون گردد.

شناخت زندگی امام و خط و راه و مکتب ایشان در این شرایط که توطئه‌های گسترده‌ای در راه به زیر سئوال بردن و کمرنگ‌ کردن خط و راه امام بیش از گذشته دنبال می‌شود، ضرورت و بایستگی بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است.

امروز می‌بینیم که کسانی با تظاهر به پیروی از راه امام و داعیه تعبد به ولایت در راه آسیب رساندن به آرمانهای امام و کنار زدن خط امام و خواسته‌های رهبری تلاش می‌کنند، به ظاهر از امام و رهبری، فراوان دم می‌زنند لیکن در عمل با ترفندهای گوناگون در راه به زیر سئوال بردن آرمان‌های انقلاب و اهداف امام از هیچ نقشه و نیرنگی کوتاهی نمی‌کنند، به ظاهر دم از علی می‌زنند اما راه معاویه را پی می‌گیرند، از حسین و آرمانهای حسینی سخن می‌گویند لیکن به روش کثیف عمر سعد عمل می‌کنند.

در جریان فتنه ۸۸ دیدیم برخی از کسانی که عمری در منابر از صبر و بردباری و گذشت حضرت علی (ع) سخن گفته و از این راه نان خورده بودند، وقتی دشمن به آنها باوراند که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری رأی اول را داشته‌اند و در انتخابات تقلب شده و به حق آنها تجاوز شده است! دیدیم چگونه راه و روش علی را از یاد بردند و آماده بودند که ایران به حمام خون بدل شود و امنیت و استقلال از میان برود تا آنها به قدرت برسند! احسب الناس ان یترکواان یقولواآمنا و هم لایفتنون؟

خوش بود گرمحک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد

امروز نیز می‌بینیم کسانی راه ذلت، تسلیم، سازش و کرنش را در پیش گرفته‌اند که عمری روضه حضرت امام حسین (ع) را خوانده و از مقاومت حسینی و اصل سرنوشت‌ساز «هیهات مناالذله» سخن گفته‌اند لیکن درس از آن نگرفته‌اند.

امروز خطر اساسی و ریشه‌ای برای کشور ایران، از جانب کسانی است که به تعبیر مولایمان حضرت علی (ع) اشباه رجالند که با چماق افراطی‌گری، تندروی، خشونت‌طلبی و… به جنگ راه امام و شهدای انقلاب اسلامی آمده و خیز برداشته‌اند که ایران را دودستی به دشمنان اسلام تقدیم کنند و عزت و شرافت و حیثیت و آبرو و استقلال کشور را که با ریخته شدن خون هزاران شهید به دست آمده است بر باد دهند و نکته در خور توجه اینکه به این ذلت‌پذیری و وادادگی می‌بالند و افتخار می‌کنند. انگار این کلام درربار حضرت علی (ع) درباره اینهاست:

النارلکم مدخر و العارلکم مفخر

این عناصر تسلیم‌طلب و به فرموده حضرت علی (ع) اشباه الرجال که در کشور ما بازیگر صحنه شده‌اند به سبب ضعف ایمان از غیرت دینی و حمیت انسانی محرومند و همان تزفراماسون‌ها را که در دویست ساله گذشته بر ایران حاکم بود، دنبال می‌کنند که باید در برابر زورمداران جهانی سرتسلیم فرود آورد و به فزونخواهی‌ها و تجاوزگری‌های آنها تن داد و کرنش کرد.

از روزی که این اشباه‌ الرجال در ایران به صحنه آمده‌اندمی‌بینیم که گستاخی، زبان درازی و هرزه‌گویی شیطان بزرگ ودیگر جهانخواران ضد ملت و رهبر امت فزونی یافته و رسوایی را تا به آنجا رسانده‌اندکه طی اعلامیه رسمی از ایران می‌خواهند که همجنس‌بازی را در ایران آزاد کنند! در برابر این گستاخی‌های شرم‌آور، اشباه الرجال کشور ما تنها لبخند بی‌غیرتی می‌زنند و بیشتر کرنش می‌کنند.

