باید همیشه در دل همه دستاندرکاران … بغض و کینه امریکا محفوظ باشد ـ امام خمینی (ره)
سند منتشر نشده به قلم شادروان سید احمد خمینی
همگرایی آقایان هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد!
حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حمید روحانی
در دنیای پسرفته و افسارگسیخته استکباری و مقامپرستی، سوء استفاده از پدیدههای گوناگون دینی، علمی، مکتبی، سیاسی و… نقش ناروایی دارد و مایه تباهی، روسیاهی و گمراهی بسیاری از انسانها شده، جنگها، خونریزیها، ناامنیها و خیانتهای بیشماری بهبار میآورد.
علم و دانش که میتواند بشر را از عقبماندگی، دهلیز تاریکی و تاریکاندیشی و ذلت و خواری برهاند و به اوج عزت، شوکت و توانایی ژرفی برساند، میبینیم چگونه مورد بهرهبرداریهای ناروای فزونخواهان، سودجویان و نامردان قرار گرفته و سلاحهای میکروبی و کشتار جمعی، مواد مخدر و بلاهای خانمانسوز دیگر به ارمغان آورده است.
آیین مقدس خداوندی که برای سعادت، پیشرفت، آزادی، آسایش و آرامش بشر آمده است، میبینیم چگونه مورد بهرهگیری ناروای شیادان، ریاکاران، دینسازان، خرافهپرستان رمال و جنگیر و زورمداران و قدرتطلبان قرار میگیرد و ملتها را به اختلاف، درگیری و رویارویی با یکدیگر میکشاند.
سیاست که به معنای مدیریت درست جامعه و اداره امور کشور بر پایه اصول انسانی و اخلاقی است میبینیم که به سیاستبازی، پشتهماندازی، دروغپردازی و بند و بستهای شیطانی بدل شده و بسیاری از مردم را از سیاست و سیاستمداران بیسیاست بیزار کرده است.
راستی موضعگیریها و اظهارنظرهای مرموزانه و ناهمگونی که این روزها از زبان برخی از مسئولان و دولتمردان شنیده میشود چگونه باید توجیه کرد؟! و شگفتآورتر همگرایی و همنوایی برخی از مسئولان را که تا دیروز مانند جن و «بسمالله» از یکدیگر گریزان بودند چگونه میتوان مورد تحلیل و بررسی قرار داد؟
رفتارهای زیکزاکی و گفتارهای نشخواری برخی از مدعیان همنشینی با امام زمان! و دمزدن آنان از برخی شعارهای کپکزده مزدکی ـ اساطیری «مکتب ایرانی» آیا نمایانگر این نکته نیست که گویا زیر پوشش اسلام و انقلاب و عشق به امام زمان بنا است اندیشههای پوسیده و ریسیده ناسیونالیستی، نژادپرستی و باستانگرایی را در برابر اسلام ناب محمدی (ص) زنده کنند و بار دیگر ملت ایران را به خاک مذلت بنشانند؟! و به گفته شادروان جلال آلآحمد:
«برای اینکه بتوانند سر جوانان را یک جوری گرم نگه دارند مجبورند بازیهایی دربیاورند… زردشتیبازی، فردوسیبازی، کوروش و داریوشبازی و…
آخر اسلام را باید کوبید و چه جور؟ این جور که از نو مردههای پوسیده و ریسیده را که سنت زردشتی باشد و کوروش و داریوش را از نو زنده کنیم و شمایل اورمزدا را بر طاق ایوانها بکوبیم و سرستونهای تخت جمشید را هرجا که شد احمقانه تقلید کنیم… و من اگر این داستان را فردوسیبازی میگویم هرگز به قصد هتاکی نیست و نه به قصد اسائه ادب به ساحت شاعری چون فردوسی… » (۱)
در این میان همگرایی آقایان هاشمی و احمدینژاد نیز تماشایی و خندهآور است گویا اشتراک دیدگاه مانند مذاکره با امریکا، رویارویی با مقام معظم رهبری و کمرنگ کردن خط امام و انقلاب اسلامی و… این دو را به سوی هم کشانده و همنوا کرده است!
البته اعلام موضع آقای هاشمی پیرامون مذاکره با امریکا و برداشتن پرده از روی نامهای که درباره امریکا به امام نوشته است، جای تقدیر و تحسین دارد، زیرا ما سالیان درازی بود که به این واقعیت پی برده بودیم که نامبرده به خط و راه و اندیشه امام باورمند نمیباشد، چنانکه می دانیم نسبت به مقام معظم رهبری نیز تعبد ندارد و امروز میبینیم که خود او به این واقعیت اذعان کرد و نشان داد که بر خلاف یکی از اصول انقلابی امام که مبارزه آشتیناپذیر با شیطان بزرگ است، از زمانهای دور پایبند نبوده و تلاش داشته است تا امام را به سازش با آن ابرقدرت جنایتپیشه بکشاند.
من اطمینان دارم که امام به این نامه و نظر او هیچگاه پاسخ ندادهاند. زیرا امام به نظریهها و پیشنهادهایی بها میدادند و برای پاسخ به آن وقت گرانبهای خود را صرف میکردند که بر پایه عقل و خرد و اندیشه باشد و اینگونه نبود که به هر «لاطائلاتی» پاسخ گویند.
