مجله امریکایی تایم در شماره دسامبر سال ۱۹۶۳ ( آذر ۱۳۴۲) پرده از روی عیاشی محمدرضا شاه برداشته مینویسد: شاه ایران برای معشوقه فرانسوی خود هدایای بسیار گرانبهایی از قبیل ساعت پلاتین، گردنبند یاقوت، گوشواره، گردنبند الماس، گلسنجاق و انگشتریهای الماس، ۲۵ دست لباس شب از کریستیان دیور، ۴۵ عدد کلاه شیک، چهار عدد پالتو پوست به بهای یکصد هزار دلار و غیر از اینها، یک سالن مدرن و شیک در قلب پاریس با یک اتومبیل آخرین سیستم جهت او خریداری کرده است.
نقطه مقابل این گفتار در خواندنیها درج شده « مردی هستم بیچاره دارای سه فرزند. چهل سال است کفش میدوزم و شبی را به راحتی سر به بالین نگذاشتهام. همیشه خود و فرزندانم گرسنه بودهایم چون فرهنگ با وضع جدید ترتیبی فراهم کرده که قادر به پرداخت ماهیانه فرزندان خود نمیباشم. لذا آنها را از مدرسه بیرون آوردم زیرا قدرت اینکه برای هر کدام از آنها ۱۳۶۰ ریال بپردازم، ندارم.»
به گفته رادیو پیک ایران، اینها نمونهای از ظلم و ستم و بیدادگری محمدرضا شاه و دار و دسته او است که بر کشور ایران حکومت میکند و از جانب دیگر نمونه طرز زندگی ومعیشت هموطنان ما است که بدبختی و فقر و بیچارگی دامنگیر آنها گردیده است.۱