چقدر جای تأسف است که رئیس مجلس محترم جناب آقای لاریجانی در دیدار با یک هیئت اروپایی به جای اینکه از پیشنهاد آزادی همجنس‌بازی استنکار کند و دست رد برسینه نامحرمان زند به آنان وعده می‌‎دهد که ایران گاز اروپا را تأمین خواهد کرد! زهی بیشرمی زهی وقاحت و فضاحت. آیا سکوت رئیس مجلس در برابر آن پیشنهاد ننگین اروپایی‌های بی‌فرهنگ که هنوز در دوران وحشیگری و حیوانیت می‌گذرانند، علامت رضا نیست؟ آیا او نماینده ملت است؟ آیا ملت ایران به آقای لاریجانی چنین اجازه‌ای داده است که در برابر هتاکی‌ها و اهانت‌های اروپا و اعلامیه ننگ‌بارآنها به خوشامدگویی مفتضحانه بپردازد؟ و در این شرایط که دولت‌های اروپایی از احتمال قطع گاز روسیه نگرانی دارند به آنها دلگرمی می‌دهد و از آنها حمایت کند؟

به نظر می‌رسد آن توطئه‌ای را که شیطان بزرگ در جریان فتنه سال ۸۸ نتوانست در ایران پیاده کند اکنون به وسیله کسانی دنبال می‌کند که با عنوان عقلانیت و اعتدال برآنند راه امام و شهدا را به زیر سئوال ببرند و انقلاب اسلامی ایران و آرمانهای آزادی‌بخش و سرنوشت‌ساز آن را خلاف خردورزی و میانه‌روی بنمایانند. اگر این عناصر ضعیف‌النفس و ضعیف‌الایمان از خرد و اندیشه بهره‌ای داشتند بیراهه‌ای را که یک بار رفته و جز ننگ و ذلت و شکست نتیجه‌ای نگرفته بودند بار دیگر نمی‌پیمودند که حضرت علی (ع) فرمود «العاقل لا یلسعمن حجر مرتین» انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.

اگر اینها از عقل سلیم برخوردار بودند با یک راهزن فزون‌خواه و یانکی (امریکا) که چشم طمع به جان و مال و ناموس این ملت دارد اعتماد نمی‌کردند و در راه دوستی و مماشات با او آبرو و اعتبار کشور را سودا نمی‌کردند قرآن با صدای بلند اعلام می‌داردلاتتخذواعدوی و عدوکم اولیاء اگر این تسلیم‌طلبان از خردمندی و اندیشه بهره‌ای داشتند، سرمایه‌های علمی این ملت را که به قیمت شهادت بهترین فرزندان ایران به دست آمده است، دستخوش ندانم‌کاری‌ها و سیاست‌بازی‌ها و بده بستان‌های کثیف سیاسی قرار نمی‌دادند و موجبات نگرانی‌های شدید و جانکاه آزادگان، رزمندگان، جانبازان، ایثارگران و در یک کلام فرزندان امام و انقلاب را فراهم نمی‌کردند.

این بی‌خردی، تنگ‌نظری و باندبازی است که عناصر تازه به دوران رسیده را بر آن می‌دارد که بر خلاف ادعای فراجناحی! و اعتدال!، همه کسانی را که در خط جناح و باندشان نیستند کنار بزنند و مهره‌های وابسته به فتنه و جریان تسلیم‌طلبی را در پست‌های کلیدی بگمارند. این نابخردی، تاریک‌اندیشی، باندبازی و فرومایگی است که یک عنصر بیگانه از فرهنگ را که سابقه وابستگی به منافقان دارد و در دوران پیش از انقلاب در سوریه و لبنان با همدستی چهره‌های مرموز و مشکوک توطئه کثیفی ضد شهید منتظری پیاده کردند، در رأس امور فرهنگی قرار می‌دهند و دل رهبر را خون می‌کنند.

همصدایی این تازه به دوران رسیده‌ها با استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌المللی در اهانت، اتهام و هتاکی به ملت ایران و فرزندان راستین امام شگفت‌آور و سئوال‌برانگیز است. یک روز فرزندان امام و انقلاب را «بی سواد»، «افراطی»، «تندرو»، «خشونت‌طلب» می‌نامند و روز دیگر با کمال بیشرمی اتهام زننده‌تری بر آنها وارد می‌کنند و به اصطلاح از دلاورمردانی که با فداکاری و ایثارگری، شاه و امریکا را از ایران بیرون رانده‌اند، می‌خواهند انتقام بگیرند.