در مواردی که نظریههایی از روی بیم و هراس و خودباختگی و یا از روی ناآگاهی و ضعف نفس مطرح میشد، امام پاسخ صریح و قاطع خو را در پیامها و سخنرانیها میدادند تا عموم مردم و روحانیون را از وسوسهها، سفسطهها و بیم و هراسآفرینیها برحذر دارند. امام پاسخ نامه آقای هاشمی را در تاریخ اسفندماه ۱۳۶۷ در پیامی خطاب به حوزههای علمیه، روحانیون سراسر کشور و مراجع و مدرسین و طلاب و امامان جمعه و جماعات، چنین دادهاند:
… ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقمند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام میگذریم. آنانکه هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند، یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند، این یک نمونه است که دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بیتجربگی نگذاریم… (۲)
امام در وصیتنامه خویش شیطان بزرگ را به گونهای ترسیم میکند تا انسانهای غیرتمند و باشرافت هیچگاه اندیشه رابطه و مذاکره با آن ابرجنایتکار را به خود راه ندهند و بغض و کینه آن را پیوسته در درون خویش بیش از پیش ریشهدارتر سازند:
… ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفخترند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمیکشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمیشناسند و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده… (۳)
نکته در خور اهمیت اینکه امام در یک مورد که مسئولان نظام جمهوری اسلامی نقشه فریب امریکا را دنبال میکردند توصیه و سفارشی میکند:
باید همیشه در دل همه دستاندرکاران به خصوص شما که مسئولیت این فریب را به عهده گرفتهاید بغض و کینه امریکا محفوظ باشد…
این پیام امام و سفارش به حفظ بغض و کینه امریکا در دل همه دستاندرکاران نظام جمهوری اسلامی در سال ۶۷ و آن هشدار امام به روحانیان در اسفندماه ۶۷ که در بالا آمد و نیز آنچه امام در وصیتنامه خود درباره امریکا آورده و آن را «تروریست بالذات» خوانده است نشان از این نکته دارد که از دید امام هرگونه رابطه و مذاکره با امریکا مردود و زیانبار است و برای ملت ایران جز ذلت و حقارت و بدبختی و از دست دادن استقلال، آزادی و شرافت و کرامت انسانی و سرمایههای مادی و معنوی برایندی به همراه ندارد. البته این واقعیت را کسانی که دنبال آسایش و رفاه هستند و به مقام معظم رهبری توصیه میکنند کاری نکنیم که امریکا به ایران حمله کند و کارخانجات و صنایع ما را بمباران کند نمیتوانند برتابند چنانکه امام اعلام کردند:
… بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند… (۴)
بیتردید مبارزه در راه پاسداری از استقلال و آزادی و دیگر آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی و ایستادگی رویاروی امریکا و دیگر جهانخواران برای ملت ایران ارزان تمام نمیشود، و ارزان تمام نشده است لیکن این راهی است که ملت سربلند ایران آن را برگزیده و پای آن ایستاده است، چنانکه امام به آن اشاره دارند:
… هیچکس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیای امروز و پایهریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کردهاند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر افتخار میکنند… (۵)
طرح این شبهه که «مگر اروپا با امریکا، چین با امریکا و روسیه با امریکا چه تفاوتی از دید ما دارند»! دنباله سیاست شیطانی است که در همان نخستین سالهای آغاز نهضت امام از سوی سازمانهای جاسوسی امریکا، رژیم صهیونیستی و ساواک و از زبان روحانینماها و آخوندهای درباری زیر عنوان «الکفرمله واحده» مطرح شد تا مبارزه امام با امریکا و رژیم صهیونیستی را ناکام و عقیم گذارند لیکن از این ترفند طرفی برنبستند و امام در پیامی این نقشه را چنین برملا کردند:
… من از کلمه الکفرمله واحده که از سازمانها به دست و دهانها افتاده متأسفم این کلام برخلاف نص کلامالله و برای پشتیبانی از اسرائیل و عمال اسرائیل است مقدمه شناسایی اسرائیل است… (۶)
بگذریم از اینکه مقایسه میان امریکا و دیگر ابرقدرتها قیاس معالفارق است و کافر حربی و غیر حربی در اسلام یکسان نیستند و طرح اینگونه شبههها و دیدگاههای خام و ناپخته آبی است که به آسیاب دشمن ریخته میشود و خوراک چرب و نرمی برای دستگاه تبلیغاتی دشمنان اسلام و ایران فراهم میسازد و شاید چراغ سبزی به دشمن.
در پایان به عنوان «ختامه مسک» بخشهایی از رهنمودهای علمی و ارزشمند مقام معظم رهبری را در پی میآوریم:
… و اما مسئلهای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است مذاکره و مذاکره نکردن است …
من معتقدم آن کسانی که فکر میکنند ما باید با رأس استکبار ـ یعنی امریکا ـ مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند.
من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را میخورد… مذاکره یعنی چه… مذاکره در عرف سیاسی یعنی معامله، مذاکره با امریکا یعنی معامله با امریکا، معامله یعنی داد و ستد یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی به امریکا چه میخواهی بدهی تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما میخواهید به امریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید چیست؟
امریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی (ص) ناراحت نیست، او میخواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید.
پاورقی ها
۱- جلال آلآحمد؛ در خدمت و خیانت روشنفکران، چاپ سوم، انتشارات رواق، ۱۳۴۳، ص ۳۲۴ـ ۳۲۵.
۲- صحیفه امام؛ جلد ۲۱، ص ۲۹۱.
۳- صحیفه امام، جلد ۲۱، ص ۳۹۸.
۴- صحیفه امام، جلد ۲۱، ص ۸۶.
۵- صحیفه امام؛ ج۲، ص ۳۲۷.
۶- درباره شعار الکفرمله واحده و پیام افشاگرانه امام: نک نهضت امام خمینی، دفتر اول، چاپ ۱۸، ص ۹۸۵ ـ ۹۸۰.