جرم ملت ایران که امروز از سوی تازه به دوران رسیده‌های لیبرال‌مآب مورد انواع اهانت و اتهام قرار می‌گیرد این است که از مقاومت و پایداری دست برنمی‌دارد و در برابر فشارهای خیانت‌بار جهانخواران تسلیم نمی‌شود.

اشباه الرجال جاه پرست و تسلیم طلب از آنجایی که به درستی دریافته‌اند، دیگر در میان فرزندان انقلاب اسلامی و پیروان راستین راه امام و رهبری، نه تنها جایگاهی ندارند بلکه سخت مورد نفرت قرار دارند، به تکاپو افتاده‌اند که در میان بیراهه‌پویان و دگراندیشان برای خود اعتباری به دست آورند از این رو، از یک سو در جشنواره فرهنگی به ستایش از خیانت‌کاران و فرومایگانی نشستند که دشمن ملت ایرانند و از سوی دیگر با عنوان اینکه «… نباید زنان زیبارو و کسانی را که خوب می‌خوانند، از میدان به در کنیم»!! به اصطلاح خواستند «در دل… به هر حیله رهی» بیابند و «چراغ از بهر تاریکی نگاه دارند» از جانب دیگر با مطرح کردن خرافاتی مانند «شیر و خورشید، نماد علی و پیامبر»! نژادپرستان بیگانه از اسلام و انقلاب اسلامی را به جرگه خود بکشانند و اندیشه‌های ناسیونالیستی را در برابر اسلام ناب محمدی (ص) که از آرزوهای دیرینهصهیونیست‌ها و فراماسون‌ها است استواری بخشند. من نمی‌گویم فرصت طلبی که این خرافه‌ها را بر زبان آورده است خدای نخواسته از مهره‌های بیگانه است. همچنان که حضرت امام در برهه‌ای هشدار دادند گاهی بیگانگان با هفت واسطه حرف‌ها و اندیشه‌های مسموم و پلید خود را از زبان خودی‌ها بازگو می‌کنند. طرح اسلام ایرانی، مکتب ایرانی، سنت ایرانی، مرام ایرانی و مقدسات ایرانی، توطئه‌ای است که فراماسون‌ها و صهیونیست‌ها دیرزمانی است تلاش می‌کنند آن را با اندیشه‌ها و آرمانهای انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی (ص) درهم آمیزند و از زبان مسئولان بلندپایه و یا دون پایه نظام اسلامی آن را رواج دهند و از این راه زمینه را برای به انحراف کشاندن خط امام و راه انقلاب اسلامی هموار سازند، لیکن کیست نداند که با این گونه تارهای عنکبوتی و اندیشه‌های پوچ و میان تهی نمی‌توان ملت بیدار، آگاه و بابصیرت را به کژراهه کشاند و از اسلام راستین و رهبر وارستهمستضعفین جدا کرد.

این اشباه الرجال یک بار در فتنه ۸۸ شانس خود را سنجیدند و با نامه سرگشاده به مقام رهبری آتش فتنه را شعله‌ور ساختند و همه عناصر کژاندیش، بداندیش، ضد انقلاب، سلطنت طلب‌هاتجزیه‌طلب‌ها، همجنس‌بازها، بهایی‌ها، ملی‌گراهامنافقین و دیگر بی‌وطنان ضد انقلاب را به سوی خود کشیدند و با چشم سر دیدند که این خیانتکاران نتوانستند راه امت و امام امت را به بن بست بکشانند و نقشه‌ها و نیرنگ‌های شومشان را پیش ببرند، اکنون نیز با مغازله سیاسی با این وطن‌فروشان سرسپرده و خودباخته می‌خواهند با ملت ایران و انقلاب اسلامی رویارویی کنند و به هوسهای مستانه و جاه‌طلبانه خود دست یابند و همچون معاویه علی را خانه‌نشین کنند و مکتب علی را تحریف کنند و بی‌رنگ سازند غافل از اینکه عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.

به گفته حافظ: من جرب المجرب حلت به الندامه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *